صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

در فرهنگسرای سرو؛

گرامیداشت یاد و خاطره آقای بازیگر

۱۳۹۸/۰۷/۱۶ - ۱۲:۵۳:۲۱
کد خبر: ۹۰۸۸۶۷
آیین چهلمین روز درگذشت هنرمند فقید داریوش اسدزاده با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر در فرهنگسرای سرو برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ مراسم چهلمین روز درگذشت این هنرمند شامگاه دوشنبه 15 مهرماه با حضور ایرج راد رئیس هیات مدیره مرکزی خانه ‌تئاتر، اصغر همت عضو هیات مدیره خانه‌ تئاتر، علی دهکردی، داریوش سلیمی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، امین الله رشیدی خواننده، احترام برومند همسر داود رشیدی، محمدرضا کائینی نویسنده و پژوهشگر، سیدمهدی طالقانی فرزند مرحوم آیت الله طالقانی و افشین نکوبخت  و جمع زیادی از هنرمندان، بازیگران سینما و اهالی تئاتر و خانواده ایشان در فرهنگسرای سرو برگزار شد.

نام و یاد اهالی فرهنگ و هنر تنها اثر ماندنی هر جامعه است

علی دهکردی بازیگر باسابقه تئاتر و سینما در مراسم چهلم داریوش اسدزاده گفت: داریوش اسدزاده هنرمندی بود که با نوع منش و رفتارش در تاریخ ایران ماندگار است و مطمئنا هر کدام از ما که اینجا در کنارهم هستیم، بیش از هر چیزی برای پاسداشت ارزش‌های واقعی داریوش اسدزاده جمع شده‌ایم. در دنیای دیجیتال امروز با تمام شلوغی‌هایش، حاکمیت اصلی و بلامنازع، در دست چهره‌های فرهنگ و هنر هر قوم و ملتی است و آدم‌های موثر هر سرزمین از اهالی فرهنگ و هنر آن به شمار می‌روند. در طول تاریخ حکمرانان زیادی آمده و رفته‌اند اما آن چیزی که برای ما باقی مانده است، نام چهره‌های فرهنگی و هنری جهان است. برای مثال، کسی نمی‌داند که در قرن هفتم، شهردار شهر شیراز چه کسی بوده است اما حافظ و سعدی را همه می‌شناسند و نامشان برای همیشه ماندگار شده است. در تاریخ معاصر نیز همین‌گونه است؛ در سال‌های پس از پیروزی انقلاب، ده‌ها مدیر و معاون تغییر پیدا کرده‌اند اما این هنرمندان بودند که با تمام خون دل‌هایشان باقی ماندند. عشق آنان، فرهنگ و هنر ایران‌زمین بود.

بازیگری، نویسندگی و تحقیق گوشه‌ای از فعالیت داریوش اسدزاده

وی ادامه داد: داریوش اسدزاده از جمله همین افراد بود و به همین دلیل نامش در سینما و تئاتر کشورمان مانده است. او جز مبتکرین و اولین کسانی بود که در لاله‌زار، مدیریت مدرن و سیستماتیک تئاتر را به وجود آورد و امروز هم همه ما به احترام همین کارهای ارزشمندش گردهم آمدیم. معتقدم که بازیگر بودن ایشان ویژگی بسیار مثبت هنری او است و به راحتی نمی‌توان از کنار هنر بازیگری ایشان گذشت. هم‌چنین از عمده‌ترین ویژگی‌های داریوش اسدزاده، موانست جدی و واقعی او با کتاب بود. او علاوه بر این که بازیگر و مدیر تئاتر بود، یک نویسنده و محقق موفق بود.

این بازیگر سینما تصریح کرد: داریوش اسدزاده مثل خیلی از هنرمندان از وضع مالی خوبی برخوردار نبود و تمام گنیجنه ارزشمند او کتاب‌هایش بود. این موضوع بسیار دردناک است که چنین هنرمندی با این سابقه از خود خانه‌ای نداشته است. زندگی داریوش اسدزاده با کتاب مانوس شده بود و کسی که با کتاب موانست داشته باشد، ماندگار می‌شود.

