صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یادداشت؛

برای قاسم سلیمانی

۱۳۹۸/۱۰/۱۴ - ۰۹:۲۷:۰۵
کد خبر: ۹۴۵۲۴۷
علی ربیعی - دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهور و سخنگوی دولت

بامداد جمعه دستگاه ترور دولتی ایالات متحده امریکا فرمان شهادت حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی عراق و چندین فرمانده محور مقاومت را صادر کرد. اقدامی مغایر تمام موازین و حقوق بین‌الملل که آشکارا یک دولت را صادرکننده و مجری فرمانی تروریستی معرفی می‌کند.

اقدام تروریستی دولت امریکا اما حمله به یک نماد بود؛ نشانه گرفتن یک هدف که فراتر از ترور فرماندهان نظامی، مقابله با یک سرمایه ملی و چهره منطقه‌ای بود؛ رویارویی آشکار با جریان ضد ترور و امنیت ساز در جهان اسلام که ورای مرزهای جغرافیایی و حتی مذهبی حول یک مفهوم والا گرد آمده‌اند و محور مقاومت را شکل داده‌اند؛ مقاومت علیه بنیادگرایی، ترور و تجاوز.

اسم قاسم سلیمانی سال‌هاست که به یک مفهوم پرمعنی و غنی تبدیل شده است. بی‌تردید حاج قاسم سرمایه نمادین و امیدبخشی برای کشورهایی بود که در ناامنی و ناآرامی می‌سوختند. به همین نسبت او سرمایه‌ای نمادین برای همه ایرانیان بود و سنجش‌های مختلف نشان می‌داد از محبوبیت بالایی در بین مردم ایران برخوردار است. سلیمانی در میان گروه‌های اجتماعی و بخشی از ایرانیان داخل و حتی خارج از کشور که با ارزش‌های رسمی زاویه دارند، یک نماد ملی دوست داشتنی محسوب می‌شود که به دلیل ویژگی‌های شخصیتی و سابقه مبارزاتی‌اش تبدیل به چهره‌ای کاریزماتیک شده است. بسیجیانی که به جبهه‌ها می‌رفتند از شرق تا جنوب و غرب اسم سلیمانی جوان را می‌شنیدند؛ سردار همیشه رزمنده‌ای که سمبل فداکاری ایرانی بود و از جبهه و جهاد برای خود هیچ توشه‌ای جز رضایت خدا نیندوخت و برای عزت و عظمت و امنیت ایران هیچ گاه در لوای سردار سابق پی مقام و مکنت نرفت. جان در کف گرفت و علیه عناصر امنیت‌زدایی که ایران و منطقه را تهدید می‌کرد ایستاد. ملاک او امام و رهبری بود و مردم؛ یگانه هدفش تأمین منافع ملی بود و حفظ غرور ایرانی و این اقتدار خود هدفی بود که امریکایی‌ها نشانه گرفتند. توئیت رئیس جمهور امریکا نشان می‌دهد که او پایگاه اجتماعی و ملی سردار سلیمانی را هدف گرفته و حملات تبلیغاتی‌شان را پس از شهادت او نیز ادامه دادند که از واکنش عاطفی و همبستگی ملی ایرانیان هراسناک شده‌اند.

حمله شبانه و بزدلانه امریکایی‌ها در هدف گرفتن سردار سلیمانی، ارزش عملیاتی چندانی ندارد. برخلاف تبلیغات آنها شهید سلیمانی براحتی و آزادانه در عراق تردد می‌کرد. برخلاف مقامات امریکایی که دزدانه وارد کشوری می‌شوند که اشغالش کردند.

امریکا پس از حضور عرب افغان‌ها در افغانستان سیاستی را اتخاذ کرد که در عمل حمایت و استفاده ابزاری از نحله‌های بعدی عرب افغان‌ها مثل القاعده و داعش را ادامه دهد. آنها در ماجرای ۱۱ سپتامبر هم نخواستند بپذیرند که این عملیات زاییده سیاست‌های اطلاعاتی خود آنها بود. بدون تردید امریکا هیچ گاه قصد نداشت داعش به طور کامل از منطقه پاکسازی شود و به آن به عنوان یک اهرم فشار و بازی در منطقه نیاز داشت. قاسم سلیمانی نماد عقب‌نشینی داعش در منطقه بود. این عملیات پیوند امریکا و داعش را نشان داد. انتقامی بود که باید از نیروی بازدارنده داعش در منطقه گرفته می‌شد و اجرای آن محصول همکاری سه نیروی ثبات‌زدای منطقه (داعش، سیا و موساد) بود.

تناقض رفتاری امریکا در مقابله با داعش و سپس دست زدن به ترور بزرگترین دشمن داعش در اینجا نمایان می‌شود و البته یک تناقض و دروغ دیگر دولتمردان فعلی کاخ سفید را هم عیان کرد.

ترامپ در ادعای اینکه به دنبال جنگ نیست نیز به مردم امریکا دروغ گفته است. او برای «یک مشت رأی» و رهانیدن از استیضاح و نجات اعتبار مخدوش شده خود حاضر است دستور یک ترور دولتی را صادر کند. او برای منافع شخصی خود ابایی ندارد از اینکه پایه‌های امنیت منطقه را سست کند؛ حال یک روز با خروج از برجام و دیگر روز با ترور قاسم سلیمانی.

این اقدامات اما چهره واقعی امریکا را برای نسلی که کودتای ۲۸ مرداد و حمایت از دیکتاتوری شاه و قتل‌عام‌های منطقه‌ای و... را ندیده، نشان می‌دهد که چگونه در ساخت قدرت امریکا منافع جهانی و منطقه‌ای برای مصالح یک فرد می‌تواند به خطر بیفتد. این درحالی است که سیاست جمهوری اسلامی، صلح و فراخواندن کشورهای منطقه به امنیت درونزا و پایدار با تشریک مساعی آنهاست. امریکا حتی صلح و امنیت بر منطقه را نیز هدف گرفت.

ما البته با این ترورها بیگانه نیستیم؛ از ابتدای پیروزی انقلاب قربانی تروریسم کور فرقه‌ای و دولتی بودیم.

امروز بی اختیار یاد سال ۶۰ افتادم؛ ترور بهشتی و ۷۲ تن از یارانش و رجایی و باهنر. اینکه چگونه این ترورها و خون‌ها یک انسجام داخلی بزرگ را ایجاد کرد و خون پاک آنان باعث شناخت عمیق حقانیت شد. این بار هم خون سلیمانی منجر به یک شناخت و بینش عمیق خواهد شد. ایرانی‌ها را منسجم‌تر خواهد کرد. صداهای ناموزون اختلاف در صدای مظلومیت سلیمانی شنیده نخواهد شد. امروز همه ایرانیان و آزادیخواهان منطقه یکصدا با محکومیت این ترور، با همبستگی بیشتر در تدارک مقابله با سیاست‌های تخریبگر و تروریست‌پرور کاخ سفید خواهند بود.‌/ ایران

نظر شما