صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یادداشت؛

حیوان آزاری به انسان آزاری می‌انجامد

۱۳۹۸/۰۷/۲۹ - ۰۵:۴۹:۴۴
کد خبر: ۹۱۳۹۶۷
مهدی بهروش- مدرس دانشگاه

تفاوت یک جامعه توسعه یافته و توسعه نیافته را می‌توان در هنجارها و رعایت آنها یافت. جامعه که خشونت در آن گسترش یافته چگونه می‌توان از آن توقع احترام و نوع دوستی داشت. چرا در کشورهای توسعه یافته حیوان آزاری جرمی سنگین دارد؟ تا حالا فارغ از بحث‌ها و نگرش‌های سیاسی و از بعد جامعه شناختی به این موضوع فکر کرده‌ایم. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که حیوان آزار در طی زمان به انسان آزاری می‌پردازد و در پی آن جامعه بیمار شکل می‌گیرد که تبعات آن در دیگر بخش‌های جامعه سرایت می‌کند.

در این بحث به فرهنگ و هنجارهای یک جامعه شهری و یا یک کشور رجوع نمود و نگریست جامعه‌ای که شاداب به دنبال حرکت و توسعه و ایجاد مشارکت عمومی در تمام سطوح است. چرا به فرهنگ اینقدر اشاره می‌شود، به‌خاطر این است که فرهنگ زیرساخت مهم یک کشور است که در پی آن اقتصاد، سیاست و باقی موضوعات مهم یک جامعه شکل می‌گیرد. اسلام دین فرهنگی است و اگر قرآن کریم و احادیث معصومین را کنکاش کنیم متوجه می‌شویم که پر از آموزه‌های فرهنگی است و از طریق این بحث است که دیگر موضوعات مطرح و اشاعه پیدا می‌کند حال چگونه است که در کشور ما که تبعیت از قرآن و احادیت سرلوحه است و همواره بزرگان مذهبی به این امر مهم اشاره دارند، اینگونه رخدادهای وحشتناکی نسبت به محیط زیست و موجودات آن رخ می‌دهد. چگونه است خود را مرید و محب امام رضا علیه‌السلام می‌دانیم اما اینگونه وحشیانه در مورد حیوانات عمل می‌کنیم؟

خداوند رحمان و رحیم در قرآن کریم از نکوهش شکار از برای لذت سخن گفته اند که حرام است. آیا مسئولین در مقابل این فعل حرام ناشنوا و نابینا هستند. بگذارید شفاف با شما سخن بگویم؛ فرماندار و مسئولین شهر فریدونکنار آیا فعل حرام و قتل عام پرندگان را نمی‌بینند؟ آیا این بی‌فرهنگی و خشونت را فرهنگ می‌دانید؟ اگر بخواهیم از دیدگاه اکولوژی و جایگاه در چرخه طبیعت صحبت کنم که باید ساعت‌ها صحبت کرد.

زمستان گذرانی پرندگان موجب می‌شد با تغذیه از آفات به زمین کشاورزی برای کشت سال بعد کمک و خاک تقویت شود و حالا به جای این امر مهم و خدادادی از آفت کش‌ها و سموم استفاده می‌کنیم و جاهلانه خود را به ندانستن می‌زنیم و به دنبال چرایی گسترش بیماری‌ها در جامعه خود هستیم و متاسفانه راهکارها و آدرس اشتباه بیان می کنیم.

از دید روانشناسی در حوزه فردی لازم است تحقیقی شود از کسانی که شکار کرده و آثار مخرب آن را در زندگی خود مشاهده می‌کنند اما باز هم مصرانه خود را به کج‌فهمی می‌زنند.

مسئولین شهر فریدونکنار و شهرهای مشابه یا می‌ترسند با موضوع قتل عام وحشیانه پرندگان مقابله کنند یا عاقبت خطرناک این عمل فجیع را نمی‌دانند. اشاعه فرهنگ خشونت بسیار خطرناک است. فردی که خشن است نمی‌تواند در کارهای گروهی و عام المنفعه شرکت کند و اهمیت و دلیل آن را نیز درک نمی‌کند این فرهنگ خشن را طی پروژه‌ای تحت عنوان حفاظت از درنای سیبری در مدت 2سالی  که در آن منطقه بودم مشاهده مستقیم کردم.

شکار به صورت بی رویه و دهشتناک موجب سرایت فرهنگ زشت آن به شهرهای دیگر نیز می‌شود. بازار عرضه و تقاضا شکل می‌گیرد و این بازار خود به ادامه این چرخه مصیبت متاسفانه کمک می‌کند مردم از شهرهای دیگر می‌آیند و خرید می‌کنند و شاید در کمال بهت و حیرت عزیزان این عمل را جذب توریست می‌دانند! و در کنار این چرخه خطرناک خشونت مسئولین هم فارغ از خطرات این روند بر پشت میز خود جولان می‌دهند و اندر باب اسلام، فرهنگ و اینکه باید باید انسانی رحیم باشیم ساعت‌ها سخن می‌رانند.

البته این فرهنگ غلط در دیگر شهرهای شمال کشور هم دیده می‌شود اما گل سرسبد خشونت نسبت به پرندگان با فاصله بسیار به برخی از مردم فریدونکنار تعلق دارد.

بیائیم جامعه بینا و شنوا باشیم و به اصل مبانی اسلام برگردیم.

بیائیم انسانی باشیم که خداوند خلق نمود و به واسطه آن به خود تبریک گفت.

بیائیم کمی آگاه و باسواد علمی شویم و کمک کنیم جامعه آگاه داشته باشیم.

بیائیم جامعه‌ای داشته باشیم که مخلوقات دیگر بدون ترس در کنار ما باشند و به جای ناهنجاری خشونت، آرامش و احترام به یکدیگر و دیگر مخلوقات، فرهنگ ما باشد.

نظر شما