به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا ؛ اسم فالگیرها که می آید یاد کولی های قدیمی می افتم که در پارک ها دنبال آدم ها راه می افتادند و می گفتند که فالت بگیرم... فالت بگیرم...
این روزها دیگر خیلی خبری از کولی ها نیست ولی بازار فالگیری هزاران بار از گذشته پررونق تر شده است. فالگیرها به همه جای این شهر نفوذ کرده اند و جایی نمانده است که فتح نکرده باشند، کار به جایی رسیده است که سر و کله شان در فضای مجازی هم پیدا شده است و می خواهند به هر طریقی که شده پای جامعه را به خرافه باز کنند.
حبس شدن در شهر فالگیرها
قصه فالگیرها جوری در این شهر همه گیر شده است که گاهی فکر می کنم در شهر فالگیرها گیر کرده ام. «سوار مترو می شوی به تو کارت می دهند، در تاکسی هستی خانم بغلی کارت بهترین فالگیر شهر را در کیفت می گذارد، در جمع فامیل نشسته ای چندتایی آدرس فالگیر خوب از یک گفت و گوی معمولی در می آید، در و دیوار شهر هم که پر شده است از تراکت فالگیر، در ترافیک گیر کرده ای یک لحظه سرت را که بالا می بری می بینی یک کاغذ به شیشه ماشینت چسپیده که روی آن نوشته شده است فال با بهترین قیمت، به آرایشگاه می روی می خواهند برایت فال قهوه بگیرند، صندوق پستی دم در خانه ات را باز می کنی برایت پکیج تبلیغاتی انواع فال گذاشته اند، خلاصه بگویم جایی در این شهر نیست که دست این فالگیرها از آن کوتاه باشد.»
پای فالگیرها به فضای مجازی هم باز شده است
این روزها فالگیرها از فضای واقعی هم فراتر رفته اند و پایشان به زندگی مجازی مردم هم باز شده است. با اقبال از اینترنت و فضای مجازی و حضور گسترده مردم در آن، فالگیرها به این فکر افتادند که از این فضا برای بازارگرمی استفاده کنند. حضور فالگیرها در فضای مجازی از چت روم ها، وبلاگ ها و سایت ها شروع شد، به مرور زمان که استفاده از شبکه های اجتماعی رونق گرفت آنها هم استفاده از این شبکه ها را یاد گرفتند. از فیس بوک، یوتیوب و توییتر شروع کردند تا به تلگرام، اینستاگرام و واتس اپ رسیدند. کافی است سرمان کمی برای دردسر درد کند تا در کمتر از یک ساعت بتوانیم چندتایی شماره از این فالگیرها در فضای مجازی پیدا کنیم.
کارشان در این فضا سرعت گرفته است، زودتر مشتری یابی می کنند، جنس هایشان متنوع تر شده است، نیازی هم به حضور واقعی نیست آنها از دور هم می توانند سرنوشت تو را آنالیز کنند. دیگر محدودیت های زمانی و مکانی سابق در کارشان وجود ندارد، بی مرز می تازند. فالگیرهای دوران قبل آدرس و نشانی داشتند و ردیابیشان ساده تر بود، ولی فالگیرهای مجازی امروز گمنام تر از آن هستند که بتوان ردی از آنها یافت. معلوم نیست پشت این صفحه های مجازی چه کسی است که دارد با کیسه و روان مردم بازی می کند.
فیلتر کردن راه چاره نیست
درد آنجایی عمیق تر می شود که تا از تخلفات در فضای مجازی می نالیم، مسئولان امر واکنش نشان می دهند و تصمیم به فیلتر می گیرند. اما با فیلتر کردن نمی توان دهن فالگیرها را بست، فرضا که اینستاگرام و تلگرام را هم به رویشان بستیم، با در و دیوار خرافاتی شده شهرمان می خواهیم چکار کنیم. مسئله خیلی عمیق تر از این حرف هاست که فیلترش بکنیم. راستی پلیس مجازی ما چرا به روی این تخلفات واضح چشم بسته است. در بعضی از موارد مشاهده می شود، برای مسائلی خیلی پیش پا افتاده تر پلیس مجازی به سرعت واکنش نشان داده است، اما این فالگیرهای مجازی که به راحتی جستجوی یک هشتگ قابل پیگیری هستند، به حال خود رها شده اند. درد جامعه ما با فیلتر کردن حل نمی شود، این فضا به نظارت و مراقبت نیاز دارد. باید به مردم آموزش هایی داد که آنها را در برابر فریب هایی اینچنینی ایمن کند. حکایت فیلتر کردن در جامعه ما شبیه حکایت آن پدر و مادرهایی است که بچه هایشان را در خانه حبس می کنند و نمی گذارند که بچه از خانه بیرون برود و بعد می گویند که بچه ما خیلی بچه خوبی است. با بستن درها نمی توان یک بچه خوب بار آورد، هنر این است که درها باز باشند و بچه همچنان سالم بماند.
