گفته میشود که این جاده واقع در شهرستان پاسایک در نیوجرسی، مقر انجام مراسمهای شیطانی و دورهمیهای جادوگران است! وقتی پیچ تندی به نام «پیچ مرد مرده» را رد کردید، به پل « روح پسر» میرسید؛ گفته میشود اگر از روی این پل یک سکه به داخل آب بیندازید، روح پسربچهای از زیر آب آن را دوباره به سمت خودتان پرتاب میکند.
دربارهی این پل تسخیر شده که در ایالت مین قرار دارد، آهنگی نوشته شده است به نام «یک سنگقبر در هر مایل». ماشینهای بسیاری در این جادهی یخی از مسیر خارجشده و به کام مرگ فرو رفتهاند و بسیاری از افرادی که از این جاده عبور کردهاند، ادعا میکنند که روح زنی را دیدهاند که فریاد میزند شوهرش در ماشین به دام افتاده است.
داستان این جاده از این قرار است: میگویند دختر جوانی در نیواورلئان عاشق یک ملوان میشود، اما پدرش او را به خاطر این عشق به قتل میرساند. از آن زمان به بعد، روح سرگردان دخترک، عشاق جوانی را که دست در دست هم در در جادهی مونالیزا قدم میزنند، میترساند.
بله این جاده را واقعا به همین نام میشناسند. دلیل نامگذاری جادهی «سایههای مرگ»که در نیوجرسی قرار دارد، دقیقا معلوم نیست. بعضیها میگویند که نام آن در ابتدا جادهی «سایهها» بود، اما پس از وقوع چندین قتل در آنجا که احتمالا بدست راهزنان قاتل انجام شده بود، ساکنین محلی نام آن را به جادهی «سایههای مرگ» تغییر دادند. برخی دیگر نیز میگویند دلیل این نامگذاری خطرناک بودن خود جاده است و اینکه زمانی آنجا پر از پشههای حامل مالاریا بوده است. به هر حال، دلیلش هرچه که باشد، تنها افراد اندکی جرات میکنند که از این جاده عبور کنند.
در تقاطع این دو جاده در سن آنتونیو، یک ریل قطار وجود دارد و همانطور که احتمالا خودتان حدس زدهاید، این تقاطع در تسخیر ارواح است. طبق داستانها، گویا یک سرویس مدرسهی پر از دانشآموز با قطار در حال عبور برخورد کرده است. از آن زمان به بعد، ارواح بچهها اتومبیلها را از روی ریلهای قطار دور میکنند تا به قطار برخورد نکنند.
از قرار معلوم، ماشینی پس از تاریک شدن هوا در حال عبور از این جاده بوده که ناگهان سرنشینان آن دلقکی را در وسط جاده دیدهاند. ماشین کنار زده و سرنشینان آن که چند پسر جوان بودند، از ماشین پیاده شدند. اما تا به سمت دلقک حرکت کردند، او بهآرامی عقب رفته و در تاریکی ناپدید شده است. وقتی آنها دوباره سوار ماشین شدند، هنوز میتوانستند صدای خندهی دلقک را بشنوند. لازم به ذکر نیست که آنها با حداکثر سرعت از آنجا دور شدند.
نام این جاده در حقیقت جادهی «لاولر فورد» (Lawler Ford Road) است که در وایلدود واقع در ایالت میزوری قرار دارد، این جاده، درواقع در دهه ۵۰ میلادی پاتوق نوجوانان محلی بود. اما در طی سالیان، اتفاقات عجیبوغریب بسیاری در آن گزارش شد؛ عدهی زیادی ادعا کردند که در آنجا نشانههای ماوراءطبیعی و «نورهایی روح مانند» دیدهاند؛ این شد که نام آن را جادهی زامبی گذاشتند.
