قرائی مقدم جامعه شناس هنر در گفتوگو با خبرنگار برنا، درباره تأثیر سریالها و برنامه های تلویزیونی از جنبه های موضوعی بر افراد جامعه، گفت: امروزه سریال ها و برنامه های تلویزیونی از واقعیت های اجتماعی، مسائل و مشکلاتی که مردم درگیر آن هستند دور شده اند.
وی افزود: از منظر جامعه شناسی، هنر باید در خدمت مردم و روشنگر باشد، بینش داده و تکان دهنده باشد . هنر برای هنر از لحاظ جامعه شناسی معنایی ندارد و معنایی مادی به خود می گیرد.
قرائی مقدم گفت: تهیه کنندگان و برنامه سازها به خاطر کسب در آمد و منافع مالی، هنر امروز را به هنری مادی تبدیل کرده اند، در حالی که هنر اجتماعی هنری است که هر بخشش باید بر مردم جامعه تاثیر گذار و عبرت انگیز باشد، این حرف امروز نیست و من آن را مطرح نمیکنم، این حرف تمام هنرمندان بزرگ از جمله بتهوون، تولستوی، بروگل و میکل آنژ است.
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: من معتقدم که سریالهای امروز، دائماً زمینه پر خاشگری در لحن و بیان خود دارند و نگرانی اینجاست که اینها الگوی کودکان و نوجوانان هستند که در محیط خانه و مدرسه از چنین رفتارهایی تقلید میکنند. سریالها و آثار نمایشی امروز دائماً به موضوعات سطحی برای فرار از بیان مسائل سیاسی به حواشی پرداخته و از عنوان کردن موضوعاتی مانند اجاره نشینی، مسائل ازدواج و... را پرهیز میکنند.
وی گفت: به همین دلیل خانواده ها از تلویزیون گریزان هستند و آن را در فاصله از خود میبینند و از طرفی تلویزیون موجب غم زدگی و اندوه مخاطب شده و شادی آفرینی را در برنامه های خود ندارد. تلویزیون باید به هر طریقی با اشعار ، ادبیات، موسیقی کلاسیک ایران و... دین و دیانت، تقوا، امانت ، ناموس پرستی، تعصب، میهن پرستی، ادب، احترام و مفاهیم ارزشمندی از این دست را به مردم منتقل کند. متاسفانه این سریالهایی که امروز پخش می شوند بیننده گریز هستند.
مقدم درباره ایجاد راهکارهای لازم تلویزیون برای تاثیرگذاری بهتر و بیشتر گفت: موضوعات و سوژه های تلویزیون باید مبتنی بر واقعیات جامعه باشند و سلیقه مردم جامعه خود را در اولویت تولیدات خود قرار بدهند، درد جامعه را بیان کنند و از سو گیری سیاسی دور شوند و پیام آور شادی، امید، مهربانی، محبت، صداقت و دینداری باشند نه اینکه در موضوعات خاص و در یک مسیر بسته حرکت کنند که مخاطب خود را به تماشای کانالهای ماهواره ای ترغیب کند. به نظر من هنری که امروز در سینما و تلویزیون کشورمان میبینیم کمترین ارتباطی با مردم ندارد و هنر مردم نیست.
وی افزود: هنر ما سیاست زده و ایدئولوژی زده است، مثل همه کارهای ما از جمله اقتصاد و آموزش و پرورش ما، هنر در ایران در بند و زنجیر است و هنری که در بند است نمی تواند مفهوم خلق کند. هنر هر گاه خودش را از حکومت آزاد کرد و به طرف جامعه آمد رشد و پرورش یافت.