صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

دستیار وزیر خارجه:

ایران درباره تهدید امنیت خود به هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آید

۱۳۹۸/۱۰/۰۱ - ۱۰:۰۴:۰۲
کد خبر: ۹۳۹۶۰۲
دستیار وزیر خارجه تاکید کرد که ایران درباره تهدید امنیت خود به هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آید.

به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، به نقل از اعتماد، «مبارزه با تروریسم و افراط‌گری» در ادبیات سیاسی رهبران جهان به عبارتی زیبا و شاید هم شعاری انتخاباتی تبدیل شده است. تروریسم، پدیده شوم بی‌مرزی است که قربانیان خود را جدا از رنگ پوست، آیین و محل سکونت‌شان انتخاب می‌کند هرچند در بسیاری از موارد در چند دهه اخیر ابزاری در خدمت برخی دولت‌ها برای رسیدن به یک هدف سیاسی خاص بوده، اما همواره به تیر به خودی تبدیل شده و اتفاقا دست حامی خود را بریده است.

در حالی که تهدید تروریسم برخلاف تصور حامیان دولتی و غیردولتی آن هیچ‌گاه محصور در مکان نبوده و به عنوان مثال تروریست‌هایی که برخی بازیگران دولتی و غیردولتی در سوریه با هدف تضعیف دولت بشار اسد ساخته و پرداختند به عامل عملیات‌های تروریستی در پایتخت کشورهای اروپایی تبدیل شدند، اما همچنان اراده‌ای جهانی برای مقابله با این پدیده فارغ از مصلحت‌های سیاسی شکل نگرفته است.

تعاریف متفاوت از تروریست که عمدتا ریشه در بازی‌های سیاسی قدرت‌های بزرگ‌تر دارد، عملا رسیدن به فرمولی مشترک و اجماع ولو منطقه‌ای در مساله مبارزه با تروریست‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده است. در این میان آمار قربانیان و دامنه فعالیت گروه‌های تروریستی منتظر دو دو تا چهارتای سیاسیون باقی نمی‌ماند به گونه‌ای که بر اساس آمار جهانی در سال 2018، قریب به 16 هزار نفر در سطح بین‌المللی قربانی فعالیت‌های تروریستی شده‌اند. نام افغانستان و عراق به عنوان دو همسایه شرقی و غربی ایران در راس این لیست قرار دارد.

حسین قریبی، دستیار وزیر امور خارجه که سابقه سال‌ها کار در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک و همچنین ایتالیا را در کارنامه کاری خود دارد و به شکل تخصصی جنبه‌های بین‌المللی مقابله با تروریسم را هم دنبال می‌کند در مصاحبه تفصیلی با «اعتماد» تاکید می‌کند که ایران در میان کشورهای منطقه یکی از بهترین کارنامه‌ها در زمینه مبارزه با تروریسم و همکاری در این حوزه با سازمان ملل را دارد.

با حسین قریبی همزمان با روز «مبارزه با خشونت و افراط‌گری» درباره کارنامه ایران در همکاری با سازمان ملل در این حوزه، دستاوردهای تهران در این زمینه، چرایی موفقیت‌آمیز نبودن نسبی دیپلماسی عمومی و تبلیغاتی کشور در بیان این دستاوردها و تاثیر بازی رسانه‌ای امریکا بر این عدم موفقیت به گفت‌وگو نشستیم.

به عنوان اولین سوال و قبل از اینکه وارد بحث‌هایی بشویم که ارتباط مستقیم‌تری با ایران دارند، به زبان ساده می‌توانید توضیح دهید از زاویه اسناد بین‌المللی و مشخصا سازمان ملل متحد، آیا تعریف مشخص و واحدی از تروریسم وجود دارد که برای همه دولت‌ها یک مبنای مشترک ایجاد کند؟

بله، چارچوب اصلی وجود دارد. ما در محافل آکادمیک تعریف واحدی برای تروریسم داریم: کنشگران غیردولتی که با هدف کسب امتیازهای عمدتا سیاسی از دولت‌ها یا سازمان‌های بین‌المللی اقدام به خشونت و ارعاب می‌کنند. خشونتی که هدفش ابعادی بزرگ‌تر از حادثه است و می‌خواهد طرف مقابل را مرعوب و وادار به انجام یا عدم انجام کاری کند. این تعریف، تروریسم را از جرایم دیگری مانند جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و انواع دیگر جرایم مشابه جدا می‌کند. در سازمان ملل هم تقریبا خطوط اصلی همین است که در کنوانسیون‌هایی مثل بمب‌گذاری تروریستی سال 1997 و تامین مالی تروریسم سال 1999 به ابعاد آن پرداخته شده است. پیش‌نویس کنوانسیون جامع مقابله با تروریسم که بالای 25 سال است در مجمع عمومی ملل متحد مورد بحث است هم در همین چارچوب قرار دارد. تنها محل اختلاف بین کشورهای اسلامی و برخی اعضای سازمان- عمدتا غربی‌ها- مساله حق ملل تحت اشغال برای توسل به زور برای پایان اشغال است.