این جاده واقع در اوهایو ویل در پنسیلوانیا، از میان جنگل انبوه و ترسناکی عبور میکند که برخی میگویند محل انجام مراسمهای فرقههای عجیبوغریب است. ساکنین محلی میگویند گاهی اوقات صداهای عجیبی از داخل این جنگل به گوش میرسد و بر این باورند که این فرقهها باعث شدهاند حیوانات آرام و ساکت آن ناگهان وحشی و خشن شده و به سایر حیوانات و حتی انسانها حمله کنند.
این تونل، قبل از اینکه کاملا متروکه شود، زمانی بخشی از یک ریل راهآهن بوده است. اما حالا دیوارهای آن توسط گیاهان خودرو و نقاشیهای دیواری پوشیده شدهاند و داستانهای زیادی در مورد تسخیرشدگی آن دهانبهدهان بین مردم میگردد. یکی از این داستانها از این قرار است که جسد مردی با چهرهای وحشتزده داخل تونل پیدا شده و روح او این تونل را تسخیر کرده است.
در روز نوزدهم نوامبر سال ۱۹۶۵، نوعروسی در روز قبل از ازدواجش مشغول سپری کردن وقت با دوستانش بود که بدترین اتفاق ممکن رخ داد. آنها در تصادف مرگباری در جاده «ای ۲۲۹» در کنت، انگلستان جان خود را از دست دادند. از آن پس، ۵۰ نفر ادعا کردهاند که روح او را دیدهاند. بسیاری آن را یکی از ترسناکترین جادههای انگلیس میدانند.
در این بخش از بوستون بود که دادگاه پیوریتان، مارگارت جونز را به اتهام جادوگری اعدام کرد. از آن زمان به بعد میگویند که روح انتقامجوی او در سایهها در کمین نشسته و قربانیان شوربختی که از آنجا عبور میکنند را به دام میاندازد.
این جاده خاکی در استیونس پوینت واقع در ایالت ویسکانسین قرار دارد و زمانی متعلق به سازمان پسران پیشاهنگ آمریکا بود (بوی اسکوت به معنی پسر پیشاهنگ است). روزی هنگامیکه یک گروه از پیشاهنگان در این منطقه اردو زده بودند، همه آنها به دست رئیس اردوگاه خود به قتل رسیدند. طبق داستانها، از آن پس روح آنها نتوانسته است به دنیای بعدی برود.
این خیابان واقع در شیکاگو، ایلنویز، از میان چندین جنگل انبوه، یک دریاچه و یک قبرستان متروک میگذرد. داستانهای ترسناک بسیاری دربارهی این خیابان وجود دارد: از شبح راهبان سرگردان گرفته تا «کودک خاکستری» در قبرستان قلب مقدس؛ داستان معروف «رستاخیز مری» نیز یکی از این داستانها است. این داستان مربوط به زن جوان سفیدپوشی است که از یک ماشین عبوری درخواست کرد او را به خانه برساند، سپس در «قبرستان رستاخیز» از ماشین پیاده شده و ناپدید شد. افراد دیگری نیز مشابه همین داستان را گزارش کردند. بااینکه هیچکس دقیقا نمیداند آن زن کیست، اما تئوریهای مختلفی در مورد هویت او وجود دارد؛ برخی میگویند که او «مری برگووی» است که در سال ۱۹۳۴ هنگامیکه از یک مهمانی به خانه بازمیگشت در اثر تصادف جان خود را از دست داد و والدینش او را در قبرستان رستاخیز دفن کردند.
داستان این مسیر نیز مانند داستان خیلی از جادههای ترسناک دیگر دربارهی یک دختر هیچهایکر مو قرمز است که بهطور غمانگیزی در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داد. حالا روح او سی سال است که در این مسیر سرگردان است و به دنبال کسی میگردد که او را سوار کند و با خود ببرد. داستان دیگری نیز راجع به این جاده وجود دارد که طبق آن، هنگام رانندگی در این جاده مرد دیوانهای با ریش بلند روی صندلی عقب ماشین ظاهر میشود و شروع به قهقهه زدن میکند.
