صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

دکتر عاشق و شاعر همسر و خواهر زنش را کشت!

۱۳۹۸/۰۸/۲۱ - ۱۳:۰۰:۵۶
کد خبر: ۹۲۳۴۶۲
پزشک عاشق‌پیشه گنبدی وقتی احضاریه دادخواست طلاق همسرش را دید خانه خانم دکتر را به قتلگاه او و خواهرش تبدیل و با خوردن قرص برنج خودکشی کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ عصر سه‌شنبه 14 آبان گزارش مجروح کردن یک خانم دکتر متخصص اطفال و خواهرش با چاقو در خانه‌اش واقع در شهرستان گنبد کاووس به پلیس گزارش شد. با حضور مأموران در محل و تیم‌های امدادی مشخص شد دکتر «نوشفر» 52ساله در وضعیت وخیمی به سر می‌برد اما خواهر 50 ساله‌اش در اثر ضربات وارد شده با چاقو جان باخته است. ‌تکنیسین‌های اورژانس، خانم دکتر را بلافاصله به آمبولانس انتقال دادند اما او نیز به‌دلیل شدت جراحات پیش از رسیدن به بیمارستان تسلیم مرگ شد.

ردپای شوهر عاشق

با آغاز تحقیقات تیم‌های قضایی و پلیسی، کارآگاهان در بررسی‌های میدانی و با اظهارات اهالی محل و دوستان مقتول دریافتند همسر خانم دکتر که او نیز از پزشکان شهرستان بود، صبح روز جنایت از یکی از دوستانش تبر تیزی خواسته بود. به این ترتیب پلیس برای یافتن دکتر وارد عمل شد و سرانجام با شگردهای پلیسی و همکاری راننده آژانس خانوادگی آنها دکتر را در حالی که به‌دلیل بلعیدن قرص برنج حال مساعدی نداشت، در خانه‌اش شناسایی و در حالی که آلت قتاله کنارش بود، پیدا کردند.

اعترافات تلخ

 دکتر میانسال که وضعیت جسمی نامساعدی داشت پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما 36 ساعت پس از جنایت روی تخت بیمارستان جان باخت، این در حالی بود که وی دقایقی قبل از مرگ در برابر مأموران به قتل همسر و خواهر او اعتراف کرد و گفت: «من عاشق همسرم بودم و نمی‌خواستم او را طلاقش بدهم. اما از سه سال قبل او در خانه‌ای دیگر تنها زندگی می‌کرد. وقتی احضاریه طلاق به دستم رسید تا صبح فکر کردم. بعد تصمیم گرفتم اول او را بکشم و بعد هم با قرص برنج خودکشی کنم. صبح به یکی از دوستانم زنگ زدم و از او خواستم برایم تبر پیدا کند. او که از اختلافات من و همسرم خبر داشت، کمکم نکرد بنابراین چاقویی را که در خانه داشتم، برداشتم و با آژانس به خانه همسرم رفتم. از راننده خواستم جلوی در منتظرم باشد. خواهرش هم آنجا بود. ظاهراً شب قبل برای مأموریتی اداری از گلستان به گنبد آمده بود. اعصابم به هم ریخته بود و با همسرم درگیری لفظی پیدا کرده و با چاقو به او حمله کردم. خواهرش که شاهد این اتفاق بود جلو آمد که او را هم زدم. وقتی هر دویشان روی زمین افتادند، قرص‌های برنجی را که در جیبم بود در دهانم گذاشتم و با برداشتن چاقو از خانه خارج شدم. راننده با دیدن سر و وضع من و چاقوی خونی وحشت کرده بود اما وقتی از او خواستم مرا به خانه‌ام ببرد بدون هیچ حرفی این کار را کرد. من کاملاً آگاهانه قرص خوردم و نمی‌خواهم زنده بمانم.»

پس‌از مرگ دکتر که متهم این پرونده جنایی بود پرونده مختومه شد اما براساس اظهارات دوستان و بستگان این زوج تحصیلکرده، آنها از حدود سه سال قبل به‌دلیل اختلافاتی جدا از یکدیگر زندگی می‌کردند. دکتر که پس از آشنایی با همسرش و از عشق او دیوان شعری نیز سروده بود، به‌دلیل علاقه وصف‌ناپذیر به همسرش، همه اموالش را به‌نام او کرده بود. یکی از پسرانشان دانشجوی یکی از دانشگاه‌های تهران بود و پسر کوچکشان نیز که تازه دیپلم گرفته بود در خانه مادر زندگی می‌کرد و گاهی پیش پدر می‌رفت.

سرانجام خانم دکتر تصمیم به طلاق گرفت و برای جدایی از همسرش دادخواست طلاق داد و عصر روز 13 آبان احضاریه به دست شوهرش رسید.

 

 

نظر شما