صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یادداشت؛

محیط زیست، پناه‌گاهی که در خطر است

۱۳۹۸/۰۶/۰۵ - ۰۶:۰۹:۰۹
کد خبر: ۸۸۹۲۵۷
سیدعلی ساجد- جامعه‌شناس و پژوهشگر محیط زیست

حفاظت از محیط زیست عنوانی که کوتاه است اما در خود بسیاری موارد برای پرسیدن و فعالیت دارد. بسیاری از عرصه‌ها را در بر می‌گیرد. محیط زیست یعنی محیط زیستن و زندگی کردن و باید بیاموزیم که با این محیط به راحتی نمی‌توان برخورد ساده انگارانه نمود. نمی‌توان به سادگی نظریاتی داد که موجب شود محیط زیستن فارغ از بحث‌ها و جناح‌بندی‌های سیاسی دچار ضرر و زیان شود.

شاید آنقدر واژه حفاظت محیط زیست تکرار شده که دیگر کارایی لازم را ندارد. می‌توان به دو موضوع که بر فرهنگ جامعه ما سایه افکنده و البته خود به نوعی از ساخت نرم به ساخت سخت فرهنگی کشور تبدیل شده است اشاره نمود که موجب خسران گریده است.

موضوع اول، مردم ما دچار فرهنگ امروز را بگذران و به فردا فکر نکن

 موضوع دوم، مسائل و مشکلات من و خانواده حل شود با باقی مسائل کاری نداریم

در بحث محیط زیست عرصه‌هایی قرار دارند که براساس پیشینه علمی و تاریخی با عناوین مختلفی تحت حفاظت و مدیریت قرار می‌گیرند. مناطق حفاظت شده، پارک‌های ملی، پناهگاه حیات وحش، منطقه شکار ممنوع و آثار ملی و طبیعی و برای هرکدام قوانینی پیشنهاد و توسط مجلس تصویب گردیده است.

بحثی که بنده به عنوان جامعه شناس محیط زیست و پژوهشگر محیط زیست در این زمینه قصد بیان دارم صحبت از فرهنگ اجتماعی است که اینگونه دست درازی‌هایی ناپسند نمی‌داند و حتی موجب انجام می‌شود. مناطق تحت مدیریت و حفاظت سازمان مأمن حیات وحش گیاهی و جانوری ما می‌باشد و لازم است که براساس اصل 50 قانون اساسی، سیاست های نظام در خصوص محیط زیست و بسیاری قوانین بالادستی و پائین دستی دیگر حمایت و حفاظت شود. اما در بسیاری زمان‌ها متوجه می‌شویم مردم بخاطر موارد اقتصادی (معیشت)، سیاسی (اعمال قدرت)، اجتماعی (نشان دادن جایگاه در روستاها) و فرهنگی (ناآگاهی به اثرات این عمل و نداشتن فرهنگ اجتماعی) به دنبال تصرف عرصه‌های محیط زیست به عنوان انفال هستند و به نظر می‌آید نمایندگان مجلس، قوه قضائیه و بسیاری دستگاه‌های دیگر در بحث محیط زیست فارغ اینکه در حیطه فعالیت کدام سازمان یا نهاد است باید بسیار محکم و بی‌اغماض در این زمینه عمل کنند اما در واقعیت خلاف آن دیده می‌شود.

در مورد پیش آمده «پناهگاه حیات وحش سلکه» مدنظر است که پروژه‌ای برای مدیریت اکولوژیک تالاب انزلی شکل گرفت و یک گروه ژاپنی فعالیت در این زمینه را آغاز نمود و برای انتقال ادوات سنگین نیاز بود که معبری از روی رودخانه به درون پناه‌گاه ایجاد شود و حالا بعد از اتمام کار در زمان برداشتن این معبر مردم محلی با اعتراض در خواست این را دارند که بخشی از منطقه پناهگاه به روستا اضافه شود. چند سئوال مهم مطرح می‌شود که:

نماینده مجلس در کدام سمت باید باشد. قانون یا مردم محلی.

