به گزارش خبرگزاری برنا؛ شهید مدافع حرم محمد حسین مومنی فرزند حجتالاسلام احمد مومنی صرفی بود که به سال ۱۳۷۲ در کراچی پاکستان متولد شد.
پدرش ماجرای مهاجرتشان به ایران را اینگونه روایت میکند: «محل زندگی ما همجوار با شهر کشمیر بود و اصالتمان هم به همانجا بر میگردد. پدرم روحانی بود و همان زمانی که امام خمینی در نجف به سر میبردند او هم به نجف تا تحصیلاتش را در دروس حوزوی ادامه دهد.
من در نجف متولد شدم و زمانی که کوچک بودم پدرم گاهی دست مرا هم میگرفت و با خود به حوزه میبرد. در همان سنین نوجوانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی توفیق داشتم تا با حضرت امام آشنا شوم.کم کم که حوزه علمیه قم رونق و سطح بالاتری پیدا کرد بسیاری از طلاب، از جمله پدرم به قم مهاجرت کردند. اینگونه شد که به ایران آمدیم و تا الان ساکن قم هستیم. من و محمد حسین هم در حوزه علمیه قم درس طلبگی خواندیم.
محمد حسین با معدل بالای ۱۹ توانست در رشته ریاضی فیزیک فارغ التحصیل شود اما علاقهاش به طلبگی موجب شد تا حوزه را به دانشگاه ترجیح دهد. سال ۹۴ سطح دو یا سه را میخواند که با تعدادی از طلاب از کشورهای مختلف و جمعی از مسئولان فاطمیون آشنا شد و فهمید قصد دارند تا به عنوان مبلغ به سوریه اعزام شوند و در کنار مدافعان حرم فعالیتهای فرهنگی انجام دهند.
دفعه اول که مأموریتش تمام شد و برگشت حال و هوای دیگری داشت و احساس میکردم در تب و تاب رفتن است. برای بار دوم که رفت ۴۵ روز مأموریتش تمام شده بود اما چون متوجه می شود عملیاتی در راه است تصمیم میگیرد بماند.
وقتی آمد بسیار از خصوصیات رزمندگان فاطمیون صحبت میکرد و میگفت از جهت کارهای جنگی و مبارزه خیلی موفق و پیش قدم هستند. در ایمان و عبادت هم که خلوصشان واقعا جذب کننده است. خیلی خوشحال بود با فاطمیون به سوریه میرود. البته چون محمد حسین پاکستانی بود میتوانست با زینبیون (مدافعان حرم پاکستانی) اعزام شود اما چون سالها در ایران بود و به زبان فارسی تسلط بهتری داشت تصمیم گرفت با فاطمیون همراه شود.
دوستانش تعریف میکنند که به او میگفتیم شما مبلغ هستی و لازم نیست به خط مقدم بروی. همین عقب بمان و تبلیغ کن اما او گوشش به این حرفها بدهکار نبود. پیکر تعدادی از شهدا در منطقه مانده بود و نیاز به کمک داشتند. محمد حسین میرود که آنها را نجات دهد اما خودش به شهادت میرسد.»
محمد حسین سال ۹۶ در سوریه به شهادت رسید اما پیکرش پس از دو سال در یک عملیات تفحص به ایران آمد و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
او یک روز قبل از شهادت، وصیت نامه می نویسد:
پدرش میگوید: امیدواریم خدا این قربانی را از ما قبول کند و از خدا میخواهم تمام شهدا را با مولایشان امام حسین(ع) و سایر شهدای اسلام محشور کند. انشاءالله دست ما را هم بگیرند.