ماجرای زندگی هنرمندی که برای چشم مخاطبانش احترام قائل بود

دهکردی در بخش دیگری از صحبت‌های خود به اخلاق خوب داریوش اسدزاده اشاره کرد و گفت: از دیگر وجوه بسیار مثبت این هنرمند، اخلاق منحصر به فرد و نیکوی ایشان بود. ما به عنوان بازیگر و هنرمند دو شخصیت داریم؛ یکی شخصیت اجتماعی ما است که توسط مردم دیده می‌شود و دیگری شخصیت درونی ما است که به واسطه ارتباط ما با دوستان، اقوام و نزدیکانمان مورد قضاوت قرار می‌گیرد. داریوش اسدزاده علاوه بر این که در بین مردم محبوب بود،‌ در پشت صحنه و در ارتباط با دوستانش نیز شخصیت بی‌نظیری داشت. این شخصیت برای ما بسیار ارزشمند بود. ایشان جز آن دسته از بازیگران بودند که همیشه برای چهره و تیپ خود ارزش زیادی قائل بودند. از روز اول که ایشان را دیدم تا روز آخر عمرش، همیشه خوش‌پوش و خوش‌تیپ بود؛ این مساله نشان می‌داد که او تا چه اندازه برای وجهه بیرونی خود نیز ارزش قائل است. همیشه وقتی از او راجع به نوع لباس‌پوشیدنش می‌پرسیدیم،‌ می‌گفت که ما هنرپیشه هستیم و باید به چشم مردم که می‌خواهند ما را نگاه کنند، احترام بگذاریم. به نظرم بازیگران جوان باید به این مساله دقت ویژه‌ای داشته باشند و به نگاه مخاطبان احترام بگذارند. این موضوعات، جز مسائلی است که ماندگاری یک هنرمند را رقم می‌زند. داریوش اسدزاده واقعا زنده است و نمی‌توانم واژه «مرحوم» را برایش به کار ببرم.

علی دهکردی در پایان گفت: امیدوارم عده‌ای نگران شرایط معیشتی هنرمندان باشند. هنوز تعداد زیادی از بازیگران قدیمی را داریم که خانه ندارند، حقوق ثابت ندارند و ... این کار و رسیدگی به هنرمندان وظیفه متولیان فرهنگ است.

متولیان فرهنگی بدانند که هنرمندان، جامعه را به تعالی می‌رسانند

سخنران بعدی این مراسم،‌ داریوش سلیمی،‌ بازیگر سینما و تئاتر بود. او گفت: واقعا متاسفم که این عزیزان را از دست می‌دهیم چرا که جای خالی‌شان هیچ وقت پر نمی‌شود. خاطرم هست که برای بازی در سریال «فروشگاه» حضور داشتم و اولین برخوردم با استاد اسدزاده در همان‌جا بود. ایشان این قدر خوش‌برخورد و با ادب با من تازهِ بازیگر برخورد کردند که فکرمی‌کردم من را می‌شناسد. این‌ها نشان از منش و بزرگواری این افراد بود. امیدوارم تا زمانی که این هنرمندان زنده هستند،‌ برایشان کاری کنیم تا وضعیت معیشتی‌شان بهتر شود. امیدوارم متولیان فرهنگی کشورمان قدر هنر را بدانند و بدانند که این هنرمند است که جامعه را به تعالی می‌رساند.

نظم،‌ ترتیب و تواضع ویژگی منحصر به فرد داریوش اسدزاده بود

در ادامه مراسم، احترام برومند، همسر زنده‌یاد داود رشیدی صحبت کرد و گفت: از آقای اسدزاده خاطرات زیادی دارم، ایشان از تئاتر شروع کردند و فیلم‌های سینمایی زیادی را قبل از انقلاب تولید کردند با این حال فکر می‌کنم که بعد از انقلاب، کار هنری ایشان به ویژه در تلویزیون، شکوفایی بهتری پیدا کرد. ایشان در شورای مرکزی انجمن بازیگران با داود رشیدی همکاری تنگاتنگی داشتند و آقای رشیدی او را بسیار دوست می‌داشت. چیزی که هیچگاه از ایشان فراموش نمی‌کنم نظم، ترتیب و تواضعش بود. چیزهایی که در هنرمندان جوان فعلی نمی‌بینم. خاطرم هست که در آخرین بار که ایشان را در منزلش دیدم،‌ مثل همیشه بلند شد،‌ به من سلام کرد و گفت «روح داود شاد باشد».