 در بحث اجتماعی چگونه بوده‌ایم که مردم نمی توانند به قانون تمکین نمایند.

در زمینه آگاهی رسانی نسبت به محیط زیست چگونه عمل نموده‌ایم که تخریب زیستگاه‌ها بسیار عادی جلوه داده می‌شود.

پناه‌گاه حیات وحش در سال 1349 به این عنوان در زمره زمین‌های تحت مالکیت و مدیریت محیط زیست به ثبت رسیده است. و حالا بخشی از مردم به دنبال تصرف منابعی است که متعلق به تمام مردم ایران است. از نظر اجتماعی همیشه این سئوال برای من مطرح بوده است که چگونه عمل نموده‌ایم که مردم تصور می کنند می‌توانند به هر شکلی که بخواهند رفتار و عمل کنند. مگر جنگل، رودخانه، دشت و بسیاری موارد از این قبیل شخصی است و یا اینکه می‌توانیم شخصی سازی نمائیم. اگر کار اجتماعی و فرهنگی انجام نداده باشیم با گفتن جمله ای همانند «جنگل متعلق به جنگل‌نشین است» و جملاتی از این قیبل مشکلاتی اساسی را رقم خواهیم زد. در اینگونه موارد از دید افراد بومی همان شخصی سازی مطرح می‌شود و دیگر نمی‌توان به موضوع نگاه کلی نمود. نمی‌توان توضیح داد جنگل‌های شمال، رودخانه‌ها، دشت‌های آرمیده در قلب ایران و بسیاری موارد دیگر متعلق به تمام مردم ایران است.

درمورد پناه‌گاه حیات وحش سلکه مجموعه محیط زیست به دنبال حفاظت است و برخی مردم براساس تفکر کوتاه مدت به دنبال دست درازی. پناهگاهی که محل زمستان گذری بسیاری پرندگان و محل زندگی بسیاری دیگر از تنوع زیستی می‌باشد و همچنین تاثیر مستقیم بر حوزه تالاب انزلی که آن نیز بخاطر عملکرد اشتباه و همچینین زندگی فارغ از فرهنگ حفاظت و پاسداشت محیط زندگی یا همام محیط زیست در خطر نابودی قرار دارد. مردم یا می‌دانند یا نمی‌دانند که در هر دو صورت اتفاق رخ داده و همچنین جامعه‌ای با این تفکرات بسیار خطرناک می‌باشد و رخدادهای دهشتناکی را رقم خواهند زد. اتفاقاتی از قبیل کشتن توله‌های یوزپلنگ در یزد، کشتن توله خرس در مازندران، شکار بی‌رویه در شمال کشور بویژه در فریدونکنار، شکار حیوانات همانند گورخر با دلایل خرافی. از بین رفتن زیستگاه ها و منابع همچون کوه‌ها.

در پایان می‌توان راهکارهای زیر را مدنظر قرار داد:

لازم است در زمینه محیط زیست فارغ از بحث‌هایی حاشیه‌ای به معنای کامل فرهنگ‌سازی شود.

 هر پروژه‌ای که قصد فعالیت در عرصه های محیط زیست را دارد باید از متخصیصن امر با گرایشات متفاوت استفاده شود. متخصصان از جمله، محیط زیست، جامعه‌شناس، فرهنگ‌شناس، و... لازم است هرکدام از زاویه خود بنگرند و تجزیه و تحلیل خود را ارائه دهند تا در پروژه‌هایی که انجام می‌گیرد تقابل‌هایی صورت نگیرد.

نمایندگان مجلس و سیاسیون متوجه باشند که هر متر از عرصه‌های تحت حفاظت در محیط زیست و منابع طبیعی متعلق به تمام مردم ایران است و نمی‌توان آنها را هدیه داد.

نظر شما