در این‌ صورت چرا این میزان در تعیین مصداق‌های تروریسم و گروه‌های تروریستی بین دولت‌ها اختلاف وجود دارد؟

اختلاف برداشت از تفسیر عناصر تعریف «تروریسم» است. هر دولتی تفسیر خودش از این تعریف را دارد. درباره نقض حقوق بشردوستانه بین‌المللی هم، کشورهایی که با هم در جنگ و درگیری نظامی هستند هیچ کدام قبول ندارند که حقوق بشردوستانه را نقض می‌کنند و مسلما خود را برحق می‌پندارند. در دهه‌های اخیر دیوان بین‌المللی کیفری را داریم که یک مرجع بین‌المللی در خصوص حقوق بشردوستانه است. اما در بحث تروریسم، نهادی مشابه که اقدام به تحقیق و حقیقت‌یابی کند، نداریم و نمی‌توانیم هم داشته باشیم، چراکه هنوز دیدگاه‌های کشورها حداقل در یک مورد خیلی برجسته «تلاش ملل تحت اشغال برای رهایی» به هم نزدیک نشده و شکاف زیادی وجود دارد. به‌طور کلی هم تروریسم ابزار و برچسب خوبی برای برخی دولت‌هاست. آنها خیلی هم موافق شفاف‌سازی و از دست دادن این ابزار نیستند.

وضعیت همکاری یا عدم همکاری جمهوری اسلامی ایران با تکالیف بین‌المللی در زمینه مبارزه با تروریسم چگونه است؟

براساس تجربه کار در سازمان ملل متحد و تعامل با هیات‌های اعزامی این سازمان به ایران به شما می‌گویم که ایران از نظر فنی و کسب نتایج در میدان یکی از بهترین کارنامه‌های «مقابله با تروریسم» در منطقه را دارد. نتیجه این کارنامه هم این است که ایران با این وسعت جغرافیایی که 15 همسایه زمینی و دریایی دارد و در حالی که در غرب ما، عراق و سوریه کانون فعالیت‌های تروریستی بوده‌اند و در شرق هم همین وضعیت بوده، بحمدالله امنیت ما در مقابل تهدید تروریسم بی‌نظیر و همین مورد توجه کارشناسان برجسته و مراکز مطالعاتی معتبر هم بوده است. ایران مانع بزرگ اتصال سرزمینی تکفیری‌های تروریست از غرب به شرق و بالعکس بوده است. در گزارش شاخص جهانی تروریسم که ماه پیش منتشر شد، اگرچه قدری نسبت به سال‌های قبل به خاطر برخی حوادث تلخ سال گذشته افت داشته‌ایم، ولی هنوز نسبت به بسیاری از کشورها از جمله توسعه یافته‌ها در وضعیت بسیار خوبی قرار داریم.

همواره در شاخص جهانی تروریسم عراق رتبه اول آسیب‌پذیری را داشته، اما از سال 2018 افغانستان این جایگاه را به خود اختصاص داد. پس هم رتبه اول سابق این فهرست و هم رتبه اول فعلی آن در دو سوی مرزهای ایران هستند و در چنین شرایطی امنیت ما فوق‌العاده بوده و حقیقتا باید از نیروهایی که برای مقابله با تروریسم و تامین امنیت کشور تلاش می‌کنند و متشکل از بخش‌های مختلف هستند، صمیمانه تشکر و قدردانی کنیم.

آیا ما قطعنامه‌های صادره از شورای امنیت در زمینه مقابله با گروه‌های تروریستی را اجرا کرده یا می‌کنیم؟

از زمانی که قطعنامه 1267 در سال 1999 و قطعنامه‌های مرتبط بعدی و پس از آن قطعنامه 1373 در سال 2001 صادر شدند، ما این قطعنامه‌ها را در چارچوب منشور ملل متحد مدنظر داشته‌ایم و اگر گزارشی درباره نحوه اجرای این قطعنامه‌ها تکلیف شده مطابق با رویه معمول و با هماهنگی همه نهادهایی که دست‌اندرکار مقابله با تروریسم بوده‌اند، تهیه و به دبیرخانه ارایه شده است. ما در این زمینه با سازمان ملل و همچنین معاون دبیرکل در امور مقابله با تروریسم که وظیفه عمدتا هماهنگی را عهده‌دار است، تعامل بسیار خوبی داشته و داریم. مطابق تصمیمات شورای امنیت، مجازات‌ها علیه گروه‌های تروریستی فهرست ملل متحد، شامل سه دسته اصلی منع تامین اسلحه، منع تردد و جابه‌جایی تروریست‌ها و منع تامین مالی هستند که در هر زمینه پیشرو بوده‌ایم و احراز آن برای ناظران ملل متحد مشکل نبوده است.

آیا سازمان ملل گزارش سالانه‌ای درباره میزان همکاری کشورها با این سازمان در حوزه مبارزه با فعالیت‌های تروریستی و اجرای قطعنامه‌های این سازمان منتشر نمی‌کند؟

سازمان ملل و شورای امنیت خود را وارد موضوع رتبه‌بندی کشورها نمی‌کند، چراکه حاشیه‌های این مساله برای شورا بیشتر خواهد بود. هر کشوری که در رتبه پایین‌تر قرار بگیرد قطعا به روند و نتیجه رتبه‌بندی اعتراض خواهد کرد. بنابراین ماهیت کار شورا انجام مکاتبات، ارزیابی گزارش‌ها و محرمانه نگه‌داشتن مفاد آنهاست. البته من مطمئن هستم که در صورت انتشار رتبه‌ها، ما در جایگاه خوبی قرار می‌داشتیم.

