علی اکبر آقاجری در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا در مورد آغاز علاقه خود به هنر عکاسی گفت: از کودکی علاقه خاصی به نقاشی و عکاسی داشتم. در 16 سالگی ایرانگردی خود را با سفر به اهواز شروع کردم. با پولی که دستمزد کارم بود موتورسیکلت مینی یاماها 80 سی سی خریده بودم که با خرید این موتور وسوسه سفر به جانم افتاده بود. دلم میخواست با موتورم بیفتم تو جاده و هی بروم! هی بروم. عکس، مکمل سفرهایم بود. عکس میگرفتم بعد که میآمدم در محل برای بچهها تعریف میکردم سند زنده عکس را هم نشان میدادم. در این دوره به سفرهای بسیاری از جمله سیاحتی و زیارتی، تاریخی، باستانی، طبیعت بکر ایران زمین، مردمشناسی، عشایر ایران، صنایع دستی، تأسیسات نفتی و.... رفتم.
او ادامه داد: همزمان که کارمند شرکت نفت بودم، در دوران 8 سال جنگ تحمیلی هم به صورت خود جوش لحظههایی را به صورت پراکنده عکاسی کردم. من بچه آبادان بودم و جنگ تحمیلی از این دو شهر مهم آبادان و خرمشهر شروع شده بود و کسی نبود در آن اوایل جنگ که آن لحظههای آوارگی مردم را ثبت کند. بعضیها مهاجرت اجباری و عدهای با دست خالی در برابر دشمن تا دندان مسلح مقاومت میکردند و من هم عکاسی میکردم و کتاب آبادان و خرمشهر حاصل آن روزهاست که آن را با فروش منزل وامی خود به چاپ رساندم.
این عکاس درمورد فعالیتهای حرفهای خود در هنر عکاسی بیان داشت: اولین بار در سال 1377 کارت پستال جاذبههای شهر آبادان را چاپ کردم که در اندازه 24*34 سانتیمتر مورد استقبال قرار گرفت. خوشحال شدم و تصمیم گرفتم مجموعه عکسهای جدیدی منتشر کنم. مجموعه عکسهای بعدی را که مربوط به استانهای لرستان و اصفهان بود به چاپ رساندم. پس از مدتی به عکاسی از عشایر روی آوردم که دشوار و در عین حال جذاب است و دو مجموعه از عشایر قشقایی منتشر کردم و پس از آن چکیدهای از 35 سال تلاشم را در کتاب عکس «ایران زمین» با 200 صفحه مصور رنگی از جاذبههای 23 استان کشورمان ایران با جلد گالینگور در بهار 1388 به چاپ رساندم. سپس در سه «شماره آبادان» شهر من به صورت کارت پستال در زمستان 88 به چاپ رساندم. این آثار مثل همیشه با هزینه شخصی به چاپ رسیدهاند.
او افزود: تمام کارهایم را با هزینه شخصی تهیه کردم به طوری که در آخرین کتابم به نام «ایران، سرزمین شکوه زیبایی ها» مجبور شدم ماشین و خانه ام را بفروشم و وام هایی با سود بالای 20 درصد بگیرم. حدود دوهزار و پنجاه و پنج نسخه از این کتاب به چاپ رسیده که نزدیک هزار و پانصد عدد آن در انبار است. برای این کتاب حدود 220 میلیون تومان هزینه کردم که برایم تماما ضرر بوده است. متاسفانه هیچ حامی و اسپانسری وجود ندارد که مسئولیت انتشار کتابم را برعهده بگیرد تا بتوانم اندکی از هزینههایم را جبران کنم.
آقاجری تصریح کرد: هم اکنون در بیمارستان بستری هستم و به دلیل فشارهای روانی که این مدت متحمل شدم بدنم فلج شده است. درخواست من از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ورزش و جوانان، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این است که کمک کنند تا کتاب من که هزینه بسیار بالایی برایم داشته توزیع شود و بتواند به فروش برسد. ما کمتر عکاسی را داریم که تجربه 40 ساله خود را در عکاسی تبدیل به یک کتاب جامع کرده باشد اما متاسفانه به چشم هیچ کس نمی آید و هیچ اهمیتی به من داده نمیشود درصورتی که من کتاب بسیار کاملی از گردشگری ایران در طول این 40 سال فعالیت هنری تهیه کردهام که میتواند بسیار مهم و قابل توجه برای سازمان گردشگری و میراث فرهنگی باشد.
این عکاس پیشکسوت اظهار کرد: هنرمند زندگی دارد و باید آبرومندانه زندگی کند. هرچند به تشویقهای معنوی احتیاج دارد اما همه زندگی او با این چیزها تأمین نمیشود. من از مسئولان می خواهم به هر نحوی که امکان دارد کتاب من را حمایت کنند تا شرمنده کسانی که در چاپ این کتاب پرهزینه من را همراهی کردند از جمله خانواده ام، نشوم.