به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ این اولینبار نبود که جولیا لو دوک، عکاس و روزنامهنگار مکزیکی از افراد غرقشده در رودخانه ریوگراند عکاسی میکرد. خیلیها زندگی خود را در عبور از آبهای گلآلود این رودخانه از دست دادهاند و مرگهای بسیاری در ریوگراند اتفاق افتاده است. هفته گذشته پیکر بیجان دو نوزاد، یک کودک و یک زن در این رودخانه پیدا شد.
کمی قبلتر از آن یک کودک نوپای هندی و اوایل ماه جاری میلادی، یک مرد در تلاش برای عبور از مرز آبی بین آمریکا و مکزیک جان باختند. سه کودک و یک فرد بزرگسال از هندوراس هم از جمله غرقشدگان ریوگراند هستند که قایق دستسازشان دو ماه پیش در رودخانه شکست و آنها را در کام مرگ فروبرد. اینها فقط بخشی از قربانیان قوانین ضد مهاجرتی ترامپ هستند؛ این ماجرا از زمان ریاست جمهوری اوباما وجود داشته، اما سرکوب برنامههای مهاجرتی و پناهجویان یکی از اصلیترین برنامههای رئیسجمهوری فعلی آمریکاست.
ترامپ در همین زمینه سال گذشته قانون جدایی فرزندان پناهجو را از والدینشان تصویب کرده بود که خوشبختانه آن را پس گرفت، اما اقدامات ضد مهاجرتی با پیگیریهای او بهشدت ادامه دارد. بحران در مرزهای مکزیک و آمریکا ادامه دارد و تصاویر متعددی از برخورد با پناهجویان یا سرنوشت آنها منتشر میشود، اما عکسی که از پدر و دختر السالوادوری در ساحل این رودخانه، انداخته با همه عکسها متفاوت است. این عکس که والریای ۲۳ ماهه و پدرش را بعد از مرگ در آغوش هم نشان میدهد، به شدت تاثیرگذار است و البته یادآور چند تصویر دیگر که به آنها اشاره کردهایم. در این تصویر دخترک زیر تیشرت پدرش رفته و دستهایش را دور گردن پدر حلقه کرده است؛ کاملا معلوم است که آنها آخرین لحظهها را در آغوش هم زندگی کردهاند و نفس به نفس همدیگر زندگی را ترک کرده و به آغوش مرگ رفتهاند.
مرگ پناهجویان ناامید در مرزهای مکزیک و بهخصوص در رودخانه ریوگراند به یک اتفاق عادی بدل شده است. هرروز خبرهای متعددی از مرزها شنیده میشود، ولی عکسی که والریا و پدرش را در ساحل آمریکایی ریوگراند نشان میدهد، پایان تلخ رویایی است که عمر زیادی نداشت. رویای رسیدن به آمریکا برای خانواده رامیرز فقط به اندازه قدم گذاشتن در ساحل این رودخانه بود و بس. دیدن این تصویر پریشانی و اندوه به همراه دارد و از مصائبی میگوید که مهاجران آمریکایی در فرار از خشونت، فقر و رنج برای پناهندگی به ایالات متحده آمریکا، متحمل میشوند.
جولیا لو دوک عکاس و روزنامهنگاری است که اخبار بحران مرزی آمریکا را پوشش میدهد و به همراه پلیس این منطقه از رویدادها و حوادث عکاسی میکند.
او در مصاحبه با گاردین تعریف کرد: روز یکشنبه زنی بسیار پریشان و نگران با دفتر پلیس تماس گرفت و به مقامات پلیس محلی اعلام کرد که همسر و فرزندش در رودخانه غرق شدهاند.
خانواده رامیرز طی دو ماه گذشته برای درخواست پناهندگی در مکزیک بودند و بالاخره ناامید شدند و صبح یکشنبه به آب زده بودند.
نیروهای امدادی جستوجو را آغاز کردند، اما به نتیجه نرسیدند. صبح روز بعد ساعت ۱۰ و ۱۵ دقیقه پیکر این پدر و دختر در ساحل رودخانه پیدا شد. جولیا لو دوک میگوید: قبل از اینکه نیروهای امدادی عملیات را آغاز کنند او از پیکر بی جان این پدر و دختر عکاسی کرد.
اسکار آلبرتو مارتینز رامیرز به همراه همسرش ونسا آلالوس و فرزند ۲۳ ماههاش والریا روز یکشنبه به مرکز پناهجویان شهر ماتاموروس مکزیک مراجعه کردند به این امید که بتوانند بهصورت قانونی وارد خاک آمریکا شوند. این اولینبار نبود که برای درخواست ویزای مهاجرتی اقدام میکردند، اما تعطیلات آخر هفته رسیده بود و هزاران پناهجو در نوبت مصاحبه بودند. این شد که مرد السالوادوری نگاه به رودخانه کرد و تصمیم گرفت با شنا از عرض رودخانه خودش را به آمریکا برساند. دخترش را درآغوش گرفت و عرض رودخانه را طی کرد. دخترک را روی ساحل آمریکا گذاشت و دوباره به سمت مکزیک شنا کرد که همسرش را با خودش ببرد، اما متوجه شد که دخترک طاقت نیاورده و به دنبال پدر وارد رودخانه شده است. رامیرز به سرعت به سمت دخترش بازگشت که او را نجات دهد، اما شدت جریان آب هر دوی آنها را با خود برد و آنها از جلوی چشمهای ونسا آلالوس ناپدید شدند.
این عکس با تمام عکسهایی که جولیا لو دوک از غرقشدگان در رودخانه ریوگراند و یا بحران مرزی مکزیک و آمریکا گرفته، تفاوت دارد. او به گاردین گفته است: چند سال است که از حوادث اینچنینی عکاسی میکنم و پیکرهای بیجان زیادی دیدهام؛ آدمهایی که در ریوگراند جان دادهاند. این رودخانه جریان بسیار تندی دارد و در مسیر آن گردابهای متعددی وجود دارد؛ بنابراین بعد از گذشت چند سال و با وجود چنین بحرانی، به دیدن پیکرهای بیجانی که در این رودخانه غرق شدهاند عادت میکنیم، اما تصویر والریای خردسال و پدرش چیزی نبود که بتوان ساده از کنارش عبور کرد. نمیتوان دید که پدری دخترش را داخل تیشرت خودش فرو برده که از خودش دور نشود و تلاش کرده او را نجات دهد.
این عکاس درباره احساسش بعد از دیدن پیکر والریا و پدرش گفته: من مجذوب بازوهای دخترک، دور گردن پدرش شدم. این چیزی بود که بیشترین تاثیر را روی من گذاشت، چون نشان میداد که آنها تا آخرین نفس در آغوش همدیگر بودند و دخترک فقط زیر تیشرت پدر و در آغوش او نبود بلکه به همراه پدرش از مسیر مرگ عبور کرده بودند.
منبع: جام جم