در حالی که شما می‌گویید ما یکی از بهترین کارنامه‌ها در این سازمان در زمینه مبارزه با تروریسم را داریم، از سوی برخی کشورها به فعالیت‌های تروریستی متهم می‌شویم. در چنین شرایطی اگر این اتهام‌زنی بدون مدرک منجر به فضاسازی بین‌المللی علیه ما یا هر کشوری شود که اتفاقا در این زمینه همکاری هم داشته‌ایم، باز سازمان ملل از بیم حاشیه‌ها سکوت می‌کند؟

من بارها گفته‌ام که هیچ فعالیت فنی به دور از ملاحظات سیاسی نیست. ایران یک‌سری فعالیت‌هایی دارد که در مقابله با تروریسم واجد سطح بسیار بالایی است که باید مورد تمجید قرار گیرد و همین‌طور هم هست. اتهام‌زنی مشخصا از سوی امریکا و برخی متحدین این کشور است. اشکالی هم که در داخل وجود دارد، این است که ما در برخی موارد UN (سازمان ملل متحد) را با US (ایالات متحده امریکا) اشتباه می‌گیریم. رابطه ایران با سازمان ملل در یک قالب و رابطه با امریکا در قالب دیگری است. اتهام‌هایی که عمدتا در قالب گزارش‌های سالانه وزارت خارجه امریکا علیه ایران مطرح می‌شوند، خیلی راحت قابل بحث و بررسی و تشکیک هستند. به عنوان نمونه در گزارشی که در ماه نوامبر سال جاری میلادی در این باره منتشر شده بیش از 200 بار نام ایران در بخش‌های مختلف قید شده و این در حالی است که واقعا ارتباطی میان محتوای بخش‌های این گزارش و ذکر نام ایران وجود ندارد، مگر آنکه اهداف سیاسی مدنظر باشد.

در گزارش سالانه وزارت خارجه امریکا دو نوع ارزیابی دیده می‌شود: منطقه‌ای و کشوری به صورت مجزا. این گزارش سعی می‌کند تصویری از تهدیدها، پیشرفت‌ها و فعالیت‌های یک کشور در مقابله با تروریسم ارایه دهد. اگر گزارش با همین چارچوب سراغ ایران بیاید و به این تهدیدات، پیشرفت‌ها و فعالیت‌ها بپردازد، نتیجه چیز دیگری می‌شود. اما امریکا ترجیح می‌دهد که در این قالب کار نکند، چراکه در این قالب بخش مربوط به ایران بسیار پررنگ و قابل توجه می‌شود و گزارش مملو از تناقض خواهد شد و دیگر اتهامات با سابقه چهل ساله ارزشی نخواهند داشت. به عنوان نمونه باید اعلام کند که ایران در چند سال گذشته در سطح ایجاد بسترهای قانونی و مکانیسم‌های اجرایی تامین مالی تروریسم چه اقدام‌هایی انجام داده، در حوزه میدانی چه وضعیتی داشته و ذکر این پیشرفت‌ها البته با اتهامات در تعارض شدید قرار می‌گیرد.

به همین دلیل، یک فصل دومی به صورت مختصر در گزارش ایجاد شده که نام ایران و سه کشور دیگر را ذیل «دولت‌های حامی تروریست» قرار داده است. در این فصل به جای ارایه سند، انشاء‌نویسی و کلی‌گویی ناشیانه کرده است. اگر وزارت خارجه امریکا واقعا صادق است در گزارش وضعیت ایران هم از همان قالب ارزیابی استفاده کند که برای سایر کشورها استفاده می‌کند. آن وقت مشخص می‌شود جایگاه ایران در مقابله با تروریسم در معنای متعارف آن کجاست.

در سیاسی بودن اتهام‌های امریکا شکی وجود ندارد، اما امریکا بازوی رسانه‌ای قوی در سطح بین‌المللی در اختیار دارد و با همین بازو، گزارش‌های‌ خود را به افکار عمومی تزریق می‌کند. این در حالی است که ما نتوانسته‌ایم در اقدام متقابل به افکار عمومی به شکل مستند بگوییم که چه کارنامه‌ای در حوزه مبارزه با فعالیت‌های تروریستی داشته‌ایم؟

این نکته شما درباره سایر مسائل مثل مبارزه با مواد مخدر یا حتی مبارزه با بیماری ایدز هم صادق است. همه از جمله خود امریکایی‌ها اعتراف می‌کنند که بیشترین میزان مبارزه با مواد مخدر از سوی ایران صورت می‌گیرد ولی آیا این مساله به درستی در رسانه‌های خارجی منعکس می‌شود؟ یک ایرادی هم در این زمینه به ما وارد است و من روی آن تاکید می‌کنم که ما حتی زمانی که می‌خواهیم کار تبلیغاتی هم انجام بدهیم، نگاه‌مان بیشتر به داخل است. مثلا زمانی که درباره فعالیت‌های ایران برای مبارزه با تروریسم هم مطلب و نمودار و مواد رسانه‌ای تهیه می‌کنیم، به زبان فارسی است و این در حالی است که یک «سازمان مردم‌نهاد» یا موسسه مطالعاتی و رسانه باید این مسائل را به زبان بین‌المللی انگلیسی یا عربی یا هر زبان خارجی دیگری منتشر کند تا مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

به‌رغم تاکید و تصریح قانون مصوب مجلس، جز برخی مصادیق خاص مثل «سنتکام» که به صورت موردی اعلام شد، هنوز «فهرست ملی افراد و گروه‌های تروریستی» رسما از سوی ایران منتشر نشده است. آیا ایران نباید برای مخاطب خود مشخص کند که از نظر جمهوری اسلامی ایران چه افراد و گرو‌‌‌‌‌ه‌هایی به عنوان تروریست شناخته می‌شوند؟

