به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ این احساس نیاز باعث شده عرضهکنندگان خدمات لاغری با تبلیغات اغواکننده و غیرواقعی آنقدر افراد را سردرگم نمایند تا بسیاری از افراد چاق فقط به علت عدمیافتن راه درست از انجام این کار ناامید یا پشیمان شوند یا به راههای تهاجمی مانند جراحیهای غیرضروری روی آورند.در صورتی که بهطور قطعی میتوان گفت بیش از 80 درصد این جراحیها غیرضروری است.
برای درمان چاقی هم در 99 درصد موارد نیازی به جراحی نیست فقط مشکل در اینجاست که این جراحیها یا تجارت داروها و همینطور تجارت دستگاههای لاغری آنقدر گسترده و پولساز شده که صاحبان این تجارتها میتوانند هزینههای گزافی برای تبلیغات گمراهکننده کنند.
همین فرآیند تبلیغات فریبنده باعث شده افراد بیش از اینکه به کاهش وزن خود بیندیشند به این موضوع بپردازند که راحتترین راه را برای حل مساله را یافتهاند و گاهی این موضوع آنقدر اهمیت مییابد و ذهن افراد را درگیر میکند که هدف اصلی یعنی کاهش وزن فراموش میشود و افراد را دچار گمراهی میکند به نحوی که یافتن راه راحت، میانبر، و سریع گاهی هزینههای گزاف و سالهای طولانی از عمر یک فرد را صرف میکند.حاصل اغلب موارد، چاقتر شدن یک فرد چاق و در نتیجه نا امیدی بیشترفرد است.این موضوع متاسفانه در عرصههای دیگر جامعه نیز نمود دارد.
بهعنوان مثال مافیای کنکور آنقدر خانوادهها را غرق در تبلیغات کتب و کلاسهای کنکور کرده است که چرایی تحصیل در دانشگاه فراموش شده و وسیله خودش تبدیل به هدف شده است .
همانطور که برای کسب هر هنر و مهارتی که دارای ارزش مادی یا معنوی است باید تمرینها و ریاضتهای خاصی طی شود، برای بهدستآوردن اندام مناسب هم که باید هزینههای معنوی آن پرداخته شود. فردی که سالها با یک سبک زندگی چاق کننده زندگی کرده فقط با کمک یک مشاور تغذیه خبره میتواند به مرور و طی یک دوره مشخص سبک زندگی خود را تغییر دهد. به این ترتیب شخص دارای اضافه وزن هرگز به این باور نمیرسد که تناسب اندام، رویایی دست نیافتنی است.