«قاسم محبعلی»، کارشناس مسائل خاورمیانه، درباره تهدیدبه ترور سردار قاآنی، فرمانده سپاه قدس از سوی مقامات آمریکایی به خبرنگار سیاسی برنا گفت: آمریکاییها قوانین داخلی خودشان را فراتر از قوانین بینالمللی تلقی میکنند. وقتی که آنها سپاه پاسداران را در لیست تروریستی قرار دادند عملا این حق را به خودشان دادند که براساس آن سیاستی که در قبال جریان ها و گروه های تروریستی وجود دارد، اقدام پیشگیرانهای انجام دهند. لذا اقدامی که آمریکاییها انجام میدهند از نظر آنها طبیعی بوده که فراتر از چیزی است که قواعد و عرف بین الملل تعیین کرده و خارج از چارچوب های سه نقطه شده عرف و ابعاد بین الملل است. از این رو آمریکایی ها خودشان را مقید به این نمیدانند که به اصطلاح قواعد و مقررات بین المللی را در سیاست ها و تصمیمات حقوقی، رعایت کنند. لذا این مشکلی است که در حقوق بین الملل وجود دارد و مثل قضیه تحریم ها که کشورها علیرغم اینکه این یک تصمیم تحمیل شده آمریکایی است از آن پیروی می کنند. وقتی که آمریکایی ها چه در قانون پاسدا مصوبه کنگره آمریکا مبنی بر تحریم سپاه پاسداران و سپاه قدس و چه در تصمیمی که وزارت خارجه آمریکا گرفت مبنی بر اینکه که سپاه پاسداران و قدس را در لیست تحریمی قرار دهد عملا این امکان را فراهم آوردند که برای ترور افراد، در قوانین داخلی آمریکا توجیهی پیدا کنند.
محبعلی در پاسخ به این سوال که چرا ترور شخصیتها تا این حد از سوی مقامات آمریکایی تا به امروز علنی نبوده است؟ بیان کرد: در یکی دو سال اخیر اینگونه شده است. بودن سپاه پاسداران و سپاه قدس در لیست تحریم یک بحث است و در موضوع تروریسم یک بحث دیگر. این دو بعد از خروج از برجام در لیستی تحت عنوان لیست تروریستی قرار دارند. از این رو از آن به بعد این نگرانی وجود داشت که دست به این اعمال بزنند یعنی اگر توجه داشته باشید از زمان سقوط صدام تا زمانی که آمریکایی ها دست به ترور قاسم سلیمانی زدند بارها و صدها بار سردار سلیمانی به عراق سفر داشته و این سفرها از چشم آمریکاییها پنهان نبوده است و آنها خبر داشتند از رفت و برگشت و ملاقات ها، ولی تحمل میکردند اما این نگرانی از آن زمان باید جدی تلقی میشد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه درباره اقدام ترامپ در ایجاد محدودیت ورود ایرانی تبارها به آمریکا به ویژه دانشجویان ایرانی عنوان کرد: این بخشی از آن فشار حداکثری است که آمریکایی ها دنبال آن هستند. بدین گونه که ایران را کامل تحریم کنند و فشارهایی را به وجود بیاورند که عکسالعملهایی که به دنبال آن هستند، محقق شود. این عکسالعملها باعث شود که خواسته های آمریکاییها برآورده شود.
مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه در پاسخ به این سوال که در نهایت دولت ترامپ با این گونه اقدامات به چه سمتی حرکت میکند؟ تاکید کرد: این یک سیاست رسمی آمریکاییها است و میگویند که هدف از این فشارها، برگرداندن ایران به میز مذاکره است و همچنین توافقی جدید در قبال برجام و اختلافاتی که با ایران دارند، ایجاد کنند. حال اینکه به این هدف اعلام شده میرسند یک بحث است اما از سوی دیگر این سیاستها، هزینههای جدی و به اصطلاح غیرقابل جبرانی را به ایران و مردم ایران تحمیل کرده است که آثار آن در وضعیت معیشتی و اقتصاد، فروش نفت، تورم و قیمت ارز و همچنین سایر مسایل خارجی و روابط منطقهای ایران آشکار شده است. اینکه آمریکاییها تا کجا بخواهند این سیاست را دنبال کنند، مسأله مبهمی است هم در داخل آمریکا نسبت به این سیاست ها انتقاداتی وجود دارد که ممکن است به یک جنگ منطقهای تبدیل شود و هم در اروپا، درباره این وضعیت انتقاد دارند. اینکه این سیاست ترامپ است یا سیاست دولت آمریکا، قابل بحث است چون به نظر می رسد در مورد اعمال فشار به ایران و تحریمها در آمریکا، اجماع وجود دارد اما در مورد این شیوه ای که ترامپ به کار گرفته ممکن است که اختلاف نظر، وجود داشته باشد.
قاسم محبعلی در پاسخ به این سوال که نامزدهای دموکرات آمریکا برای انتخابات 2020، مثلا جو بایدن گفته است که اگر رئیس جمهور شوم به برجام باز می گردم تا چه حد ادعاهای دموکرات ها درست است یا یک ابزار تبلیغاتی است؟ بیان کرد: اینکه دموکراتها تا چه حد امکان موفقیت در انتخابات بعدی را داشته باشند هنوز روشن نیست و وضعیت ترامپ علیرغم اینکه تکلیف استیضاح او هنوز روشن نشده، قابل بحث است. در حال حاضر از محبوبیت ترامپ نه تنها کاسته نشده بلکه در بین بخش هایی از آمریکا نیز افزایش هم داشته است. لذا اینکه شانس دموکراتها چقدر باشد هنوز روشن نیست اما اینکه آنها به برجام بر می گردند بهترین حالت کاری است که دموکرات ها انجام خواهند داد. در واقع کار آنها شبیه کاری خواهد بود که اروپاییها در حال انجام آن هستند یعنی اینکه تحریم ها را حفظ میکنند و از ایران می خواهند که برجام را حفظ کند اما برای سایر مسایل مثل مسایل موشکی و مسأله تروریسم، حقوق بشر و سیاست ایران در قبال اسراییل میخواهند که ایران پای میز مذاکره بیاید و در آن بین، توافق جامع دیگری با حفظ چیزی که مکرون می گفت با حفظ برجام فعلی و توسعه آن در میز مذاکرات، به یک توافق همه جانبه و جامع دست پیدا کنند. تفاوت آنها با ترامپ این است که ترامپ برجام را به طور کامل قبول ندارد ولی آنها می گویند برجام یک مقدمه است برای توافقات بعدی نه اینکه برجام به طور کامل همه مسایل را حل کند.