وزارت امور خارجه و دولت مستمرا در حال پیگیری این مساله هستند و خبر هم داریم که اعلام این فهرست ملی در دستور کار نهادهای متولی قرار دارد. از نظر ما اعلام این فهرست ملی بسیار مهم است، چراکه نمی‌توانیم از سایر کشورها چنین مطالبه‌ای را داشته باشیم اما ابتدا به ساکن، خودمان این فهرست را اعلام نکنیم. به عنوان نمونه ما از کشور دیگری می‌خواهیم که با فلان گروهی که ایران آن را تروریستی می‌داند مقابله و تردد آنها را محدود کند. اما نخستین واکنش این است که آیا خود شما قانون و مصادیق آن را برای نهادهای متولی و بانک‌های خود اعلام کرده‌اید. البته دستگاه‌های متولی در مورد فهرست توجیه هستند اما اگر این فهرست برای عموم اعلام و نهایی شود هم اجرای قانون در داخل بهتر انجام می‌شود و هم مطالبه‌گری ما پررنگ‌تر خواهد شد.

فکر می‌کنید یکی از دلایل تعلل در انتشار فهرست ملی این نیست که ممکن است ما با برخی از این گروه‌ها رایزنی و مذاکراتی داشته باشیم و قرار دادن نام آنها به شکل رسمی در لیست گروه‌های تروریستی دست ما را برای ادامه روند مذاکره ببندد؟

من فکر نمی‌کنم انتشار این لیست دست ما را برای اقدامات فعلی و آتی ببندد. گروه‌هایی که ما به عنوان گروه‌های تروریستی در داخل می‌شناسیم یا گروه‌هایی مانند داعش و القاعده و النصره ماهیت مشخص دارند و موضع ما هم نسبت به آنها روشن است. ما فعلا باید فهرستی را که در داخل کشور تمام نهادهای متولی روی آن اتفاق نظر دارند، منتشر بکنیم بعد می‌توانیم اسامی جدید را به این لیست اضافه کرده یا به مرور زمان برخی اسامی را از این لیست حذف کنیم. این لیست باز است و تغییرات در آن همواره ممکن است. احتمال دارد نام یک فرد در این لیست قرار بگیرد و وی با مراجعه به دادگاه اثبات کند که درج نام او در این لیست اشتباه بوده و دادگاه هم به نفع وی حکم بدهد که در این صورت نام وی باید از این لیست خارج بشود. یا اینکه خود نهاد متولی اجرایی بررسی کرده و به خروج از فهرست نظر بدهد.

ایران یک نیروی موثر در مقابله با تروریسم داعش هم در سوریه و هم در عراق بوده است و در عراق مقام‌های سیاسی نیز به این نکته اعتراف کرده‌اند. با این‌ همه به نظر می‌رسد که ما در نقد کردن نتیجه این تلاش‌ها و فعالیت‌های مثبت و همچنین استفاده از آن به عنوان برگ مقابله‌ای با تبلیغات منفی امریکا و متحدانش در منطقه علیه ایران آن‌گونه که باید موفق عمل نکرده‌ایم. دلیل عدم موفقیت را در چه می‌دانید؟

مثال‌های زیادی در مورد اعتراف به نقش ایران داریم، اما تازه‌ترین آنها محور اصلی مقاله اخیر نشریه نیوزویک است که می‌گوید اگر ایران تضعیف شود، داعش ممکن است مجددا ظهور کند. این جمله بسیار مهم است. این جمله حرف دل همه کارشناسان و تحلیلگران برجسته موضوع تروریسم است. فقط یک لحظه تصور کنید که اگر پنج سال پیش مرکزیت سیاسی عراق به دست داعش افتاده بود، اکنون تصویر منطقه ما چگونه بود؟ مطمئنا همین اتفاق برای برخی کشورهای همسایه عراق هم می‌افتاد. دنیا و کشورهای منطقه این را متوجه هستند. این مقدمه را گفتم که بگویم ما چنین اقدام‌هایی در مسیر مبارزه با تروریسم انجام داده‌ایم، اما متاسفانه این دستاوردها را به خوبی بیان یا به قولی نقد نکرده‌ایم.

یک تحلیلی هم معتقد است به اینکه فشارهای تحمیلی از سوی امریکا و اتهام‌های مطروحه در موضوع تروریسم باعث نوعی احتیاط در حضور و بهره‌برداری ما از ظرفیت‌های مهم این عرصه شده است. باید باورمان بشود که این اتهام‌ها ابزار تبلیغاتی و فشار امریکا بر ایران هستند و ما نباید این اتهام‌ها را محدودیتی برای بهره‌برداری از جایگاه خوب خودمان در مسیر مبارزه با تروریسم بدانیم. روز چهارشنبه گذشته روز مبارزه با خشونت و افراط‌گری بود، خوب چه اقداماتی برای نمایش دستاوردها و موفقیت‌های خود در این زمینه داشتیم؟ می‌دانیم که در زمینه مقابله با خشونت و افراط‌گرایی منجر به تروریسم، فعالیت‌های زیادی انجام می‌شود ولی انعکاس مناسب رسانه‌ای با بعد بین‌المللی ندارد.

