به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ روزنامه ایران در ادامه نوشت: این سفرها در درجه اول به معنای به شکست انجامیدن سیاستهای یکجانبه ترامپ علیه ایران است. پیش از سفرها چنین القا میکردند که ایران دیر یا زود تلفن را برمیدارد و به کاخ سفید تلفن میکند، ولی هنگامی که متوجه شدند فشارها نتیجه عکس داده و ایران آماده مقابله با آن است، به یک باره فتیله ادعاهای کاخ سفید پایین کشیده شد و ترامپ در سفر به ژاپن لحن خود را به نحو ملموسی تغییر داد و این بار پذیرفت که آقای نخست وزیر ژاپن میانجی ماجرا و در مقام پیامرسان میان طرفین عمل کند. آیا باید از چنین سفری ذوق زده شویم؟ و گمان کنیم که مسائل حل شده است؟ به طور قطع مسائل ایران و امریکا بویژه در زمانی که شخصی چون ترامپ عهدهدار کاخ سفید است، به این سادگیها حل نخواهد شد. نه تنها مسائل امریکا با ایران، بلکه با همه جهان بجز عربستان و اسرائیل و امارات دچار مشکل خواهد شد، زیرا خطمشی ترامپ دوشیدن این دو کشور با وعدههای سر خرمن بود. به طوری که یکی از مقامات امارات متحده عربی پس از دیدن سیاست عقبنشینی ترامپ و بدون آنکه خجالت بکشد، گفت که: «اعتبار دولت ترامپ و امریکا در خطر است، اگر امریکا به وعده خود عمل نکند، وعدهای که از سوی جان بولتون بیان شد که گفت هرگونه حمله ایران به منافع و متحدان ما با اقدام نظامی فوراً پاسخ داده خواهد شد.»
این مقام اماراتی هیچگاه حوصله این را نداشت که فکر کند، چرا امریکا باید به خاطر آنان منافع خود را در خطر بیندازد؟ ترامپ طی همین چند سال حدود ۱۰ هزار بار دروغ گفته است، چرا باید حرفهای او را باور کرد؟ بنابراین و پس از دوشیدن پولهای نفتی این کشورها، به احتمال فراوان با آنان نیز دچار اختلاف خواهد شد و تنها اسرائیل است که برای امریکا باقی میماند.
بنابراین انتظار حل مسائل دو طرف ایران و امریکا با سفر نخست وزیر ژاپن و مقامات اروپایی، انتظار نامعقولی است، چون معلوم نیست که ترامپ حتی به آنچه هم که به نخست وزیر ژاپن گفته است پایبند بماند. ولی آیا این سخن به منزله آن است که به این گفتوگوها نباید خوشبین بود؟ یا آنکه آن را شکست خورده یا بیفایده دانست؟ پاسخ به این پرسش نیز منفی است. به عبارت دیگر ایران براساس خطمشی اعلامی از سوی رهبری معظم خواهان کاهش تنشهای منطقهای است و طبعاً از هر اقدامی در این زمینه حمایت خواهد کرد. شاید بتوان گفت که اگر این سفر بتواند سایه خشونت و تنش را که به دلیل اقدامات ایالات متحده رخ داده کمتر کند، یک موفقیت قابل توجه محسوب میشود. این کف انتظارات از چنین سفری است و البته سقف آن میتواند بازگشت ایالات متحده به برجام باشد. توافقی که قدرتهای جهانی و ایران آن را پذیرفتند و بهترین ایده برای کاهش تنشهای منطقهای بود و هنگامی که ترامپ به صورت یکجانبه آن را ترک کرد مشکلات نیز آغاز شد.
چرا نباید بدبین بود؟ بسیاری از تحلیلگران معتقدند که ترامپ برخلاف وعدههایش تاکنون در هیچیک از برنامههای سیاست خارجی خود موفقیتی نداشته است. دیوار مرزی با مکزیک، ساقط کردن دولت ونزوئلا، اختلافات با چین،مسأله هستهای کره شمالی، مسأله ایران، موضوع صلح خاورمیانه، محورهایی است که انتظار میرفت او به وعدههایش عمل کند. تقریباً در اکثر موارد مقدمات وعدههایش را انجام داد. ولی مشکل او این است که نتایج آنها را به دست نیاورده است. اکنون امید کوچکی دارد که از زیر بار سیاستهای تحریمی علیه ایران که حداقل برای تحقق اهداف امریکایی ناکارآمد بوده، خارج شود.
بنابراین بدون آنکه امیدی به این سفرها بتوان بست، نباید هم به کلی آنها را فاقد فرصت برای کاهش تنشهای میان دو طرف دانست. امید ما به قدرت داخلی و ملی مردم خود است. اگر این امید برقرار و واقعی باشد، این سفرها نیز دیر یا زود به نتیجه خواهد رسید.