به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ در بخشی از مطلب روزنامه اعتماد می خوانیم: کسانی که هر روز سری به توییتر میزنند دو سه روز گذشته را با دیدن تصویر مرد جوانی گذراندند که از همه خواسته بود او را اینگونه به یاد بیاورند. آخرین نوشته او در شبکههای اجتماعی منتشر شد و بعد دوستان مجازی و غیرمجازیاش از خودکشی او خبر دادند. مریم رسولیان، روانپزشک و رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران میگوید که این خداحافظی مجازی در واقع تکرار همان رسم نامه نوشتن است که در میان بسیاری از کسانی که دست به خودکشی میزنند رواج دارد، شبکههای اجتماعی تنها میتوانند برد این نامهها را بیشتر کنند و نویسنده این نامه تصمیم میگیرد که پیغامی عمومیتر و برای مخاطبان بیشتر از خودش به جا بگذارد. این اعلام عمومی هم البته وقتی در قالب شبکههای اجتماعی قرار میگیرد، ناگزیر باید تن بدهد به ویژگیهای این شبکهها؛ قضاوت در مورد نویسنده و محتوای نوشتهاش، اولین و پررنگترین واکنشی است که در این شبکهها صورت میگیرد و واکنش و قضاوت در مورد کاربرانی که دست به قضاوت زدهاند هم در مرحله بعد از راه میرسد.
مریم رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران در این باره می گوید: به نظرم این فرد به هر صورت دست به خودکشی میزد. ببینید مواردی که بر اساس آن ریسک اقدام به خودکشی را بررسی میکنند در حال تغییر است. مثلا در گذشته مرد بودن و سن بالا داشتن از جمله ویژگیهایی بودند که سبب میشد اگر فردی با این مشخصات حرف خودکشی میزد به عنوان ریسک بالا تلقی میشد. هنوز هم در بسیاری از جاهای دنیا مردان با سن بالا بیشتر اقدام به خودکشی میکنند. اما مثلا در ایران الگوی خودکشی کاملا متفاوت است و میان جوانان و زنان بسیار بیشتر دیده میشود و از الگوی جهانی تبعیت نمیکند. در میان کسانی که دست به خودکشی میزنند هم تفاوت وجود دارد، آدمهایی که از خودشان یادداشتی به جا میگذارند یعنی نگاهی به زنده بودن و زندگی دارند و آنهایی که هیچچیز از خودشان بهجا نمیگذارند یعنی اینکه دیگر نمیخواهند به پشت سرشان نگاه کنند. اما واقعیت این است که تمام آنچه دربارهاش حرف میزنیم به عنوان عوامل ریسک شناخته میشوند و هیچ کدام قطعیت ندارند.
یکی از مثالهایی که در همین زمینه خیلی مطرح شد ماجرای آقای نجفی است که چطور این فرد یکبار و به روایتی دو بار پیش از این اقدام به خودکشی داشته و چطور هیچ خدمات مشاورهای دریافت نکرده؟ در چنین مواقعی این دوستان و آشنایان و نزدیکان هستند که باید اینها را بشناسند و ببینند و به نوعی دست به مداخله بزنند. وقتی در مورد دوستان و آشنایان حرف میزنیم یعنی همه آدمها و این یعنی سواد سلامت روان جامعه بالا برود. در اکثر تصمیمهایی که آدمها میگیرند به نوعی تعارض وجود دارد، این فکر که کاری را بکنند یا نکنند همیشه با آدمها هست و به نوعی این پیغام گذاشتنها هم نشانهای از همین تعارض است. نشاندهنده این است فردی که تصمیم به این کار میگیرد دوست دارد تصویر خوبی هم از خودش به جا بگذارد. وقتی میگوید من را با این تصویر به یاد بیاورید به نوعی توجه به دوستان و اطرافیانش است، یعنی به آنها و به واکنشهایشان فکر میکند.
صحبت از ناامیدی. ناامیدی یکی از عوامل نشاندهنده ریسک خودکشی است. اینکه یک نفر در مورد این حرف بزند که دیگر هیچ کاری فایده ندارد، دیگر هیچ چیز درست نمیشود و مثلا دنیا تا آخر به همین منوال است. رگه سیاهی را میتوان در نوشتههایشان دید، اینکه به عنوان مثال در مورد مردهها یا مرگ زیاد مینویسند. اینها همه نشاندهنده این است که ذهن فرد با مساله نابودی و نیستی درگیر است. من با یک مورد مشابه در زمانی که فیسبوک هوادار زیادی داشت برخورد کردم. یک نوجوانی در فیسبوک نوشتهای در صفحهاش منتشر کرد و بعد یکی از دوستان مجازیاش که در امریکا زندگی میکرد و در واقع فقط از همین طریق یکدیگر را میشناختند، خواهر این پسر نوجوان را پیدا کرده بود و پیغام داده بود که چنین نوشتهای خوانده و احساس خطر کرده، دقیقا همین پیغام جان آن نوجوان را نجات داد، چون همان روز و بعد از نوشتن این پیغام اقدام به خودکشی کرده بود اما خانوادهاش به موقع به او رسیدند. از روی این نشانهها میتوان به این پی برد که یک آدم احتیاج به مراقبت بیشتری دارد.
واقعیت این است که قهرمانکردن فرد و حتی صحبت کردن در مورد شیوه خودکشی او این احتمال را بالا میبرد. همه آدمها دچار درگیریهای بسیاری هستند و حدود 60 تا 70 درصد آدمها دستکم یک بار به خودکشی فکر کردهاند. در چنین شرایطی وقتی آدمی ناامید و دچار بحران است ممکن است به چنین موضوعی به عنوان نوعی تشویق نگاه کند و برای همین نحوه انعکاس اخبار خودکشی اهمیت بسیاری دارد. نحوه انعکاس و نوشتن در مورد خودکشی بسیار مهم است.
آدمهای تاثیرگذار در شبکههای اجتماعی میتوانند نقش داشته باشند. این رسالت اجتماعی این چهرهها است که میتواند کمککننده باشد. ببینید در دانشگاه وقتی استادی که بقیه قبولش دارند حرفی میزند، به سایرین جهتگیری ذهنی میدهد. به نظرم آدمهای تاثیرگذار هستند که باید با انتشار نوشتههای معطوف به هدف و دور از هیجان روی سایرین تاثیر بگذارند.