بنابراین می‌توانیم بگوییم که جدا از آنکه جهان نخواست اقدام ما در مبارزه با تروریسم را در حد و اندازه واقعی آن ببیند خود ما هم نتوانستیم صدای خودمان را به گوش جهان برسانیم.

ما از طرف مقابل توقعی نداریم، آنها تلاش خودشان را می‌کنند. اما کوتاهی ما در نمایش دستاوردهای‌مان در زمینه مقابله با تروریسم برای من مایه نگرانی است. یک دلیل بزرگ آن ضعف کار جدی نظری و مطالعاتی در خصوص ابعاد مختلف تروریسم و مقابله با تروریسم، شناخت رژیم‌ بین‌المللی مقابله با تروریسم و نحوه بازیگری درست در این عرصه است.

شما در یکی از نوشتارهای خود هم توصیه کرده بودید که ایران به جای قرار گرفتن در موضع تدافعی در مقابل اتهامات پوچ حمایت از تروریسم، از مولفه‌های قدرت مقابله با تروریسم خودمان به خوبی بهره بگیرد. چه نقشه راهی برای عملی شدن این توصیه دارید؟

در بحث مقابله با تروریسم نیروهای اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و انتظامی همه و همه باید به صورت متناسب و هماهنگ با مخاطبان بین‌المللی خود تعامل داشته و دستاوردها را عرضه و ظرفیتی برای همکاری و تبادل ایجاد کنند و دستگاه دیپلماسی هم با دست پر در میدان حاضر باشد. مقابله با تروریسم فقط با قوه قهریه نیست. اجازه بدهید یک مثال بزنم.

قطعنامه 2354 شورای امنیت در سال 2017 برای نخستین بار بحث «روایت» و «ضد روایت» را به صورت متمرکز وارد بحث مقابله با تروریسم کرده و از کشورها و جامعه مدنی آنها خواسته که با روایت‌های تروریستی مقابله کنند. خوب ما مدت‌هاست که در این عرصه وارد شده‌ایم. وقتی به کار نهادهای مردمی، فیلم‌های ساخت ایران و نشریات و کتاب‌های منتشر شده نگاه می‌کنم، می‌بینم ما از مدت‌ها قبل به جنگ با این روایات رفته بودیم اما این اقدام‌ها را برجسته نکردیم و از آن بهره‌برداری لازم نکرده‌ایم. مثلا می‌توانیم در کنار تمام جشنواره‌های سینمایی که در طول سال داریم، جشنواره‌ای هم درباره فیلم‌هایی داشته باشیم که به مقابله با روایت‌های تروریستی و افراط‌گرایی کمک می‌کنند. در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها مراکز فعال مطالعاتی مقابله با تروریسم داشته باشیم که تولید ادبیات کنند. همایش‌های مقطعی خیلی کارگشا نیستند. خلاصه کلام تعداد کسانی که در این عرصه فعال هستند، خیلی کم‌شمارند. جای فعالیت زیاد است.

دولت دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده امریکا سیاست فشارحداکثری را علیه ایران در یک سال و نیم اخیر در پیش گرفته است. دو محور اصلی این سیاست تحریم و همچنین متهم کردن ایران به فعالیت‌های تروریستی است. محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان از تحریم با عنوان «تروریسم اقتصادی» یاد می‌کند. عنوانی که اندک‌اندک جای خود را در ادبیات دیپلماتیک سیاسیون هم باز کرده است. این نام‌گذاری آیا صرفا جنبه گفتاری و شعاری دارد یا مبنایی حقوقی و بین‌المللی هم برای آن هست؟ و اینکه تاثیر این نام‌گذاری بر مشخص شدن ابعاد ظالمانه و غیرانسانی تحریم علیه عامه مردم در ایران چه بوده است؟

ابتکار وزیر خارجه بسیار خوب و بجا بود و به نظر من مخاطب خودش را هم در رسانه‌ها پیدا کرد. آقای دکتر ظریف همواره به این نکته تاکید داشته‌اند که در مبحث حقوق بشردوستانه، تلاش‌ها معطوف به یافتن موارد نقض در هدف قرار دادن اهداف ممنوعه و غیرنظامی است. مثلا در یک درگیری نظامی به افراد غیرنظامی یا به مراکز درمانی حمله نشود، برخورد با اسرا چگونه باشد و مسائل مشابه.

اما در بحث تحریم زمانی که کشوری رسما و علنا اعلام می‌کند که اگر مردم ایران می‌خواهند غذا برای خوردن داشته باشند، باید تسلیم بشوند و اگر این کار را نکنند ما غذا و داروی آنها را مورد هدف قرار می‌دهیم و همین کار را در عمل هم کرده‌اند، این بدان معناست که مستقیم غیرنظامی‌ها به عنوان اهداف ممنوعه شامل کودکان، بیماران و به‌طور کلی مردم هدف هستند. دنبال کسب امتیازات غیرمشروع خلاف حقوق بین‌الملل و قطعنامه ملل متحد هم هستند. نتیجه آن می‌شود تروریسم اقتصادی. این مفاهیم، عبارات دقیقی هستند و حقوقدان‌های ما و البته چهره‌های آکادمیک هم باید بیشتر به میدان بیایند و در این زمینه فعالانه‌تر تبیین کنند. می‌شود از مفاهیم پایه، ترمینولوژی‌های جدیدی در خدمت خودمان و کشورهای همسو ایجاد کنیم.

البته امریکایی‌ها توجیه جدید یافته و مثلا شخص برایان هوک ادعا می‌کند که ما تحریم را جانشین جنگ کردیم.

