صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

ناگفته های نویسنده و کارگردان تئاتر از جشنواره های این روزها؛

نعیمی: جایزه امنیت و اعتباری برای صاحبش ایجاد نمی کند/ از کجا می توانم با این جایزه وام بگیرم؟/ جایزه مبتذل شده است

۱۳۹۸/۱۱/۱۴ - ۱۰:۵۶:۲۰
کد خبر: ۹۵۹۲۰۹
برنامه «گیومه» به سراغ حمیدرضا نعیمی، نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر رفته است تا از وی بپرسد رقابتی بودن یا نبودن جشنواره تئاتر فجر چه فواید و مضراتی می تواند داشته باشد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ جشنواره ها با اهداف بسیاری می توانند برگزار شوند. چیزی که در همه جشنواره ها مشترک هستند، دور هم جمع کردن علاقه مندان هنر با اهداف خاص است. کسانی که برنامه ریزی برای حضور در این جشنواره ها کرده اند، علاقه خاصی به تماشا و مرور تمام آثار حاضر در جشنواره ها دارند. اتفاقی که در جشنواره فجر امکانپذیر است. در فرصتی کوتاه باید آثار به اجرا رفته و به اختتامیه برسند. این می تواند آسیبی باشد که عامل اصلی اش رقابتی بودن جشنواره است. رقابت بر سر بهترین بودن در جشنواره مدنظر نبود، عجله ای هم پیش نمی آمد برای روی صحنه رفتن نمایش. علاقه مندان و تماشاگران فرصت خوبی برای نمایش های شان داشتند و کشف استعدادهای گمنام جدی گرفته می شد.

جایزه بی اعتبار در کشور ما

اساسا در هر کشوری جایزه برای کسی که برنده جایزه می شود، دستاوردهای بسیاری دارد. یعنی اگر شما بشنوید، جایزه اسکار را برده است، از این لحظه این جایزه برای این شخص اعتباری را به لحاظ حرفه ای و کاری به ارمغان می آورد و از این لحظه به بعد توقعاتی را برای او ایجاد می کند و بالا می رود و از او در دوره های بعدی سوال می شود که شما روزگاری بهترین بودید و الان چرا بدترین شده اید؟ جایزه در کشور ما متاسفانه هیچ امنیت و اعتباری را برای صاحب آن جایزه ایجاد نمی کند. یعنی اگر الان بازیگر یا نویسنده یا کارگردانی در تئاتر جایزه ای را ببرد، هیچ تفاوتی با کسی که جایزه نبرده است، نخواهد داشت و هیچ امنیتی برایش ایجاد نمی کند. باید ابتدا برگشت به اینکه هیچ کدام از شاخه های هنر ما جزو شغل محسوب نمی شوند. یعنی اگر به عنوان کارآفرین در کارخانه کار می کنید، شما به عنوان یک کارگر یا کارمند صاحب شغل هستید. اما الان اگر من بهترین نمایشنامه نویس شوم، به چه کسی بگویم؟ چه چیزی به من می دهند؟ من از کجا می توانم با این جایزه وام بگیرم. آیا این جایزه ای را که به من اهدا می کنند به معنای واقعی به معنی برتر بودن من است؟ نه نیست. 

جشنواره ها بی اعتبار شدند

اگر این جایزه را کنار بگذاریم، باید ببینیم که این هنرمند تحت چه شرایطی به این جایزه رسیده است. یعنی جشنواره چه بستری را برای رقابتی بودن ایجاد کرده است. آیا در یک جشنواره ضعیفی که خودش با بدبختی توانسته آن را برگزار کند و چهره بزرگی در آن وجود ندارد، برابری می کند با جشنواره بیست و چهارم که آقای اکبر رادی می آید و جایزه نمایشنامه غیر اقتباسی را می گیرد. شما حساب کنید در این جشنواره آقای رادی جایزه می گیرد و ایشان با کمال خضوع و تواضع حضور پیدا می کنند و روی سن می روند و جایزه را دریافت می کنند، بدون هیچ حرفی و صحبتی، بدون تقدیم به فلان خانواده یا فلان جا تعظیم می کنند و پایین می آیند. می خواهم بگویم که آیا جشنواره های ما خودشان اعتبار دارند؟ اگر اعتبار داشته باشند، جایزه شان هم اعتبار دارد. می خواهم بگویم جشنواره های ما جایزه های شان را بی اعتبار کرده است. سال گذشته من داور جشنواره فجر بودم. وقتی روی سن رفتم و جایزه ای را که قرار بود اهدا کنم، نمی فهمیدم در آن شلوغ کاری ها، چه کسی چه جایزه ای برده است. چیزی بالغ بر 150 جایزه اهدا شد. چرا به دست آوردن جایزه در کشور ما اینقدر راحت شده است؟ در حالی که اتفاقا ما فقط باید بگوییم قرار است در جشنواره فجر، بخش مسابقه داشته باشیم، بخش غیر مسابقه هم داشته باشیم. بخش مسابقه قرار است، 8-7 جایزه داده شود. یک جایزه بازیگری، یک نویسندگی، یک کارگردانی. همین. نیاییم در بخش های مختلف، نمایشنامه نویسی بگذاریم یک بخش جدا، تئاتر خیابانی می گذاریم، یک بخش جدا، تئاتر جوان را جدا و ... 