همدستی شاخ ها با فالگیرها
دیگر وقاحت این مسئله به جایی رسیده است که شاخ های مجازی خیلی واضح در پیج هایشان دست به تبلیغ فالگیر می زنند. در روزهای گذشته کلیپی در صفحه یکی از این شاخ های مجازی منتشر شد که در آن به طور واضح جوانان را تشویق می کردند که اگر می خواهید محبت معشوق تان را جلب کنید به پیج فلان فالگیر مراجعه کنید. با توجه به حجم بالای فالورهایی که این شاخ های مجازی دارند، این تبلیغ یک دقیقه ای می تواند حجم زیادی از افراد را روانه خانه مجازی فالگیر مورد نظر بکند. و اینجاست که فقط می توانم از خودم بپرسم که دادسرای جرایم رایانه ای دارد چیکار می کند که مواردی به این وضوح را نمی بیند؟
برای همه چیز نسخه دارند
در وب گردی های مجازی سری به صفحه های مجازی فالگیرها می زنیم، بیشترشان بالای ده هزار فالوئر دارند و پست هایشان هم خوب لایک می خورند. محتواها فرق دارند هر فالگیری در حوزه ای تخصص دارد و محصول خاصی را ارئه می دهد. بعضی ها از دعای برگرداندن معشوق در پنج روز صحبت می کنند، بعضی های دیگر فال تاروت می گیرند، فالگیرهای قهوه که خیلی هم طرفدار دارند صفحه های پررونقی دارند، عده ای دیگر انگشترهایی که موکل در آنها پنهان شده است می فروشند، طلسم دهن بین و دعای مهر و محبت و گشایش بخت هم که جای خود دارد. خلاصه مشکلی نیست که برای آن نسخه ای نداشته باشند. آنقدر بی نظارتی در این زمینه زیاد است که این افراد به راحتی آی دی تلگرام و یا شماره تلفن خود را می گذارند و می توان با آنها ارتباط برقرار کرد. این تماس و پیام اول همانا و کلاهبرداری های بعدی همان. با اولین پیامی که ارسال می شود واریز شدن رقم ها هم شروع می شود و هر چقدر هم که مرتبه فال بیشتر شود، باید پول بیشتری واریز کرد. برای نمونه بازگشت معشوق در پنج روز هزینه بیشتری از بازگشت معشوق در چند ماه دارد! خلاصه اینکه در روز روشن جلوی چشم های همه ی دارند سر مردم را کلاهی می گذارند که گنده تر از این حرف هاست که در وصف بگنجد.
فالگیرها به حال خود رها شده اند
این فالگیرها در شرایطی با دین و روان مردم بازی می کنند که اگر ما نظارت های مجازی و واقعی قوی ای داشته ایم می توانستیم به راحتی ریشه این مسئله را بخشکانیم. در دین و قانون ما به وضوح اشاره شده است که فالگیری جرم است، اما مجرمی به این خطرناکی که جامعه را خرافه پرست می کند به حال خود رها شده است. هر دری را هم که می بندیم از در دیگری وارد می شوند، دست از سر مردم بر نمی دارند. به راستی آیا دیگر وقتش نشده است که برخوردی واقعا جدی با این شیادها داشته باشیم؟
در نهایت، باید از خود پرسید که آقای قوه ی قضاییه خوابی یا بیدار؟ نظارت در فضای مجازی باید به چه صورتی باشد که جلوی این تخلفات را بگیرد؟ اگر این سکوت ادامه پیدا کند، روزی می رسد که خدمات فالگیری به حدی گسترده می شوند که به ازای هر فردی یک فالگیر شخصی وجود دارد، دیگر با این اوضاع باید بازار جامعه شناسان، روانشناسان، پزشکان و سایر متخصصان جامعه تعطیل شود. چون فالگیرها برای هر چیزی یک نسخه ای در جیب دارند!