شاید کمتر کسی فکر میکرد روزها و هفتههای منتهی به انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی تا به این اندازه ملتهب و پرحادثه باشد
سال 98 با حوادث غمانگیزی آغاز شد اما کسی انتظار نداشت در نیمه دوم سال، کشور آبستن حوادث مهمی شود که در چشمانداز فردای ایران تأثیرگذار باشد. این اتفاقات تا حدود زیادی روی آرایش سیاسی جریانهای سیاسی و همچنین فضای رقابتی انتخابات مجلس آینده تأثیرگذار بوده است. با این وجود انتخابات میتواند دوباره تجلی بخش وحدت و همدلی مردم در شرایطی باشد که از گوشه و کنار کشور خبرهای ناامید کنندهای به گوش میرسد.
انتخابات مجلس یازدهم در شرایطی برگزار خواهد شد که چهار چالش مهم فضای رقابتی این انتخابات را تحت تأثیر قرار خواهد داد. نخست اعتراضات آبانماه بود که بهرغم پایان ناآرامیها همچنان با سوالات زیادی درباره چرایی، عملکرد مسئولان و پیامدهای آن همراه است. اتفاقی که اگر رخ نمیداد و مسئولان با تدبیر بیشتری عمل میکردند سطح امیدواری مردم کاهش پیدا نمیکرد. دومین چالش موجود کشور تنشهای نظامی و بینالمللی ایران و آمریکاست که بسیاری از مناسبات سیاسی و اجتماعی داخلی را تحت تأثیر قرار داده است. چالش سوم به مشکلات معیشتی مردم باز میگردد که یکی از چالشهای اصلی انتخابات پیشرو خواهد بود و چالش چهارم ناکارآمدی جریانهای سیاسی و عملکرد غیر قابل قبول مجلس دهم است.
به همین دلیل مردم باید در چنین فضایی دست به انتخاب بزنند و مجلس آینده را شکل بدهند. در چنین شرایطی از منظر روانشناسی و اجتماعی مردم ایران با سه نوع تردید برای حضور یا عدم حضور در انتخابات مواجه هستند. نخست تردید در کارآمدی نمایندگان آینده مجلس، دوم تردید در حمایت از جریانهای سیاسی و سوم تردید در تأثیرگذاری رأی مردم بر آینده زندگی آنها. شرایط کشور و اتفاقاتی که در ماههای گذشته در کشور رخ داده این تردیدها را در بین مردم جامعه عمیقتر کرده است. نکته مهم دیگر اینکه شبکههای اجتماعی در ایران به دلایل مختلف در روند انتخابات آینده تأثیرگذار هستند و این تأثیرگذاری در شرایط کنونی به صورت معکوس عمل میکند و بیش از آنکه باعث امیدواری مردم به آینده شود نشانههایی از بیتفاوتی اجتماعی و ناامیدی را در بین مردم ترویج میکند. در نتیجه مردم ایران در یک چالش چند بعدی برای حضور در انتخابات آینده مجلس مواجه هستند.
در چنین شرایطی یکی از بارقههای امید تهدید خارجی است که براساس تجربه تاریخی یکی از مزیتهای نسبی به شمار میرود. به گواهی تاریخ، ایرانیان در مقاطعی که با تهدید خارجی مواجه میشوند همه اختلافات داخلی را کنار میگذارند و به یک وحدت ملی میرسند. در شرایط موجود تهدید ایران توسط آمریکا میتواند نویدبخش حضور مردم در پای صندوقهای رأی و نشان دادن عزم ملی در واکنش به قدرتهای استکباری باشد. با این وجود برای حضور حداکثری در پای صندوقهای رأی باید چند رویکرد مهم در دستور کار هرم قدرت و بدنه جامعه ایران قرار بگیرد. نخست غربالگری نیروهای کارآمد از نیروهای غیرکارآمد است. واقعیت این است که بخشهایی از هرم قدرت در جامعه ایران با بحران ناکارآمدی مواجه شده و این بحران، انگیزه مردم برای حضور در انتخابات را کاهش داده است. به همین دلیل اگر قرار است مردم دوباره با انگیزه بالا در انتخابات حضور پیدا کنند باید از ورود نیروهای فرصتطلب، منفعتگرا، فاسد و ناکارآمد به صحنه انتخابات جلوگیری شود. در چنین شرایطی میتوان به مشارکت بالای مردم در انتخابات امیدوار بود. دوم اینکه فاصله جریانهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب با بدنه جامعه و مطالبات واقعی مردم زیاد شده و این فاصله به یک بیماری سیاسی در جامعه ایران تبدیل شده است. جریانهای سیاسی در دهههای گذشته به جای نزدیکتر شدن به مطالبات مردم، روز به روز از مردم فاصله گرفته و یا درگیر جنگ قدرت درون خود بودهاند و یا در کشمکش بر سرقدرت با رقیب سیاسی خود به سر می بردند. این جنگ قدرت درونی و بیرونی به جریانهای سیاسی اجازه نداده خون جدیدی در رگهای خود تزریق کنند و به همین دلیل از مردم عقب افتادهاند. در نتیجه در فرصت باقی مانده تا انتخابات جریانهای سیاسی باید با بازنگری در رویکرد گذشته خود تحولات مهمی درون خود ایجاد کنند و به جای جنگ قدرت خود را به مطالبات مردم نزدیکتر کنند. سوم اینکه با گسترش و تعمیق شبکههای اجتماعی در جامعه ایران مراودات و معاشرتهای خیابانی و گعدههای خانوادگی به یکی از مهمترین مراکز تصمیمگیری مردم برای حضور و یا عدم حضور در انتخابات تبدیل شده است. شاید تا دیروز محافل خانوادگی و معاشرتهای خیابانی بین مردم در مناسبات سیاسی جامعه تأثیر نداشت و یا تأثیر اندکی داشت اما امروز با بالا رفتن سطح آگاهی اقشار مختلف مردم به دلیل دسترسی آزاد به اطلاعات از طریق شبکههای اجتماعی اقشار مختلف مردم در هر شغل و منصبی دارای تحلیل و درک سیاسی هستند. به همین دلیل باید فضای جامعه به سمتی حرکت کند که بارقههای امید و خوشبینی به مجلس آینده در بین گعدههای خانوادگی و خیابانی افزایش پیدا کنند و تحلیل مردم کشور به سمتی گرایش پیدا کند که حضور در انتخابات در شرایط کنونی به مصلحت مردم و کشور نزدیکتر است. هر چه امیدواری و انگیزه بیشتری در ریزبافتهای جامعه تزریق شود میزان آرای خاکستری انتخابات بیشتر خواهد شد.
به صورت طبیعی آرای خاکستری از کسانی تشکیل میشود که قطعأ در انتخابات شرکت میکنند اما در انتخاب گزینههای موجود تردید دارند. به همین دلیل مسئولان جامعه باید افکار عمومی را با ایجاد امیدواری و انگیزه از مرحله نخست یعنی تردید برای حضور یا عدم حضور به مرحله دوم یعنی حضور با «تردید انتخاب» وارد کنند. در چنین شرایطی سرنوشت انتخابات به هر شکلی که رقم بخورد میزان مشارکت در انتخابات نه تنها کاهش پیدا نخواهد کرد و بلکه افزایش پیدا کرده و نشاط و امیدواری را در سطح جامعه افزایش خواهد داد.