چرا به همه چیز بی احترامی می کنیم؟

اساسا اعتقادم بر این است که جایزه ارزشش را از دست داده است. همانطور که الان هم می بینید کسی بگوید من نویسنده ام، اصلا برای شما شوقی برنمی انگیزاند. چون نوشتن آزاد شده است. چون به همه گفته اند شما می توانید بنویسید. همه می توانند بنویسند. امروز همه درام نویس و فیلمنامه نویس و کارگردانند. چرا هر کسی می تواند کارگردان باشد؟ چرا هر کسی می تواند درام نویس شود؟ چرا هر کسی باید فیلم نامه بنویسد؟ هنوز اصول اولیه بازیگری را بلد نیست و می تواند بیاید روی بازیگری؟ جالب است امروز روز، برای جشنواره نمایشنامه خوانی داریم. عنوان می سازیم و چیزی تحت عنوان نقش خوان را جایزه می دهیم. به کارگردانی نمایشنامه خوانی، جایزه کارگردانی می دهیم. من نمی فهمم چرا در این سال ها و دهه ها اینقدر به همه چیز بی احترامی می کنیم؟ این یعنی ابتذال. ریشه کلمه ابتذال از بذل و بخشش می آید. چیزی را که زیاد ببخشی، مبتذل می شود. الان جایزه مبتذل شده است.

علاقه ندارم در جشنواره شرکت کنم

 الان من علاقه ای ندارم در جشنواره ای شرکت کنم. روزگاری اشتیاق داشتم در جشنواره فجر حضور داشته باشم، نام هایی در جشنواره حضور داشتند که برای من احساس شوق و اشتیاق و لذت داشت. اگر نامم در کنار نام بزرگان آورده می شد برای من اعتبار داشت. اما امروز این اتفاق برای من و بسیاری دیگر نمی افتد. جشنواره تمام آن لذت و شور و اشتیاق را و استرس های جذابش را از دست داده است. هر سال به من می گویند دوست داری در جشنواره شرکت کنی، می گویم نه. در حالی که خود من به عنوان کسی که در دوره ای جوان تر بودم، اعتبارم را در جشنواره ها به دست آوردم؛ چرا که جشنواره ها هنوز ارزش داشت. متاسفانه کاری کردید که جوایز اعتبار خود را از دست داده اند. جوایز ناموقع و نابهنگام در رقابتی فرمایشی و سفارشی، در یک رقابت ناسالم به کسی داده شده که برایش توقعی را ایجاد کرده است، در حالی که او نباید صاحب آن جایزه می شد و استعدادی در لحظه دیگر سرکوب شده و نادیده گرفته شده است. اما الان اگر من به شما بگویم یکی از اعتبارهای تئاتر ما آقای امیررضا کوهستانی، جوانی از شیراز بود با نمایش رقص روی لیوان ها، جایزه به وی داده شد، دیده شد و در سطح جهان مطرح است. پس جایزه می تواند تعیین کننده و درست باشد اما نه جایزه ای که در طی این سال های می بینم و اصلا درست نیست. من تا این لحظه حداقل هیچ شوقی در جشنواره ها و جوایز نمی بینم. 

