به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ بی اعتمادی از پدیدههای روانشناختی است که افراد اطمینان به خود را از دست میدهند و به ناتوانی خود اذعان میکنند. در چنین فرایندی توان حرکت و خلاقیت از فرد سلب میگردد و او به موجودی بیتحرک، خنثی و فاقد معیار تبدیل میشود.
به گفته صاحب نظران و روانشناسان این حوزه، بیاعتمادی در حال حاضر به بیماری مزمنی در کشورها و جوامع مختلف تبدیل شده به شکلی که آنها مقابل تکنولوژی نوین حیران و سرگردان شدهاند. در ایران نیز شاهد هستیم امواج بیاعتمادی روز به روز در بین قاطبه مردم رواج مییابد و گویی باید در انتظار روزی بنشینیم که هیچ فردی دیگر نتواند به همنوع خود اعتماد کند.
دکتر مهرداد فلاطونی، روانشناس اجتماعی و مشاور، در خصوص به وجود آمدن این موج به خبرنگار برنا گفت: زمانی که اعتماد سخن به میان میآید باید عوامل اجتماعی مرتبط با آن مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد چون رفتارهای هر فرد تابع عواملی است که در اجتماع وجود دارد و اعتماد و یا بیاعتمادی از جملههای رفتارهایی است که درون هر فردی وجود دارد.
او در پاسخ به این سوال که عوامل اجتماعی مرتبط با این موضوع چیست؟ بیان کرد: فرهنگ و طبقه اجتماعی زندگی هر فرد را میتوان به عنوان عوامل اجتماعی مرتبط با مبحث اعتماد در بین انسانها دانست، پس از آن نیز محیط آموزشی، خانواده و گروه همسالان دیگر عامل های تاثیرگذاری هستند که میتوانند نقش بسزایی را ایفا کنند و حتی امروزه نیز ثابت شده این 3 گروه، اصلیترین عوامل هستند. پس جامعه و اجزای تشکیل دهنده آن به میزان بالایی میتوانند اثر مثبت و یا منفی را در خصوص مبحث شکلگیری و یا از بین رفتن اعتماد در بین افراد داشته باشد.
فلاطونی در خصوص نهادینه شدن بیاعتمادی درون اجتماع عنوان کرد: زمانی که یک روز کامل را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار میدهیم تا ببینیم چه اتفاقاتی باعث میشود بیاعتمادی در بین مردم رواج یابد شاهد خواهیم بود که از همان ساعات اولیه صبح خبرهایی منفی مخابره میشود که هیچ رنگ و بویی از اعتماد را به همراه خود ندارد، زمانی که وارد اجتماع میشویم و در خیابانها گشت و گذاری را انجام میدهیم میبینم افراد و رانندگان نسبت به یکدیگر هیچ رصدی ندارند و بیمحابا به یکدیگر میتازند. در محل کار احساسی خوشایند نداریم چون افراد را به عنوان رقبایی میبینیم که در پی گرفتن پست و جایگاه ما هستند. این موارد شاید تعدادی کم از مثالهایی بود که میتوان در طول یک روز عادی برای افراد زد، زمانی که با چنین مواردی روبرو خواهیم بود احساسی در ما شکل میگیرد که پیام هایی را مبنی بر اینکه از همگان عقب هستیم نشان میدهد، در نتیجه ما نیز به دنبال جبران این موارد هستیم تا حداقل از چرخه رفتارهایی که در سطح اجتماعی می بینیم عقب نمانیم.
این روانشناس در پاسخ به این سوال که جبران موارد گفته شده به چه شکلی می تواند منجر به بیاعتمادی شود اظهار کرد: زمانی که ابزارهای جبران در اختیار ما قرار میگیرد در بیشتر اوقات ابزار رقابت سالم و صحیح نیست، در نتیجه شاهد به وجود آمدن رابطههایی هستیم که به صورت کامل ضابطهمندی را نقض میکند و امیال شخصی را در تمامی موارد به عنوان اولویتهای خود نشانه گذاری میکنیم که موجب نهادینه شدن بی اعتمادی ابتدا درون شخص خودمان و پس از آن اشاعه به بطن جامعه می شود.
این مشاور در ادامه با اشاره به ارتباط مابین مبحث بیاعتمادی و تبلیغات، مطرح کرد: تبلیغات را میتوان به عنوان یکی دیگر از عوامل اثر گذار بر مبحث بی اعتمادی دانست برای مثال به صورت روزانه در رسانه ها اخباری مبنی بر اختلاس و یا گرفتن رشوه از سوی برخی از افراد در سطوح مختلف مخابره می شود و یا در سویی دیگر محتوای سریال ها و فیلم هایی که برای مخاطبان تولید می شود به شکلی است که نشان می دهد همواره افراد در معرض تهدید فردی کلاهبردار هستند که نیتی جز خالی کردن جیب آن ها را ندارد، در نگاه اول شاید مبحثی دردسر ساز نباشد و به راحتی از کنار آن عبور کنیم اما در اصل این روش ها چیزی جز نابودی اعتماد و رواج بی اعتمادی را در برندارد.
فلاطونی در ادامه به مباحث اقتصادی و ارتباط مابین آن با موضوع بی اعتمادی پرداخت: در گذشته شاهد بودیم بنابر این موضوع که معیشت و اقتصاد مردم در وضعیت مطلوبی قرار داشت، افراد از واسطه و یا ضمانت در خصوص مباحث تجاری به آن صورت که در امروز رواج دارد استفاده نمی کردند چون بر اساس قراردادهای نانوشته در این خصوص به یکدیگر اعتماد داشتند، اما امروزه متاسفانه دیگر به این شکل نیست و تمامی افرادی که عرصههای تجاری چه در سطوح کلان و چه در سطوح خرد دیگر نمی توانند به یکدیگر اعتماد کنند، چون اولا وضعیت اقتصادی حال حاضر کشور در شرایط مطلوب قرار ندارد و افراد با تمرکز بیشتری در خصوص کارهایی که انجام می دهند حساب و کتاب های لازم را انجام میدهند و ترجیح می دهند بدون سند و مدرکی اقدام به کاری نکنند. البته شاید بگوییم که این موضوع کمی غیر عقلانی به نظر میرسد اما همانطور که گفته شد اگر نگاهی به گذشته بیاندازیم چندان هم غیر عقلانی نیست و افراد به راحتی می توانستند در تمامی امور از جمله امور تجاری به یکدیگر اعتماد کنند.
او در پایان خاطرنشان کرد: بی اعتمادی درون یک اجتماع را باید همواره جدی گرفت، شکل گیری بی اعتمادی نتیجهای جز ضربه زدن به بنیانهای اجتماعی را در پی ندارد، زمانی که این بنیانها در معرض صدمه قرار گیرند و متزلزل شوند باید انتظار جامعه را کشید که در کسری از ثانیه فرو می پاشد.