این از آن توجیهات بی‌پایه و اساس است. شما نمی‌توانید به یک نفر بگویید که مثلا ما اعضای بدن تو را قطع می‌کنیم و این از قتل بهتر است! دولت امریکا در حال نقض حقوق بین‌الملل و قطعنامه 2231 شورای امنیت است آن‌ هم در شرایطی که خود این کشور عضو دائم شوراست. با این وجود امریکا با نقض قطعنامه 2231 مصوب این شورا دست به تحریم یک‌جانبه ایران زده است و در عین حال ادعا می‌کند که تحریم را جایگزین جنگ کرده‌ و اقدامات خود را توجیه می‌کند. باید به آقای هوک گفت که هم جنگ احتمالی شما هم غیرمشروع است و هم تحریم‌تان.

در رابطه ایران و امریکا از همان نخستین سال‌های انقلاب اسلامی بحث قرار گرفتن نام ایران در لیست کشورهای حامی تروریسم وجود داشته است. با این‌ همه در یک سال و نیم اخیر می‌بینیم که تکیه مقام‌های دولت ترامپ بر این اتهام بیش از قبل شده و در کمتر سخنرانی است که مثلا از ایران با عنوان Sponsor of Terrorism یاد نشود. طبیعتا می‌دانیم که این نامگذاری‌ها صرفا در محدوده حقوقی داخلی امریکا معنا و مفهوم اجرایی دارد، اما نمی‌توان از تاثیر آن بر افکار عمومی گذشت. کشورهایی که امریکا نام آنها را در لیست قرار داده در چه پروسه‌ای از این لیست خارج می‌شوند؟ اصولا نقشه راهی برای خارج شدن نام یک کشور از این لیست وجود دارد یا مانند مورد کوبا که در دوره اوباما شاهد آن بودیم پس از یک توافق سیاسی ناگهان اتهام‌ها دود می‌شوند و نام کشور فوق از لیست کشورهای حامی تروریسم خارج می‌شود؟

مطابق قوانین امریکا، وزارت خارجه توصیه می‌کند و رییس‌جمهور دستور اجرایی می‌دهد. به کنگره هم اطلاع می‌دهد. در چنین شرایطی کنگره می‌تواند بعضا مانع‌تراشی کند. در مورد کوبا در فرجه 45 روزه کنگره می‌توانست مانع شود، ولی در نهایت کوبا از فهرست خارج شد. در این مسیر، گزارش وزارت خارجه امریکا ملاک عمل است و هم قرار دادن و هم خارج کردن نام یک کشور از لیست دول حامی تروریسم که جزو فعالیت‌های وزارت خارجه است و البته فرمان اجرایی رییس‌جمهور آن را محقق می‌کند. این پاسخ مربوط به رویه بود. از لحاظ محتوایی من سوال می‌کنم که کوبای 2015 با کوبای 2016 چه تفاوتی دارد که مشمول این وضعیت می‌شود؟! هیچ ولی فضای سیاسی بین دو کشور عوض شده و قرار است مانع قانونی در مسیر ابتکار سیاسی دولتمردان وجود نداشته باشد.

اما در مورد رویکرد دولت ترامپ، نخستین گزارش سالانه دولت ترامپ درباره تروریسم در نوامبر 2017 منتشر شد. اگر فصل دوم این گزارش را که مربوط به ایران است با گزارش سال قبل از آن مقایسه کنید، متوجه می‌شوید که تغییرات فاحشی در عبارت‌بندی این بخش دیده می‌شود و این مقایسه نشان می‌دهد که دولت ترامپ از همان نخستین سال استقرار در کاخ سفید به توصیه تندروهای مخالف ایران و جنگ‌طلب، ادبیات تروریسم در رابطه با ایران را در این گزارش تغییر داده و به نوعی این ادبیات را سخت‌تر می‌کند. نوع کلماتی که در این گزارش مورد استفاده قرار می‌گیرد کاملا نشان داد که این دولت می‌خواهد از این ابزار علیه ایران بیشتر استفاده کند و البته همین‌طور هم شد.

به همین ترتیب در گزارش سال 2018 و 2019 به تدریج هم میزان استفاده از نام ایران در کل گزارش افزایش پیدا می‌کند و هم نوع ادبیات به کار گرفته شده افراطی‌تر می‌شود. این مساله نیز همراستا با سیاست فشار حداکثری پیش می‌رود. همزمانی تغییر در ادبیات گزارش‌های سالانه امریکا درباره تروریسم با نقض برجام از سوی امریکا و همچنین اتخاذ سیاست فشار حداکثری علیه ایران نشان می‌دهد که تا چه اندازه امریکا از این گزارش‌ها و موضوع تروریسم به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده می‌کند.