وی ادامه داد: یکی از خاطرات شیرینی که از ایشان به یاد دارم این است که داود هر وقت از جلسات برمی‌گشت یک عینک اضافی به همراه داشت. وقتی از او می‌پرسیدم که این چیست می‌گفت که اشتباهی عینک داریوش اسدزاده را برداشته‌ام. اکنون 2-3 عینک از آقای اسدزاده در منزل دارم که می‌توانم به عنوان یادگاری هدیه بدهم. در مورد هنر ایشان من نمی‌توانم چیزی بگویم اما نظم و بزرگواری او همیشه مثال‌زدنی است. برایم عجیب است که در روز 5 شهریور امسال که سالگرد داود رشیدی بود، داریوش اسدزاده را به خاک سپردیم. در این روز هم برای بدرقه ایشان آمدم و هم به دیدار قبر داود رشیدی رفتم.

داریوش اسدزاده مورخ چگونه بود؟‌ ماجرای یک کتاب تاریخ شفاهی که با روایت اسدزاده چاپ می‌شود

محمدرضا کائینی دیگر سخنران این جلسه بود. او گفت: خواستگاه رابطه من با آقای اسدزاده کمی با بقیه دوستان هنرمند حاضر در این جلسه متفاوت است. کار من تاریخ معاصر است و به دنبال راویان آن می‌گردم. خاطرم هست که آقای اسدزاده یک مصاحبه‌ای با یکی از روزنامه‌ها داشتند. ایشان درخواست داشت که آن مصاحبه را قبل از انتشار بخواند. مخالفت کردم و به نوعی دعوایمان شد. البته درست است که بعضی روزنامه‌ها کاری می‌کنند که هنرمندان از هرگونه مصاحبه زده می‌شوند اما وقتی متن مصاحبه را به مصاحبه‌شونده می‌دهیم، آن را ابتر کرده و اصل موضوع را دچار خدشه می‌کند. به همین دلیل مخالفت کردم اما ایشان به من گفت که نگران نباش؛ کاری به ارکان مصاحبه ندارم. در همان جلسه نشستیم و ایشان یک داستانی را برای من نقل کردند که برایم بسیار جالب بود و از همان‌جا با همدیگر آشنا شدیم.

وی ادامه داد: همه شما اسدزاده هنرمند را می‌شناسید اما من می‌خواهم راجع به اسدزاده مورخ صحبت کنم. همانطور که می‌دانید داریوش اسدزاده کارمند وزارت دارایی در قبل از انقلاب بوده است و بسیاری از خاطرات درباری‌ها را می‌دانسته است. همین مساله باعث شد تا بنشینیم و خاطرات ایشان را ثبت کنیم. بنده 110 جلسه به منزل ایشان رفتم و خاطراتش را ضبط کردم. ماحصل آن مجموعه گران‌سنگی شده است که امیدوارم بتوانم آن را برای سالگردش آماده کنم. باید بگویم که ایشان خیلی جالب به عرصه سیاست راه پیدا کرد. در قبل از انقلاب، بسیاری از سیاستمداران به تئاترها می‌آمدند تا آن را ببیند و ایشان از همانجا با آنان دوست شد و توانست بسیاری از ابعاد آشکار و پنهان آنان را ببیند. علاوه بر این، ویژگی هنرمندی‌اش به تاریخ‌نگاری او بسیار کمک کرد چرا که بسیار نازک‌بین بود و آدرس‌هایی می‌داد که بسیار دقیق بود. در مقام روایت‌گری تاریخ به همه اتفاقات توجه می‌کرد و روایت یک‌طرفه نمی‌داد. مثلا اگر می‌خواست یک رجل تاریخی را توصیف کند، سعی می‌کرد تمام ویژگی‌های او را در نظر بگیرد. از آقای اسدزاده کتاب‌های زیادی نظیر تاریخچه تئاتر، برگ‌های خواندنی و ... به چاپ رسیده است و امیدوارم که این کتاب تاریخ شفاهی از زبان ایشان نیز تا سالگردش به چاپ برسد.

در بخش بعدی برنامه از کامران رسول‌زاده، هنرمند موسیقی، دعوت شد تا به مناسبت درگذشت این هنرمند یک شعر بخواند. او قبل از خواندن شعر خود گفت: وقتی برای اولین بار با آقای اسدزاده آشنا شدم و راجع به موسیقی حرف می‌زد، متوجه شدم که مطالعات او راجع به موسیقی خیلی بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کردم.

