سیر علاقهمندی جامعه به موسیقی در دهههای اخیر دایما در حال تغییر بوده زمانی موسیقی سبکگلها، زمانی موسیقی پاس غربی و زمانی موسیقی سنتی و بعد از آن انواع پاپ و در این اواخر هم موسیقی فاخر، که بعضی از این تغییرات ناشی از تنوع طلبی آدمی است. بخشی نیز مرتبط با تبلیغاتی است که در جامعه و رسانهها صورت میگیرد و چیزی که امروزه مشاهده میکنیم ورود صدها کانال ماهوارهای به منازل است و دهها کانال فارسی زبان که بیشتر آنان ترویجدهنده موسیقی لسآنجلسی و موسیقی نوع سخیف غربی است. این میشود که روز به روز شنوندههای موسیقی اصیل ما کمتر میشود و گرایش به سمت موسیقی غربی و در کنار آن فرهنگ غربی بیشتر میشود و چیزی که بسیار باعث تاسف میشود این است که ذایقه موسیقایی جامعه به تدریج دچار تغییر میشود و شنونده دیگر نمیتواند ارتباطی با موسیقی و ساز ایرانی برقرار کند و آن را کسلکننده میداند. در این میان تکلیف موسیقی مقامی نیز مشخص است.
اساتید ما در اشاعه و ترویج موسیقی، نقش اساسی داشتهاند و در سه دهه اخیر به خصوص دهه 60 و 70 توانستهاند با کمترین امکاناتی که در جامعه وجود داشته کارهای بسیار خوب و ارزشمندی را ارایه نمایند و همچنین موزیسینهای خوبی را پرورش دهند و باید بگویم نقش اساتید در رسیدن موسیقی به موقعیت راکت کنونی، کمترین است. این که در موسیقی، کمتر شاهد چهرههای جدیدی در حوزههای مختلف اعم از نوازندگی ، آهنگسازی و خوانندگی هستیم، برمیگردد به شرایط جامعه امروزی ما و بخشی دیگر به خود موزیسین ما. در سالهای نه چندان دور استادانی چون علیاکبرخان شهنازی، احمد عبادی، حسن کسایی، جلیل شهباز، پرویز یاحقی، فرامرز پایور و... . در نوازندگی استادان آوازی همچون غلامحسین بنان، محمودیخوانساری، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، اکبر گلپایگانی، ایرج خواجهامیری، محمدرضا شجریان و... هرکدام دارای سبک و شیوه جدا چه در خوانندگی یا نوازندگی بودند هرچند بسیاری از آنان در کنار هم بودند ولی هیچگاه به دنبال تقلید از هم یا حتی از استادان خود نبودند. معتقدم تقلید هم مرزی دارد. در این چند دهه اخیر بیشتر هنرجویان آواز به دنبال الگوبرداری از صدای استاد شجریان بودهاند و اکنون به قدری تقلید از صدای استاد شجریان زیاد شده که تشخیص دادن صدای آنان در ابتدای آوازشان برای مردم ممکن نیست و در نوازندگی نیز چنین است.مهمترین علت این موضوع، نبودن فضای نقد و نپرداختن به آثار هنرمندان از طرف رسانهها و علت دیگر، راحتطلب بودن نسل امروزی است که حاضر نیستند در این راه زحمت زیادی بکشند و به قولی میخواهند زود مصرف شوند که این موضوع جالب نیست.