در سال رو به اتمام میلادی جاری ما شاهد قرار گرفتن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروه‌های ترویستی در امریکا بودیم. آیا این مساله در میدان اجرا محدودیت‌هایی برای این نهاد نظامی در ایران ایجاد کرده است و آیا اصولا می‌توان یک نهاد نظامی مستقل دولتی در کشوری دیگر را که طبیعی‌ترین کارکرد آن دفاع از مرزهایش است ذیل عنوان نهاد حامی تروریسم قرار داد؟ اگر نه، مبنای عمل متقابل ما در تروریستی نامیدن سنتکام چه بوده است؟

در همان دوره که دولت ترامپ اعلام کرد قصد دارد نام سپاه را در لیست گروه‌های تروریستی قرار بدهد در داخل امریکا مقاله‌های بسیاری در نقد حقوقی، سیاسی و امنیتی این اقدام نوشته شد، اما دولت ترامپ بدون توجه به نظر کارشناسان، برنامه خود را پیش برده و نام سپاه را با همان نگاه سیاسی در این لیست قرار داد. دولت امریکا هم می‌داند که این اقدام بی‌سابقه و البته اشتباه بوده است. در همان مقطع نشریه‌های وابسته به محافل دفاعی امریکا در مطالب خود هشدار می‌دادند که این اقدام برای نیروهای امریکایی خطرناک است، چراکه اگر قرار باشد ایران دست به اقدام متقابل بزند و نیروهای نظامی امریکا در منطقه را در فهرست گروه‌های تروریستی خود قرار بدهد، مشکلاتی جدی ایجاد خواهد شد.

نیروهای نظامی هر کشوری پروتکل‌هایی دارند و در برخی موارد حتی نیروی نظامی دو کشور متخاصم هم نیاز به تماس پیدا می‌کنند تا شرایط را کنترل و مانع از تشدید درگیری شوند. زمانی که شما نظامیان یک کشور را ذیل برچسب تروریستی قرار می‌دهید تمام این پروتکل‌ها را تحت تاثیر قرار داده‌اید. البته امریکا به نیروهای میدانی خود در منطقه اعلام کرده که از این برچسب‌زنی به سپاه تاثیر نپذیرند و کماکان همان پروتکل‌ها را در روابط خود با نیروهای نظامی ایران رعایت کنند.

ایران و طالبان افغانستان تاکنون چندین دور رایزنی سیاسی را پیش برده‌اند. جدا از آنکه طالبان با کشورهای متفاوتی از امریکا تا روسیه در ارتباط و رایزنی است، اما این سوال در افکار عمومی وجود دارد که آیا می‌شود با گروهی که نام آن در لیست رسمی سازمان ملل از گروه‌های تروریستی به چشم می‌خورد وارد مذاکره شد؟

سازمان ملل از سال 2011 طالبان را از فهرست تروریستی ملل متحد (لیست ۱۲۶۷) جدا کرد. در همان سال شورای امنیت ملل متحد ترتیباتی طی قطعنامه ۱۹۸۸ اتخاذ کرد که راه را برای مصالحه با طالبان با محوریت دولت افغانستان باز کند. اینها در مقدمه قطعنامه ذکر شده است. البته پیش از این اقدام از سال 2007 هم ملاقات‌هایی در افغانستان بین نیروهای ائتلاف و طالبان صورت گرفته بود و گفت‌وگوهایی انجام شده بود. قطعنامه 1988 برای مشروعیت دادن به این تماس‌ها و تسهیل خروج برخی افراد وابسته به طالبان از فهرست ملل متحد عمدتا با نظر دولت افغانستان و سایرین بود. بر اساس این قطعنامه، به اقدامات در جهت ایجاد صلح، تقویت روند سیاسی و مصالحه در افغانستان توجه خاص شده است.

بحث رایزنی با طالبان برای کشورهای همسایه افغانستان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، چراکه طالبان یک نیروی موثر میدانی است و ایران هم برای تامین منافع خود، ضمن محور دانستن دولت افغانستان و با اطلاع آن دولت با طالبان گفت‌وگو می‌کند. سیاست اصولی و اعمالی ایران، حمایت از دولت مرکزی افغانستان و قانون اساسی این کشور است و هربار که با طالبان برای پیشبرد صلح و تامین امنیت ملاقات می‌کنیم قبل و پس از این رایزنی‌ها با دولت افغانستان مشورت می‌کنیم و نتایج رایزنی‌ها را با آنها سهیم می‌شویم. این مساله کاملا جاافتاده است و در سطح بین‌المللی هم جایی برای اعتراض ندارد.

گروه‌های تروریستی چون داعش، القاعده و طالبان به عنوان بازیگران غیردولتی خود را به صحنه معادلات منطقه‌ای تحمیل می‌کنند. از نگاه جمهوری اسلامی ایران چه تغییراتی در یک گروه تروریستی می‌تواند به آن مشروعیت و مقبولیت کافی برای نشستن پشت میز مذاکره سیاسی را بدهد؟ از سوی دیگر فکر نمی‌کنید گذشتن از گذشته تاریک یک گروه تروریستی به صرف قدرت داشتن آن در میدان می‌تواند به الگوی نادرستی برای بازیگران غیردولتی تبدیل شود؟

من در اینجا موضع دولت را نمی‌گویم و همچنین در اینجا صرفا طالبان مدنظر است. همواره در موضوع گفت‌وگو با چنین گروه‌های تعارضی میان نکات درستی که شما به آن اشاره کردید و مفهوم «مصلحت صلح و امنیت» در زمان حاضر وجود داشته است. آنچه مهم است ایجاد توازن میان این دو است. من هم معتقد هستم که مسوولیت یک سری اقدام‌ها همواره با طرف‌های مرتکب آن اقدامات باقی می‌ماند، اما مصلحت صلح و امنیت برای امروز را هم نباید از نظر دور نگه داشت.

