به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ دانشمندان بر این باورند که انسانها تا 3 سالگی تمام درسهای زندگی را از محیط پیرامونشان میآموزند. این درسها غالبا از طریق آموزش و به صورت ناخودآگاه در روان کودک شکل می گیرد و آینده رفتاری او را می سازد.
کودکان در هنگام بازی شادی، شجاعت، قهرمانی، پیشرفت، اعتماد به نفس، نوع دوستی، زشتی، زیبایی و تمام صفات مثبت و منفی را به خوبی می گیرند و در وجودشان نهادینه می کنند.
از طرفی بازی، کودکان را از انزوا خارج کرده و سبب اجتماعی شدن او میشود و موثرترین نقش را در بهداشت روانی کودک ایفا میکند. اما نباید فراموش کرد که این نیازِ کودکان هم مانند هر فرآیند انسانی دیگری نیازمند آموزش درست و اصولی است به ویژه اگر تاثیر آن مستقیما بر روح و روان فرد و وابسته به آینده او باشد.
این نکته را فراموش نکنیم که منظور ما از بازی، آن فرآیندی است که کودک بتواند با کمک گرفتن از قوای جسمی، هوش و زکاوت خود راه دستیابی به آرامش سالم روانی را پیدا کند، نه آن دسته از بازیها که به صورت رایانه ای منجر به محدود شدن قوای جسمی کودک شده و به پرخاشگری او می انجامد.
با این وجود به نظر می رسد در این راه نقش والدین و سپس معلمان در همراهی و آموزش درست به کودکان بیش از هرچیز مورد توجه قرار می گیرد چراکه کودکان آینه ی تمام نمای والدین و افرادی هستندکه با آن ها معاشرت می کنند.
در واقع بازی ها آن قدر قوی و الهام بخشند که کودک گاهی دنیای خیالی اش را در حقیقتِ زندگی اش راه می دهد، این خیال جعلی که گاهی دربردارنده آموزشی مثبت، منفی و یا تلفیقی از هر دو آن هاست تا بزرگ سالی، او را رها نکرده و رفتار فردی و اجتماعی او را تحت تاثیر خود قرار می دهد .
در این راستا سعی کرده ایم تا تاثیرات بازی را بر روح و روان کودکان مورد مطالعه قرار داده و به این منظور با دو کارشناس روانشناسی کودک به گفت و گو نشستیم که در ادامه می خوانید:
بازی نبود مهارت نداشتیم
دکتر قربان علینژاد، متخصص روانشناسی کودک، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری برنا با اشاره به اینکه بازی بیشترین نقش را در رشد و تکامل کودک دارد، گفت: انسان از سنین کودکی هنگامی که تلاش فردی را در خود پرورش داد توانست با افرادی که به شکل کلی یک هدف مشترک را دنبال می کنند تشکیل گروه دهد. در این راستا بازی مهمترین عاملی بود که بیشترین نقش را در این روند ایفا کرد.
او ادامه داد: در واقع فقط بازی می تواند قبل از رسیدن کودک به رشد شناختی با بهره گیری از ترفندهای رفتار درمانی،آموزش های بزرگسالی را در او نهادینه کند. واقعیت این است که هرگونه آموزشی در سنین کودکی از قبیل غذا خوردن، راه رفتن و حتی رفتار اجتماعی تنها و تنها از روش بازی کردن به او مهیا می شود این درحالی است که اگر روش دیگری را به کار گیریم نه تنها کودک نمی آموزد بلکه در ناخودآگاه او تا زمان بزرگسالی نوعی ترس و آشفتگی ایجاد می شود.
قربان علینژاد یادآور شد: بازی هایی که در گذشته وجود داشت نوعی مهارت آموزی حرفهای بدون آگاهی از پیش آموخته شده بود که البته بیانگر فرهنگ غنی پیشینیانمان است. به عنوان مثال بازی لی لی که امروزه از آن به عنوان راهی برای تقویت مهارت دو نیم کره مغز و تکامل آن به کار گرفته میشود در گذشته جزو بازیهای متداول کودکان بود.
او با بیان اینکه بازی های گذشته دایره مشارکت فرزندانمان را در جمع های گروهی تقویت می کرد ادامه داد: تنها چند نمونه انگشت شمار از بین بازی ها بودند که به شکل انفرادی اجرا می شدند که نقاط قوت خاص مربوط به خود را داشتند به عنوان نمونه بازی قایم باشک که به شکل انفرادی برای یک کودک تاثیر گذار بود و هوش حسی کودک را تقویت می کرد.
این روانشناس کودک عنوان کرد: بازی های کودکی هم گرایی را در ذهن فرزندانمان رشد می داد در حالی که امروزه بازی های ما تنها با تخریب سیستم مغزی کودک او را دعوت به افسردگی، خشنونت و گوشه نشینی می کند.
علینژاد راه حل مفید برای کودکان امروز را جدایی خانواده ها از تک فرزندی دانست و گفت: درحالی تک فرزندی در جامعه رو به افزایش است که کودکان ما نیازمند یک هم بازی هستند تا بتوانند به بالاترین رشد فکری و روحی خود برسند.
ورود به دنیای آدم بزرگ ها
نسرین امیری، روانشناس کودک، در گفت و گو با خبرنگار برنا با اشاره به اینکه هر بازی بخشی از مهارت ما را پرورش می دهد اظهار کرد: بازی انواع مختلفی دارد که هرکدام موجب تقویت مهارت های ما از سنین کودکی می شوند. اگر به شکل خاص بازی های رقابتی را مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم تمام بازی ها علاوه بر تاثیرات مثبت یک سری تاثیرات منفی را در زندگی کودکان می گذارند. در واقع یک بازی که حاصل آن موفقیت است می تواند با حذف کردن سایرین همراه باشد.
او ادامه داد: لازمه دنیای واقعی ما جدال بر سر موفقیت است. به تازگی دانشگاه هاروارد در نتایجی منتشر کرد که ارتباط موثر،یکی از علت های نشاط فردی است. اگر بر همین موضوع استناد کنیم ایجاد رقابت بر سر موفقیت قابل توجیه خواهد بود.
امیری عنوان کرد: اگر یک بازی ارتباط موثری را برقرار می کند اما نقاط ضعف هایی دارد، باید به کودک بیاموزیم که نفس بازی مهم است و تشویقشان کنیم به ارائه یک بازی با کیفیت. بنابراین یک اصل همواره در بازی ها رعایت می شود و آن هم حفظ چارچوب بازی در دایره خودش است.
این روانشناس کودک حسادت و رقابت را نماد دنیای صنعتی و اقتصادی امروز دانست و گفت: رویاست که حسادت و رقابت از بین افراد حتی کودکان حذف شود چراکه این یک حقیقت است که ماجملات زیبا به کار می بریم برای مفاهیمی که در اصل فاقد زیبایی هستند مانند واژه موفقیت.
او در پایان خاطرنشان کرد: در اصل خوشحالی بشر به ارتباطشان با یکدیگر وابسته است و این روشی است که باید در بازی های ما نمود پیدا کند. در واقع باید سعی شود تا در لحظات بازی، کودکان ارتباط موثری را در مواجه با یکدیگر ایجاد کنند .