موضوعی که در مورد تئاتر صدق نمی کند

من در مورد جشنواره فیلم نظر قطعی را نمی توانم بگویم اما در مورد جشنواره تئاتر می توانم بگویم نه اینطور نیست. یعنی الان اگر استاد رفیعی در جشنواره فجر اجرا داشته باشد و در بخش رقابتی نباشد، هیچ کسی دوست ندارد کار ایشان را ببیند؟ مطمئنا نام ها و کارها همچنان برای بسیاری از آدم ها شوق برانگیز است. یعنی همین الان اگر ما بشنویم در جشنواره فجر آقای نادر برهانی مرند که خودشان دبیر هم هستند، کار می کنند و سال هاست شاید در جشنواره ها به عنوان کارگردان حضور نداشته باشند یا آقای حسین کیانی یا دوستان و بزرگواران دیگر، کار دارند و در بخش مسابقه نیستند، من، شما و بسیاری دیگر نمی رویم کارهای شان را ببینیم؟ در مورد تئاتر شاید این موضوع صدق نکند. مسابقه ای یا غیر مسابقه ای بودن. مهم این است که اثر ارزشمند بیاید. اگر یک اثر ارزشمند خارجی از یک کارگردان نامدار بیاید و در هیچ بخشی نباشد، همه بلافاصله می روند ببینند، این اثر جدید چه تجربه ای را برای ما به همراه داشته و چه دستاوردی را به دست خواهیم آورد. من فکر می کنم موضوع این نخواهد بود. حداقلش در سال قبل که داور بودم، در برخی سالن ها می  دیدم که در بخش مسابقه تماشاگر بود و در بخشی دیگر می دیدم نصف سالن خالی بود. 

همه چیز برای آنها حساب و کتاب دارد

اینکه چرا بخش رقابتی را حذف نمی کنند را باید از آقای برهانی مرند پرسید. اما باز هم می خواهم به این مساله برگردم که رقابتی یا غیر رقابتی بودن مساله نیست. خیلی خوب است که جشنواره هیجانی در بخشی داشته باشد. جذاب است. من جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان بودم. در آنجا که جوایز داده می شد، ما می گفتیم جوایز نویسندگی و کارگردانی. وقتی آقایی که فرانسوی بودند و قرار بود جایزه نمایشنامه نویسی را به وی اهدا کنیم، روی سن رفت و گفت نویسنده این اثر، اندرسون است نه من. وقتی گفتیم که این نمایشنامه را شما نوشتید، گفت به هر حال نویسنده اصلی اوست و بر اساس آن نوشته ام. این برای من جالب بود که اساسا مانده بود جایزه را چرا به او می دهیم و چرا به اسم اندرسون نمی دهیم؟ همه چیز برای آنها حساب و کتاب دارد. اگر ما هم حساب و کتاب داشته باشیم، فردا و پس فردا می توانیم جوایزی را داشته باشیم و دیگران هم لذت ببرند از گرفتن آن جوایز. در سال 83 که آقای دکتر نشان حضور داشتند همه می گفتند جشنواره یک چیزی کم دارد. چون جشنواره غیر رقابتی بود. این هیجان هیچ ایرادی ندارد. 

شهر را شلوغ نکنیم

ما یادمان باشد که با چیزی تحت عنوان فستیوال و جشنواره یا دورهمی شاد و جذاب طرف هستیم. شهر را شلوغ نمی کنیم. اگر بروم به کسی بگویم جشنواره تئاتر فجر، اصلا خاطره ای از جشنواره تئاتر فجر وجود ندارد. در مورد جشنواره فیلم وجود دارد و این یکی از ضعف های بزرگ ما در حوزه مرکز هنرهای نمایشی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. اینقدر که برای سینما شوآف راه می افتد، آنقدر که آن را سنگین و رنگین برگزار می کنند و تلویزیون هم به آن می پردازد اما به تئاتر پرداخته نمی شود. شما می دانید در سراسر دنیا، مبدأ لایزالی برای کسب درآمد و به دست آوردن اعتبار است اما در کشور ما تئاتر یک جریان طفیلی محسوب می شود که مجبور می شویم که یک جشنواره هم داشته باشد. نه تورا به خدا بیاییم خواهش می کنم برای این قضیه بیشتر سرمایه بگذاریم و از چهره های بزرگ دعوت کنیم کار تولید کنند و شروع و مبنای این آثار برای اجرای عمومی از این جشنواره باشد. در تمام دنیا به چهره های بزرگ سفارش داده می شود. اولا ما می گوییم که بودجه نداریم و دوم اینکه نمی توانیم با هنرمندانی به هر دلیلی که نمی توانند در جشنواره حضور داشته باشند، اجرای عمومی می دهیم. در جشنواره نمی آییم چون استرس اینکه یک شبه دکور بزنیم و کار را به اجرا برسانیم، از عهده ما خارج است. اما شرایطی را ایجاد کنیم که 10 چهره بزرگ بیایند در جشنواره ها کار داشته باشند. خود من به شخصه وقتی نگاه میکنم به جشنواره تئاتر امسال، نام بزرگانی را در این لیست خالی می بینم. از این عزیزان با یک قرارداد بسیار زیبا و محترمانه دعوت کنیم و کار تولید کنند، 10 اثر جدید برای جذب مخاطب و ایجاد شور و نشاط و هیجان در تماشاگران که دنبال کنند و بیایند و بلیت بخرند و به تماشا بنشینند و اتفاقا آنها مبلغان خوبی برای این آثار باشند. 

نظر شما