یکی از دغدغه‌های جدی ما که البته به نظر می‌رسد چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد یا در افکار عمومی نسبت به آن آگاهی‌های کافی داده نمی‌شود، تحرکات گروه تروریستی داعش در مرزهای شرقی ایران است. همان‌طور که خود شما هم در یکی از نوشتارهای خود به آن اشاره کردید، گزارش‌های متعددی وجود دارد که برخی دولت‌ها هم در این انتقال نقش دارند. ما برای دفع این خطر دست به چه اقدام‌هایی زده‌ایم؟ آیا همکاری مشترکی میان ایران و افغانستان یا سایر کشورهای منطقه در این خصوص شکل گرفته است؟

تهدید داعش در مرزهای شرقی ما جدی است. ما با دو موضوع مواجه هستیم: وجود تروریست‌های خارجی که از زمان تصویب قطعنامه 2178 شورای امنیت (2014) به یک موضوع بین‌المللی تبدیل شد و بحث دیگر هم خود داعش است. بخشی از این افراد تروریست‌های خارجی هستند که از سوریه و نقاط دیگر به افغانستان منتقل می‌شوند. ایران در مسیر ارتباط بین شرق و غرب است اما ما اجازه عبور و مرور به این عناصر از خاک کشور را نمی‌دهیم و نیروهای ما با موارد عبور غیرقانونی هم در حد توان برخورد می‌کنند. همزمان این مساله که این عناصر چگونه و با چه مکانیسمی از سوریه و جهت غربی به شرق می‌روند، جای سوال دارد. وزیر امور خارجه کشورمان تاکنون چندین بار به این مساله اشاره کرده‌ که بعضا برخی قدرت‌ها به این نقل و انتقال‌های عناصر داعش کمک می‌کنند و فکر می‌کنم که مقامات روسیه هم به این نکته اشاره کرده‌اند و حتی گفته‌اند که شواهد متقنی در این زمینه دارند. این مساله منبع نگرانی برای ما هم هست. ما با افغانستان در این زمینه و سایر زمینه‌ها در سطح وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی و سایر دستگاه‌ها و نهادها در تماس هستیم. در وزارت امور خارجه نماینده ویژه مجرب و حرفه‌ای برای امور افغانستان داریم که بسیار هم فعال هستند. روز چهارشنبه هم شاهد برگزاری نشست امنیتی در تهران با حضور دبیران شورای عالی امنیت ملی همسایگان افغانستان حول محور مبارزه با فعالیت گروه‌های تروریستی در این کشور بودیم. دو هفته پیش در اجلاس قلب آسیا راجع به افغانستان در استانبول مشارکت کردیم. به هر حال ایران درباره تهدید امنیت خود به هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آید.

گروهک منافقین از منظر جمهوری اسلامی یک گروه تروریستی است که سابقه فعالیت‌های نظامی این گروه در داخل ایران و همراهی آنها با صدام در جنگ هشت ساله شکی درباره ماهیت تروریستی آنها باقی نمی‌گذارد. اما ما در چند سال اخیر شاهد بودیم که نام این گروه که مدتی در لیست گروه‌های تروریستی اروپا و امریکا بود از این لیست سیاه خارج شده، در امریکا برخی چهره‌های سیاسی مهم مثل بولتون یا جولیانی رسما از این گروه پول دریافت می‌کنند یا برخی کشورهای اروپایی به راحتی به سکویی برای تبلیغ فعالیت‌های این گروه تروریستی تبدیل می‌شوند (نمونه آن در فرانسه). آیا ما حتی در داخل ایران، نباید نام این گروهک را در لیست گروه‌های تروریستی قرار می‌دادیم و آیا بدون این اقدام می‌توان انتظار داشت دیگران چنین کاری انجام دهند؟

از آنجا که ماهیت این گروه و سران آن برای تمام مردم و نهادهای داخلی مشخص است برای اعلام رسمی تروریستی دانستن این گروه در داخل، ضرورتی احساس نشده اما اگر این لیست همان‌طور که در ابتدای مصاحبه گفتم، رسما اعلام شود قطعا اقدام مفیدی است. بستر قانونی آن هم به خوبی فراهم شده است.

جمهوری اسلامی برای بازگشت نام این گروه به لیست گروه‌های تروریستی حداقل در کشورهای اروپایی چه اقدام‌هایی انجام داده یا می‌تواند انجام دهد؟

لطفا توجه بفرمایید که رفتار سایر کشورها با این گروه تروریستی شاخص بسیار خوبی برای قضاوت در این باره است که موضوع تروریسم تا چه اندازه برای برخی سیاسی است. باید از این دولت‌ها سوال کرد که منافقین در آن سال‌ها چه تفاوتی کردند که ناگهان در سال 2012 نام آنها از لیست گروه‌های تروریستی امریکا و قبل از آن از فهرست اروپا خارج می‌شود؟

توجه داشته باشیم که سال‌های منتهی به 2012 تا قبل از مذاکرات هسته‌ای، سال‌های اوج فشارها بر ایران بود و از 2013 بحث مذاکره میان ایران و 1+5 برای رسیدن به توافق هسته‌ای جدی شد. همزمان با اقدام امریکا در خارج کردن نام منافقین از لیست، تحریم‌ها علیه ایران یک به یک تصویب و اجرایی می‌شدند. این رفتارهای سیاسی غرب در بحث مبارزه با تروریسم اصلا قابل توجیه نیست. کسانی که مدعی مقابله با تروریست هستند در این بزنگاه‌های حساس صرفا به منافع سیاسی کوتاه‌مدت خود فکر کرده‌اند. در نهایت هم ابزار تروریسم، منافع آنها و هیچ کس دیگر را تامین نخواهد کرد.

نظر شما