به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ تجربه نشان داده است همسرانی که عقاید دینی مشترکی دارند، زندگی باثبات تر و کم تنش تری دارند. البته شاید در ابتدای دوران آشنایی که زوج های جوان هنوز در شور و هیجان شروع زندگی مشترک هستند، تاثیر اختلافات دینی چندان نمود پیدا نکند، اما قطعا با گذشت زمان رفته رفته این اختلاف ها پررنگ تر می شود؛ بهگونه ای که حتی ممکن است اختلاف عقاید دینی بین زن و شوهر به طلاق نیز منجرشود.
عقاید مذهبی میتواند بر رفتار زوجها مثل انتخاب شیوه تفریح و سفر، انتخاب دوست های خانوادگی، شیوه معاشرت با آدمها و نحوه تربیت فرزندان، تاثیر مستقیم بگذارد. بنابراین اختلاف عقاید دینی بین زوجها در مسائل خرد و کلان زندگی مشترک نیزاثرگذار است؛ طوری که اگر زوجها با همدیگر تفاهم مذهبی نداشته باشند، هر اتفاق و انتخابی در زندگی مشترک میتواند به زمینه بحث و درگیری تبدیل شود.
اختلاف عقیده مذهبی وتاثیر مخرب آن بر زندگی مشترک، فقط مخصوص زوج های ایرانی نیست، بلکه تاثیر این اختلاف فرهنگی بر زندگی مشترک در همه کشورها مصداق دارد. از آنجا که عقاید دینی، بخش مهمی از چارچوب فرهنگی افراد را تشکیل میدهد، هرگونه اختلاف عقیده جدی در مسائل دینی میتواند یک زندگی مشترک را به شکست بکشاند.
در گذشته رسم بر این بود که خانواده ها تلاش میکردند همسری را برای فرزند خود انتخاب کنند که خانوادههای عروس و داماد با یکدیگر عقاید مذهبی مشابهی داشته باشند و همین موضوع را یکی از موارد اثرگذار در استحکام زندگی زوج های جوان میدانستند، اما این روزها تاثیر تشابه مذهبی خانوادهها در امر ازدواج اندکی کمرنگ شده است.
حجت الاسلام و المسلمین تقوایی، کارشناس مذهبی در این باره میگوید: بر اساس دیدگاه الهی و تعاریف اسلامی اختلاف مدهبی یکی از دلایل مهم اختلاف بین زوج های جوان است .اگر دختر و پسری با وجود اختلافات اعتقادی یا به بیان جامع تر اختلافات مذهبی با هم ازدواج کنند و در طول زندگی مشترک با هم به مشکل برخورند، یکی از راه های سرپوش گذاشتن روی اختلافاتشان مراجعه به روانشناس و مشاور خانواده است.
او میافزاید: برخی زوجها سعی میکنند این مشکل را مقطعی درمان کنند و روش های روانشناسانه را به کار گیرند، در حالی که این روشها به مسکنی می ماند که دردی را دوا نمی کند. برای برطرف کردن اختلافات و از میان برداشتن تفاوت های باوری میان زوج، آنها باید مشکل را ریشه ای حل کنند و بکوشند به باور دینی مشترک برسند.
تقوایی می گوید: ازدواج یک امر چند بعدی و عقاید مذهبی یکی از این بعدهاست. عقاید مذهبی یکی از مهمترین عواملی است که میتواند بر آرامش زندگی تاثیر زیادی داشته باشد. بنابراین باید عقاید مذهبی را بدرستی، پیش از ازدواج بررسی کرد.
یلدا هدایتی، کارشناس ارشد روانشناسی نیز از زاویه دیگری به این بحث نگاه میکند و میگوید: عده ای با وجود اینکه میبینند همسر آینده شان دارای عقاید مذهبی مشترکی با آنها نیست، اما ادعا میکنند که میتوانند در فرآیند زندگی مشترک، عقاید مذهبی همسرشان را تغییر دهند تا در این حوزه نیز به تفاهم برسند، اما تجربه نشان داده که این باور همیشه درست از آب در نمی آید. خیلی از زوجهایی که کارشان به طلاق کشیده است و یا به طور مداوم با همدیگر دعوا و درگیری دارند، همان زوجهایی هستند که در ابتدا تفاهم مذهبی چندانی با هم نداشته اند، اما اعتقاد داشتهاند که این مساله کم اهمیت است و به خیال خودشان در بلندمدت، خود به خود اختلاف عقاید دینی بین زوج ها به تشابه و تفاهم میرسد.
