صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

در برنامه «شب روایت» مطرح شد؛

امام خمینی هنوز به طور دقیق شناخته نشده است

۱۳۹۸/۱۱/۲۴ - ۱۳:۰۲:۲۴
کد خبر: ۹۶۴۰۰۹
هدایت الله بهبوی نویسنده و پژوهشگر زندگی امام خمینی در برنامه "شب روایت" گفت: صدای امام برای من تازگی داشت و من نتوانستم در برابر این حقیقت مقاومت کنم. آنچه که میگویم تصور خودم است واین مرد هنوز شناخته نشده است و هیچ علاقه ای به ظهور و بروز نداشت. تا اوایل دهه ی 40 کوشید در گمنامی ماند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ ویژه برنامه ی شب روایت به مناسب چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شامگاه سه شنبه از شبکه ی چهارسیما پخش شد.

در این برنامه هدایت الله بهبودی نویسنده و پژوهشگر مهمان برنامه بود و در رابطه با کتابهای شرح اسم و الف لام خمینی و همچنین شخصیت امام صحبت کرد.

در ابتدای برنامه این سوال که چرا امام برای شما و نسل های شما به یک قهرمان تبدیل شد گفت:من در خانواده ای که تعلقات مذهبی داشته است  رشد نکرده ام .صدای امام برای من تازگی داشت و من نتوانستم در برابر این حقیقت مقاومت کنم.بنابراین از گذشته ی خاکستری خودم دست شستم و به دروازه ای که او باز کرده بود چشم دوختم.و هر چقدر بیشتر به اندیشه ی این مرد فکر کردم علاقه ام به او بیشتر شد.و هنر او همین بود که او درهای که به روی ورطه ی نامعلوم بود را بر ما بست و درهایی که میتوانست آینده ی روشنی  باشد به روی ما گشود.

هدایت الله بهبودی در خصوص اینکه از چه زمانی  به فکر روایت زندگی امام افتادید توضیح داد:من دنیای کاری ام را با روزنامه نگاری شروع کردم و در اواسط دهه ی 60 در رشته ی تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شدم و از همان موقع شعله ی پژوهش در من افزون تر از پیش شد و شغل روزنامه نگاری را کنار گذاشتم.هرکس بخواهد یک زندگی نامه ی حرفه ای بنویسد باید جایگاه علمی بالایی داشته باشد و در سنین جوانی من این قدرت را نداشتم.

هدایت الله بهبودی با تاکید بر آنکه در زندگی نامه نویسی وجود زمینه امری واجب است گفت:

به درستی نمیتوانیم فراز و فرودزندگی یک  فرد را بدون زمینه ترسیم کنیم.زندگی نامه نویسی با ترسیم شرایط زمانه ی آن فرد آمیخته است.پیوستگی شخصیت با زمینه اش جداناپذیر است اگر من به زمینه ی زندگی امام خمینی توجه نمیکردم این شخصیت به شکلی ناقص روایت میشد.

این نویسنده در خصوص ضرورت نگارش کتاب "شرح اسم"  که زندگی نامه ی مقام معظم رهبری است اظهار کرد:موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی در حیطه ی کاری خودش نگارش زندگی نامه ی امام و مقام معظم رهبری را گنجانده بود.اما در اوایل دهه ی 90 چهره ی مقام معظم رهبری به شکلی غیر عادی در بیرون از مرزها مخدوش شده بود.بنابراین نگارش زندگی .نامه ی آیت الله خامنه ای را جلو انداختیم .

بهبودی در پاسخ به این سوال که برای نگارش کتاب شرح اسم چقدر به اسناد دسترسی داشتید بیان کرد:موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی از معدود سازمان های پژوهش محور  است که امکان دست یابی به این سند هاست.از آن طرف یک پژوهشگر تاریخ تا زمانی که این اسناد را در دسترس نداشته باشد نمی تواند کار را شروع کند.خاطراتی که در کتاب حضرت آقا استفاده شد از یک گاوصندوق بیرون کشیده شد.و این کار تنها از یک سازمان بر می آید و یکی از سختی های این نوع کارها وجود اسناد و مدارک است.

یکی از خوشبختی های من این بود که از سال 1376 موانست من با اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور شروع شد و بعد از 11سال  من موفق شدم 25 جلد کتاب تحت عنوان انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک منتشر کنم.این 11 سال نه تنها بر سواد من افزود بلکه توانایی من را برای مواجهه با این اسناد بالا برد .

بهبودی در رابطه با شیوه ی نگارش دو کتاب شرح اسم و الف لام خمینی افزود:من "شرح اسم" را یک کتاب مذکر میدانم چون هیچ روایت زنانه ای جز چند جمله از زبان همسر آیت الله خامنه ای ندارد.در کتاب شرح اسم شیوه ی خاطره گویی حضرت آقا طوری بود که کار را برای من راحت تر کرد.اما حضرت امام از زندگی خودش چند خط بیشتر نگفته بود و یکی از مشقات کتاب "الف لام خمینی" بود.بنابراین تا قبل از اینکه زبان اسناد یعنی اوایل دهه 40 باز شود خواننده میتواند این جای خالی را حس کند.ارائه ی تصویر در کتاب "شرح اسم" خیلی بیشتر از کتاب امام خمینی است و آن هم به خاطر شیوه ی خاطره گویی حضرت آقا ست.

بهبودی درپایان در توصیف شخصیت امام خاطر نشان کرد:

آنچه که میگویم تصور خودم است و هیچ اصراری ندارم و ممکن است عالمی یا دوستی این حرف ها را بشنود و انها را نقض کند.این مرد هنوز شناخته نشده است و هیچ علاقه ای به ظهور و بروز نداشت. تا اوایل دهه ی 40 کوشید در گمنامی ماند.آدمی بود که بیش از 40 سال فقط درس خواند و تدریس کرد.اولین علاقه ی او برای درس آموزی اخلاق بود و دومین گرایش او حکمت و فلسفه بود و گمان نمیکنم بنابر ضرورت به فقه و اصول رو می آورد.او برفراز هرمی نشست که یک ضلع اش اخلاق و یک ضلع

اش حکمت و فلسفه وضلع دیگرش فقه و اصول بود.و اگر زمانی احساس میکرد که باید از جهانی که پنهان بود و او خودش را در آن غرق کرده بود به جهان کثرت پا بگذارد به واسطه ی نگاه عالمانه و اشرافی که با مجهز شدن به این سه علم داشت وارد جامعه شد و اگر موقعیتی کسب کرد به واسطه ی این سه علم بود.

نظر شما