«محمد کیانوشراد»، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده سابق مجلس، درباره تغییر رویکردهای سیاسی شخصیت های برجسته سیاسی طی سالهای اخیر تاکنون به خبرنگار سیاسی برنا گفت: تغییر افراد سیاسی، جریانات سیاسی و یا حکومتها فیالنفسه مثبت یا منفی نیست. مهم آن است که این تغییرات در جهت رفع نواقص گذشته و اعتلا در دیدگاهها و مواضع افراد صورت گیرد. تغییر در جهان فعلی یک امر بدیهی است و اصولا انگاره تغییر ناپذیری یک انگاره منفی است البته در دوران سنتی، همواره تغییر به عنوان یک امر مذموم شمرده شده اما در دورهای که اصل ارتباطات جهانی و یکپارچه شدن بسیاری از دیدگاهها به وجود آمده، تغییر اگر به سمت نوع واقع بینی تحول پیدا کند، میتواند مثبت باشد. در چهرههای سیاسی جامعه ایران نیز همواره افرادی را مشاهده کردیم که در مقاطع گوناگون دچار تغییرات فکری شدند.
کیانوشراد افزود: مسئله اساسی این است که این تغییر براساس فرصتطلبی و خواستههای زودگذر نباشد اگر تغییر معطوف به درک واقعی مشکلات مردم باشد در این صورت میتواند، بسیار مثبت ارزیابی شود ولو مردم در یک مقطعی، همدلی و همراهی با آن تغییرات نداشته باشند اما در صورت نگاه واقع بینانه میتواند تغییر ماندگاری در آینده سیاسی فرد یا یک جریان سیاسی تلقی شود.
وی ادامه داد: افراد در زمانی که به درون قدرت وارد میشوند به یک نحو سخن میگویند و زمانی که در خارج از قدرت هستند، فرصتطلبانه به نحو دیگری سخن میگویند و متاسفانه این یک آفت سیاسی بوده و هست. بسیاری از این افراد افراطی جناح راست یا اصولگرایان، زمانی که با برخوردهای ناعادلانه مواجه شدند طبیعی است که واکنش عکسالعملی نشان میدهند. اگر این گونه تصور شود که در کشوری، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به هر دلیل و برداشتی اگر اظهار نماید که مذاکره با آمریکا باید انجام شود و پس از آن اظهارات، شورای عالی امنیت ملی از وی شکایت کند، چه اتفاقی رخ خواهد داد. قاعدتا فردی مثل آقای فلاحتپیشه که سالها در روزنامه رسالت قلم زده اگر مواجهه با چنین برخوردی شود قاعدتا دچار نوعی واگرایی از سیاسیون متبوع خود خواهد شد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب بیان کرد: در تعدیل شدن سیاستهای احمدی نژاد، بخشی از آن به همین موضوع باز می گردد. احمدینژاد می گفت: «وقتی با من چنین برخوردی میشود وای به حال برخورد با دیگران». متاسفانه بسیاری از مسئولین، زمانی که برخورد با فرزندان، دوستان و حلقه نزدیک آنها صورت میگیرد داد عدالت خواهی را سر میدهند در حالی که این گونه تعدیلات بیشتر مبتنی بر علل است تا مبتنی بر دلائل که از دید مردم پنهان نیست. مردم تغییر افراد سیاسی و چهرههای شناخته شده را در سطوح مختلف میپذیرند اما هنگامی که تغییر بر مبنای فرصت طلبی و یا برخورد با منافع سهمی آنها صورت می گیرد، قاعدتا سخنان آنها را باور نمیکنند. در حال حاضر احمدینژاد و امثال وی، دفاع از زندانیان سیاسی را نه به صورت کامل بلکه صرفا از دوستان خود یعنی رحیم مشایی و حمید بقایی و غیره انجام میدهند مردم در صداقت طرح چنین دعاوی، شک و تردید میکنند؛ بنابراین هر ادعای تغییری از سوی مردم پذیرفته نمیشود.
کیانوشراد درباره آشکار شدن جهتگیریهای سیاسی به ویژه اصولگرایی برای مثال در انتخاب حقوقدانان شورای نگهبان و یا در بخشهای دیگر بیان کرد: قوه قضائیه، شورای نگهبان، سپاه پاسداران، ارتش و نیروهای مسلح و غیره به هیچ عنوان طبق قانون اساسی نباید در جناحبندیهای سیاسی وارد شوند. ورود هر کدام از این نهادها به امر جناحی که اصولا ماهیت فراجناحی دارند، باعث بدبینی مردم خواهد شد. این جناحها باید بپذیرند که این کشور ملک مطلق یک جریان، یک قشر و یا طبقه خاص نیست. جامعه ایران متشکل از افراد با دیدگاههای گوناگونی است که همه آنها باید فهم خود در قدرت و اداره امور مربوط به خود را احساس کنند. کشور متعلق به یکایک مردم در جامعه ایران است و به همین دلیل هیچ فرد و نهادی نمیتواند از جانب مردم و برای مردم تصمیم بگیرد مگر اینکه آن فرد از سوی اکثریت مردم به شیوه کاملا آزاد انتخاب شده باشد و مردم چنین قدرتی را برای اعمال نظرات آن شخص در چارچوب قانون به وی داده باشند. بنابراین بخشهای سیاسی باید به گونهای عمل کنند که حتی از موضع تهمت هم به دور باشند و بتوانند نشان دهند که آنها به هیچ عنوان جناحی عمل نکردهاند.