رضا استادی، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار برنا در ارتباط با این که آیا ورود بازیگران سینما به عرصه اجرای برنامههای تلویزیونی اتفاقی خوب است یا خیر؟ گفت: هر حرفه برای خود تشخصی دارد و مشخصا همیشهشان و منزلت بسیاری از موقعیت های حرفه ای از جمله بازیگری، اجرا و بازیگری تئاتر توسط افراد هنرمند تعیین میشد. ما مشخصا بازیگرهایی داشتهایم که سالهای سال در تئاتر فعالیت کردند و علاقهای به سینما نداشتند ولی در حوزه تئاتر بازیگران شناخته شدهای بودند، بازیگران بسیاری داشتهایم که در حوزه سینما فعالیت کردند و به کار در حوزه تلویزیون علاقهای نداشتند و این را به نوعی برای خود امتیاز میدانستند در برخی موارد این تصورات و این نوع تشخص سازی ها کاملا واهی بوده و افراد بی دلیل اقدام به این موضوع میکردند و صرفا فعالیت خودشان را محدود به یک عرصه خاص کردند تا بدین وسیله تشخص برای خودشان ایجاد کنند اما در موارد بسیار زیادی هم روش درستی بوده است بازیگری که در سینما فعالیت داشته یا در تلویزیون حاضر نمیشد یا در کارهای خیلی خاصی حضور پیدا میکردند که به نوعی امضا و اعتبارش را که مدیون سالهای سال و فعالیت طولانی بوده است را به نوعی حفظ کند تا برای خود پرستیژی ایجاد کند.متاسفانه در سالهای اخیر اغلب این شخصیت و پرستیژ ها در بین طبقهی سینمایی و بازیگران ما از بین رفته است و در اغلب موارد میزان دستمزد دریافتی آن ها از یک پروژه تعیین میکند که در هرکاری بازی کنند حتی اگر مهمان یک برنامه تلویزیونی شوند یا در یک برنامه نهاد و یا سازمان خاصی که به آنها چندعدد سکه می دهند حضور پیدا کنند.
او در ادامه افزود: نمیتوانیم بگوئیم واقعا در فضای امروز تلویزیون تخصص ها بسیار جدی است به خصوص در بخش اجرا چرا که شما ناگهان صبح که از خواب برمیخیزید و تلویزیون را روشن میکنید فردی را میبینید که مجری مهمترین برنامه تلویزیونی است درصورتی که او را نمی شناسید و هیچگونه سابقه روشنی هم ندارد و اگر تمایل به دیدن تلویزیون دارید او را باید تحمل کنید و سعی کنید آن مجری را دوست داشته باشید. درمورد فضای امروز تلویزیون اصلا صحبت نمیکنیم یعنی تقریبا چیزی به نام تخصص و توانایی در تلویزیون ایران به خصوص در بحث اجرا از بین رفته است بعضا من گاهی اوقات مجریان شبکههای تلویزیونی را مشخصا در مورد خانمها بیشتر این اتفاق میافتد که آنان را با یکدیگر اشتباه میگیرم چراکه از نظر پوششی تقریبا بیشباهت به همدیگر نیستند درمورد مجریان آقا هم متاسفانه یک قاعدهای مطرح شده است که هرچه افراد چاقتر باشند ظاهرا در اجرا موفق تر هستند و شما یک فرد استاندارد را که لباس خوبی پوشیده باشد مرتب و با ظاهری دلنشین باشد آرام و شمرده صحبت کند را نمی توانید در شبکه های تلویزیونی به طور یک روند یکنواخت ببینید و مجری که شامل تمامی این ویژگی ها باشد بسیار معدود است
استادی درمورد علت ورود بازیگران به عرصه اجرا اظهار داشت: درواقع فاجعه این وضعیت این است که تهیه کنندگان تلویزیون که موفق می شوند به منابع مالی تلویزیون دست پیداکنند و ارقامی بیش از آن چند صد هزارتومان معمول برای هر برنامهای به مجریان پرداخت کنند می توانند بیشتر از آن به مجری بپردازند و با بازیگرانی که درواقع بازیگرهای گرانی نسبت به مجریان هستند وارد مذاکره و توافق می شوند و از آنها استفاده میکنند خب بازیگران هم چون اغلب دچار مشکلات مالی هستند اغلب در کانادا قصد خرید آپارتمان دارند یا میخواهند فرزندشان را در خارج از کشور بدنیا بیاورند و حتی مدل ماشینشان را تغییر دهند و مناسباتی در فضای امروز آنها را پول تعیین میکند به طور معمول به این پیشنهادها پاسخ مثبت میدهند منتها این بازیگرانی که به عنوان مجری در تلویزیون ظاهر می شوند به هیچ وجه ویژگی های اولیه یک مجری را ندارند و مشخصا مجری باید چهره دلنشینی داشته باشد اما گاهی اوقات بازیگری مجری می شود که چهره خشنی دارد در واقع همیشه نقشهای منفی بازی کرده است و بهطور مثال مجری برنامه کودک میشود تناقضات فراوانی وجود دارد
این منتقد سینما درپایان درمورد مخاطبان تلویزیون تصریح کرد: مخاطبان تلویزیون صرفا به دلیل اینکه برنامه دیگری را نیست تا بتوانند آن را تماشا کنند تلویزیون را نگاه میکنند به طور مثال من ماهواره در منزل ندارم و ماهواره هم نگاه نمیکنم و اخبار را از طریق سایتهای خبری پیگیری میکنم ولی اینکه ماهوارهای روشن باشد اینگونه نیست بین ماهواره و تلویزیون قدرت انتخابی ندارم و مجبور هستم تلویزیون داخلی را نگاه کنم و به واسطه اینکه ما فقط اینهارا می بینیم و چیز دیگری هم در دسترس ما نیست به مرور به برنامههای تلویزیونی عادت میکنیم و فکر میکنیم که آقای ایکس مجری بسیار خوبی است که در این شبکه حضور دارد و برنامه اجرا میکند درصورتی که ایشان مجری نیست و بازیگر هستند بلد نیستند وسط حرف مهمان نپرند در حالی که مهمان به برنامه دعوت شده ایشان بخش عمدهای از صحبتش در برنامه صحبتها و نظرات شخصی خودش است و یک موضوع خیلی ساده این است که مجری باید بحث را هدایت کند تا مهمان بتواند حرف بزند بنابراین در شرایط امروز تلویزیون ما برنامه استاندارد نداریم و همینطور مناسبات مالی همه چیز را تعیین می کند.