به گزارش گروه اجتماعی برنا؛ روی لبههای آبدرههای گرینلند بقایای پایگاههای دورافتادهی اسکاندیناوی عصر وایکینگها دیده میشود که حدود ۵۰۰ سال پیش قبل از اینکه بهطور مرموزی رها شوند، شکوفا شده بودند. اکنون این فرهنگِ ازدسترفته در حال تجربهی زوال دیگری است که بهوسیلهی تغییرات اقلیمی آغاز شده است.
براساس نتایج پژوهشی که بهتازگی در مجلهی Scientific Reports منتشر شده است، از میان تمام محوطههای باستانشناسی موجود در سرزمین گرینلند، سکونتگاههای اسکاندویناوی با گرمشدن قطب شمال، درمعرض بیشترین خطر تخریب قرار میگیرند. طبق برآورد این مطالعه، ۷۰ درصد از مواد آلی موجود در این مکانها تا سال ۲۱۰۰ پوسیده خواهند شد. آنچه از دست میرود، رکوردی منحصربهفرد از آثاری است که بهمیزان درخورتوجهی در این محیط حفظ شده است؛ یعنی مو، منسوجات، استخوان انسانها و حیوانات، چوب، چرم و پر. همانطورکه خاک گرم میشود و شمار روزهای بدون یخ افزایش پیدا میکند، میکروبها به این مواد آلی شکننده حمله و آنها را تجزیه میکنند. یورگن هولسن، پژوهشگر ارشد موزهی ملی دانمارک میگوید:
درحالحاضر، این تغییرات در نزدیکی شهر نوک، پایتخت گرینلند، در حال وقوع است. در اینجا، مکانهایی داریم که میدانیم در آن، حدود ۴۰ سال پیش مصنوعات و استخوانهای زیادی پیدا میشد؛ اما امروزه آثار باقی نمانده است. اینجا زمانی استخوانهایی وجود داشت که اکنون فقط خُردههای ریزی از آنها باقی مانده است.
یکی از محوطههای باستانشناسی که در مجمعالجزایری در خارج از نوک در غرب گرینلند واقع شده است.
مطالب پیشنهادی:
شواهدی از درد مزمن در حشرات برای درمان دردهای انسان
نگاهی چند جانبه و مفصل به فرآیند سرمازیستی
فضانوردان بیشتر به سرطان مبتلا می شوند؟
رفتار عجیب حیوانات در مواجهه با خورشیدگرفتگی و ماه گرفتگی
آن جنسن، باستانشناس دانشگاه آلاسکا در فیربنکس است که مناطق باستانشناسی را در محدودهی شیب شمالی آلاسکا اکتشاف میکند. وی در این زمینه میگوید:
این، آشکارا مسئلهی مهمی در سراسر قطب شمال است.
جنسن میگوید پژوهش جدید و کارهای مشابه میتوانند به باستانشناسان کمک کنند دربارهی این موضوع تصمیم بگیرند که کدام مناطق را کاوش و کدام مناطق را رها کنند.
با گرمشدن قطب شمال، محوطههای باستانشناسی با تهدیدهای مختلفی مواجه میشوند. فرسایش ساحلی و بالا آمدن سطح آب دریا ویرانهها را به باتلاق تبدیل میکند. ضخیمشدن پوشش گیاهی میتواند آثار سطحی مناطق باستانشناسی را پنهان کند و ریشهها میتوانند به لایههای باستانشناسی نفوذ کنند و آنها را در هم بریزند. درنهایت، میکروبها در خاک گرم فعالتر میشوند و مواد آلیای را مصرف میکنند که مدت زمان طولانی حفظ شده بودند.