به گفته هدایتی افزون بر اینکه تشابه عقاید مذهبی بین زوجها برای دوام یک ازدواج بسیار مهم است، ضرورت دارد که حتی خانواده عروس و داماد نیز تا حدودی دارای تشابه عقاید مذهبی باشند و عقاید مذهبیشان از همدیگر خیلی دور نباشد. مثلا وقتی یکی از خانواده زوج ها مذهبی باشد و خانواده دیگری به باورهای مذهبی معتقد نباشد، ارتباط بین این دو خانواده، روز به روز سستتر می شود و همین مساله روی کیفیت زندگی زوجهای جوان نیز اثرگذار خواهد بود.
او تاکید میکند: وقتی عروس و داماد در دو بستر مذهبی کاملا متفاوت رشد کرده باشند، اصلا دور از انتظار نیست که ارزشهای مشترکی نیز در زندگی نداشته باشند. دایره دوستان و اطرافیان این زوجها نیز تشابه فرهنگی با همدیگر ندارند. همین تعارض فرهنگی و چندپارگی عقیدتی میتواند به فرزندان این خانواده ها نیز آسیب بزند، زیرا کودک با دو باور دینی و فرهنگی متضاد با همدیگر بزرگ میشود.
تاثیر باورهای دینی در استحکام زندگی مشترگ
وقتی میگوییم اختلاف عقاید مذهبی بین زوج ها می تواند ساختار زندگی مشترک را تهدید کند، این اختلاف عقیده فقط در انجام دادن یا ندادن مناسک مذهبی نیست. یک همسر مذهبی که واقعا به اعتقادات دینیاش پایبند باشد، تلاش میکند که خانواده خودش و همسرش را راضی نگه دارد، چون بر این باور است که خداوند بر اعمال و رفتاراو ناظر است و کوچکترین تبعیض و بیاحترامی در این زمینه را نابخشودنی میداند.
یک فرد مذهبی که در عمل هم دستورات دینی را رعایت میکند، هرگز به همسرش دروغ نمیگوید. همین مولفه بزرگ را میتوان عامل مهم پایداری ازدواج ها دانست. ازدواجی که با صداقت شروع شود و در ادامه هم با صداقت همراه باشد، بسیار بعید است که ازهم بپاشد.
همچنین یک فرد باورمند به عقاید دینی که در مقام عمل نیز فرامین دینی را انجام می دهد، معتقد به حفظ پاکدامنی است و چنین فردی بسیار بعید است که به همسرش خیانت کند، زیرا خیانت کردن را گناهی بزرگ میداند. طبیعی است که وقتی در یک زندگی مشترک، خیانتی اتفاق نیفتد، ستونهای آن زندگی مستحکمترخواهد شد.
از سوی دیگر، وقتی فردی در ظاهر و در عمل به عقاید دینیاش پایبند باشد، احترام و محبت به همسر و فرزندان را یک فریضه دینی میداند. بدیهی است که وقتی کانون یک خانواده با مهر و عطوفت گرم باشد، بقا و دوام چنین خانوادهای افزایش مییابد.
افزون بر این، وقتی یک زوج جوان به باورهای دینی خود عمل کنند، چنین زوجی می دانند که اسراف کردن، تجمل گرایی و مصرف گرایی در دین اسلام جایگاهی ندارد و در این شرایط مشخص است که اوضاع اقتصادی این خانواده نیز ثبات بیشتری مییابد. یعنی در شرایطی که خیلی از ازدواج ها به دلیل ولخرجی یکی از زوج ها از هم می پاشد و مشکلات اقتصادی به عاملی برای جدایی زوج ها تبدیل می شود، یک زوج با باورهای عمیق مذهبی از اسراف و تجمل گرایی دوری میکنند و آن را گناه میشمارند. درواقع، مدیریت اقتصادی و اسراف نکردن را نیزباید یکی از عوامل مهم در استحکام خانواده ها دانست.
اینها فقط یک گوشه کوچک از تاثیر باورهای مذهبی در حفظ زندگی مشترک است که البته این تاثیرات فقط زمانی به موفقیت در زندگی مشترک می انجامد که عمل به باورهای دینی فقط در زبان و ظاهر خلاصه نشود، بلکه در مقام عمل و رفتار هم موارد اخلاقی اشاره شده در دین از سوی این زوجها رعایت شود. به قول شاعر زندگی بر اساس باورهای دینی یک زوج مصداق این شعر زیباست که میگوید: رشته ای بر گردنم افکنده دوست، می برد آنجا که خاطرخواه اوست .