کوچه خونین درواقع یک جادهی بیابانی در شمال غربی مرز نوادا است و نام رسمیاش «بزرگراه ۹۳» است. اما بعد از چندین سانحهی مرگبار نام مستعار کوچه خونین را روی آن گذاشتند. شبح یک راهزن در آنجا دیده شده که فانوس در دست در طول جاده قدم میزند. او ناگهان در میان تاریکی ظاهر میشود و سپس دوباره به همان سرعت ناپدید میشود.
این جاده در دارت مور انگلیس قرار دارد. طبق افسانهها، دستهایی شبحمانند ناگهان روی فرمان ظاهر میشوند و آن را به خارج از جاده میرانند. برخی دیگر نیز گفتهاند که دستهایی روی شیشه جلوی ماشین ظاهر شده و جلوی دید راننده را میگیرند. بههرحال داستان هرچه که باشد، شاید بهتر است که از این جادهی نفرینشده دوری کنید.
برخی این جاده را جادهی ارواح نیز مینامند. اگر پس از تاریک شدن هوا در این جاده رانندگی کنید و چراغهایتان را خاموش کنید، میتوانید یک نور درخشان آبیرنگ را در دوردستها ببینید. طبق افسانهها، این نور آبی، نور فانوس مردی است که به دنبال همسر جوانش میگردد.
مرگها و تصادفات زیادی در این جادهی خطرناک رخ دادهاند. برخی معتقدند که این اتفاقات، عمل یک روح انتقامجو است. این روح که لباس ژندهای بر تن دارد، در بالای زمین شناور است و اگر به آن نزدیک شوید، فریاد میزند که پا به قلمروی او نگذارید.
دختری به نام آنی در حال رد شدن از این جادهی واقع در نیوجرسی بود که یک ماشین عبوری او را زیر گرفت و از صحنهی حادثه فرار کرد. طبق داستانها، از آن پس، روح آنی این جاده را تسخیر کرده و در مقابل مسافران ظاهر میشود.
ممکن است وقتی در این تونل رانندگی میکنید، صدای جیغ وحشتناک زنی را بشنوید. داستانها حاکی از آناند که اگر در وسط تونل کبریتی را روشن کنید، بلافاصله خاموش میشود و سپس شما صدای جیغ دختری در حال مرگ را میشنوید.
جاده مارو در میشیگان قرار داشته و داستانهای مختلفی در مورد یک و مادر و فرزند بر سر زبانها است. طبق یکی از این داستانها، شبح زنی به دنبال کودک گمشدهاش در این جاده سرگردان است. افراد زیادی ادعا کردهاند که هنگام رانندگی در این جاده صدای گریهی کودکی را شنیدهاند، به همین دلیل، نام آن را جادهی «کودک گریان» گذاشتهاند.
این جاده در سال ۱۹۷۷ توسط انگلیسیها (زمانی که هنوز هنگ کنگ را کنترل میکردند) ساخته شده است. داستانهای زیادی مبنی بر ظاهر شدن اشباح در وسط بزرگراه وجود دارند که منجر به برخورد ماشینها با یکدیگر و تصادفاتی مرگبار شدهاند.
بعد از وقوع چندین حادثهی عجیب، این جاده بهعنوان یکی از ترسناکترین جادههای بریتانیا شناخته شد. برخی ادعا کردهاند که روح یک پیرزن با موهای سفید را دیدهاند که در وسط جاده ظاهر شده است.
بیش از ۲۵ نفر در «میانبر استوکبریج» که نام دیگر آن جادهی قاتل است، جان خود را از دست دادهاند. برخی میگویند که از زمان ساخت این جاده، اشباح راهبان آن را تسخیر کردهاند. عدهای دیگر نیز ادعا میکنند که شبح کودکان کوچکی را در کنار جاده دیدهاند که لالاییهای عجیب و ترسناکی میخواندند.