هولسن و همکارانش ایستگاههای آبوهوایی خودکاری در پنج مکان باستانشناسی در منطقهی نوک مستقر کردند و بهمدت دو سال اطلاعات و نمونههایی از خاک و مواد ارگانیک را از محدودهای به وسعت ۱۲۰ کیلومتر جمعآوری کردند. این مناطق به سکونتگاههای اسکاندیناوی محدود نبود؛ بلکه محوطههایی از تمدنهای ساکاک و دورست و تول را نیز شامل میشد. پژوهشگران این نمونهها را از جنبههای مختلفی نظیر تخلخل و هدایت گرمایی بررسی کردند. همچنین، این موضوع را آزمایش کردند که مواد آلی موجود در خاک در شرایط مختلف رطوبت و دما با چه سرعتی تجزیه میشوند. این اطلاعات در مدل کامپیوتری استفادهشده برای پیشبینی تغییرات خاک دراثر ذوب لایهی منجمد خاک گنجانده شد. نتایج تجزیهوتحلیل نشان میداد اگر دما ۲.۵ یا ۵ درجهی سانتیگراد افزایش پیدا کند، این مناطق ۳۰ تا ۷۰ درصد از مواد آلی خود را از دست خواهند داد. هولسن میگوید:
محوطههای عصر وایکینگها در اسکاندویناوی در بخش محدودهی بالایی این مقیاس قرار میگیرند؛ چراکه در خاک خشک قرار گرفتهاند.
پژوهشگران در حال بررسی مواد آلی یافتشده در یکی از محوطههای باستانشناسی اسکاندویناوی (Iffiartarfik). یکی از آثاری که آنها پیدا کردند، استخوان حکاکیشده بود.
خاک خشک موجب دسترسی بیشتر میکروبها به اکسیژن و فعالترشدن آنها میشود. پژوهشگران برآورد میکنند که ۳۵ درصد از مواد آلی موجود در محوطهی وایکینگها ممکن است در ۳۰ سال آینده از بین برود. داگلاس بولندر، باستانشناس دانشگاه ماساچوست، معتقد نداشته است:
این خسران، ضربهای برای پژوهشهای مرتبط با وایکینگها خواهند بود.
او توضیح میدهد گرینلند در جهان وایکینگها ازنظر حفظ آثاری مانند مو، منسوجات، استخوان و دیگر مواد شکننده منحصربهفرد است. برخی از این مواد اطلاعات ارزشمندی دربارهی این جوامع دراختیار ما میگذارد. برای مثال، این منسوجات نشاندهندهی کار زنان در این جامعه است. او میافزاید:
وقتی برخی از انواع این مواد، بهویژه مواد آلی را از دست بدهیم، درواقع، تجربهی برخی از انسانها پاک خواهد شده است. تکنیکهای پیشرفتهای مانند تجزیهوتحلیل DNA باستانی نیز میتوانند اطلاعات زیادی دربارهی جابهجایی و اختلاط جوامع فراهم کنند. اکنون ما باید از زمان سبقت بگیریم و این ابزارها را برای مواد ارگانیک موجود در گرینلند به کار ببریم.
هولسن خاطرنشان میکند که نمیتوانیم همهی ۱۸۰ هزار مکان باستانشناسی شناختهشده در گرینلند را قبل از ورود آسیب اکتشاف کنیم. محوطههای باستانشناسی روسیه، کانادا و آلاسکا همه در حال تجربهی آسیبهای مشابهی هستند و حتی اگر باستانشناسان بتوانند همهچیز را حفظ کنند، موزههای جهان فضای کافی برای حفاظت از این مواد نخواهد داشت.
اکنون هولسن و گروهش در حال کار برای ترکیبکردن اطلاعات جدید مرتبط با خاک با دادههای فرسایش ساحلی و آسیب ناشی از رشد پوشش گیاهی هستند تا ارزیابی جامعی برای گرینلند انجام دهند و باستانشناسان بتوانند براساس آن اولویتبندی کنند. این وضعیت موجب اندوه بسیاری از باستانشناسان منطقهی قطب شمال شده است. جنسن میگوید:
این میراث فرهنگی مردم است که در حال ازبینرفتن است.