سید مهدی طالقانی‌، فرزند آیت‌الله طالقانی،‌ سخنران بعدی این جلسه بود. او گفت: رسم بر این است که بعد از فوت هر کس، از او تعریف‌های آن‌چنانی می‌کنند اما مرحوم اسدزاده واقعا تعریف کردنی است. من با خیلی از هنرمندان بعد از انقلاب دوست بودم اما او ویژگی داشت که هر کس نداشت. اولین ویژگی‌ مهم او که هر کس آن را در برخورد اول احساس می‌کرد، تواضع بود. هرکس که به ایشان سلام می‌کرد با روی بسیار خوش به او جواب می‌داد. از دیگر ویژگی‌های او این بود که یک منبع تاریخی به شمار می‌رفت. ایشان از زمان رضا شاه خاطره داشت و به دلیل این که در یک ارگان دولتی کار می‌کرد، چیزهایی می‌دانست که هر کس اطلاع نداشت. خوشبختانه آقای کائینی توانست این خاطرات را ثبت کند و امیدوارم چاپ شود.

وی ادامه داد: البته داریوش اسدزاده،‌ سختی‌های خاصی را در زندگی کشید. بعد از انقلاب، او به آمریکا رفت، یک سوپر مارکت داشت اما ورشکسته شد و پس از مدتی به ایران برگشت و دوباره از صفر شروع کرد. با این حال، او هیچ وقت جوری رفتار نمی‌کرد که کسی فکر کند او پول ندارد. داریوش اسدزاده بسیار خوش‌پوش و خوش‌تیپ بود و عمق پرماجرایی داشت.

امین‌الله رشیدی، هنرمند موسیقی و شعر، در بخش بعدی برنامه به روی صحنه دعوت شد و چند شعر به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره داریوش اسدزاده تقدیم کرد.

اسدزاده تاریخ شفاهی هنر نمایش در ایران بود

سخنران دیگر این جلسه،‌ ایرج راد بود. او گفت: استاد اسدزاده، تاریخ شفاهی هنر نمایش در ایران بود و ناراحتم که او قبل از 100 سالگی رفت چرا که آرزو داشت به 100 سالگی برسد. اگر چه نرسید اما همیشه در یاد و خاطره ما باقی می‌ماند. اسدزاده در هنر تئاتر مطالعات و دانش زیادی داشت. یکی از یادگارهای ارزشمند ایشان کتابخانه ارزشمندی بود که او در منزلش داشت و قبل از فوتش وعده داد که آن را به کتابخانه خانه تئاتر هدیه کند که چنین نیز شد. دوست داشتیم که این کار در زمان زنده بودن او رخ بدهد اما پس از فوتش، این کتابخانه ارزشمند به خانه تئاتر اهدا شد.

افشین نکوبخت در این مراسم گفت: در این چند روز اخیر، خیلی چیزها به ذهنم رسید و دوست داشتم از اتفاقات بسیاری صحبت کنم اما احساس کردم که اگر همین اتفاقات برای استاد رخ می‌داد هیچ گلایه‌ای نمی‌کرد و تمام بی‌مهری‌ها را با جان دل می‌بخشید. من هیچ چیز به غیر از درستی و بزرگی از ایشان ندیدم و امیدوارم از ایشان درس یاد می‌گرفتم. ای کاش روزگار به‌گونه‌ای بود که اسدزاده‌ها در دنیا می‌ماندند. متاسفانه وقتی یک بزرگتر از جمع ما می‌رود، فقط حضور فیزیکی او نمی‌رود بلکه یک دنیا معنویت را با خود می‌برد. اسطوره ادب، احترام و هر خصلت خوبی که هر انسان می‌تواند داشته باشد، آقای اسدزاده یک‌جا داشت. خدا را شاکرم که به اندازه همه عمرم از ایشان یاد گرفتم و خاطره دارم. استاد اسدزاده همچنان برای من زنده است. از طرف همه هنرمندان می‌گویم که آقای اسدزاده ما همیشه شما را دوست داریم و در ذهن ما باقی خواهی ماند.

نظر شما