صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

موج سواری آمریکا بر دریای کرونا در جهان

۱۳۹۸/۱۲/۰۷ - ۲۳:۰۰:۰۰
کد خبر: ۹۷۰۱۶۰
ویروس کرونا حالا سه ماهی می‌شود که سراسر جهان را به خود مشغول کرده است؛ ویروسی مرزناپذیر و فرهنگ‌نشناس. مهم نیست سفید پوست باشی یا سیاه پوست؛ مسلمان باشی یا مسیحی؛ اگر اصول بهداشتی را رعایت نکنید، کرونا خیلی راحت در بدن نفوذ می‌کند.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ اولین جایی که کرونا در آن ظهور کرد، استان «ووهان» چین بود. اخبار اولیه تصریح می‌کرد که کرونا منشایی حیوانی ندارد اما بعدها برخی اخبار حاشیه‌ای که کم‌کم محوریت یافت، از آزمایشگاهی‌بودن آن برای ایجاد خلل در اقتصاد چین حکایت می‌کرد. برای روشن‌کردن زیر و بم این ویروس و از آن مهم‌تر، نوع سیاست‌گذاری حکومت چین برای کنترل کرونا و احیاناً درسی که دولت ایران می‌تواند از تجربیات چشم بادامی‌ها بگیرد، به سراغ دکتر قاسم زائری، عضو هیات علمی دانشگاه تهران رفتیم. او یک‌سال در شهر شانگهای چین برای گذراندن فرصت مطالعاتی حضور داشت و تازه سه هفته است به ایران آمده است. او در این گفت‌وگو نکاتی اجتماعی و سیاسی درباره بلای کرونا گفت که دانستن آنها برای مدیریت افکار عمومی در ایران، خالی از لطف نخواهد بود. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

پس از مخابره رسمی شیوع ویروس کرونا در چین، اولین و عاجل‌ترین اقدام حکومت چین چه بود؟

خبر شیوع این ویروس، در آغاز تعطیلات منتهی به عید سال نوی چینی منتشر شد. دولت چین دو اقدام اصلی انجام داد؛ یکی این بود که در شهر «ووهان» افراد را مجبور کرد که در شهر بمانند و دوم اینکه آنها را مجبور کرد در خانه بمانند. شهر ووهان در چین به «ترمینال چین» معروف است؛ یعنی اصلی‌ترین شاهرگ‌های ارتباطی و حمل‌ونقل چین از ووهان عبور می‌کنند؛ برای همین دولت چین، سیستم حمل‌ونقل را به تعلیق درآورد. یعنی اتوبوس‌ها، قطارها و هواپیماها و به‌طور کلی همه اشکال حمل‌ونقل که از این شهر عبور می‌کردند را به تعلیق درآورد تا جلوی جابه‌جایی جمعیتی که احتمالاً مبتلا هستند را بگیرد.

در روزهای ابتدایی شیوع، بحث «بیوتروریسم»بودن یا به بیانی دیگر آزمایشگاهی‌بودن ویروس کرونا مطرح شد. در محافل داخلی چین به خصوص در میان مقامات چینی، تا چه حد به این بحث اعتنا شد؟

رابطه میان چین و آمریکا از اواخر سال 2018 و کل سال 2019 دو دست‌انداز مهم به خود دید. اولی، مساله هنگ‌کنگ بود که غربی‌ها خصوصاً آمریکایی‌ها از معترضان هنگ‌کنگی حمایت می‌کردند و دولت چین هم در مقابل، سیاست صبر در پیش گرفته بود. مورد دوم، جنگ تجاری بود که چین و آمریکا در انتهای سال 2019 به توافقی دست پیدا کردند که بیشتر منجر به عقب‌نشینی چینی‌ها شد. ویروس کرونا، سومین مساله‌ای بود که پس از این دو دست‌انداز اتفاق افتاد. افکار عمومی در چین این تمایل را داشت که به مساله بیوتروریسم دامن بزند اما در بین مقامات دولت چین، اظهار نظر جدی درباره اینکه کرونا بیوتروریسم بوده یا نه، دیده نشده است. دولت چین بیشتر سعی کرد تا تمرکز خود را برای جلوگیری از شیوع ویروس بگذارد. البته واکنش‌های گسترده‌ای، هم از طرف رسانه‌های اجتماعی و هم از طرف مقامات چینی نسبت به اظهارات وزیر تجارت آمریکا که شیوع این ویروس و ضربه به اقتصاد چین را برای اقتصاد آمریکا خوشحال‌کننده توصیف کرد، به وجود آمد.

فکر می‌کنید این اظهارنظرنکردن درباره منشأ بیوتروریسمی بودن ویروس از سوی مقامات چین، ناشی از مصلحت است یا ناشی از عدم دسترسی به نشانه‌ای واقعی درباره منشأ اصلی ویروس؟

من نمی‌توانم با قطعیت بگویم که آیا واقعاً نشانه‌ای پیدا شده است یا نه، منتها سیاست کلی دولت چین مبتنی بر عدم تمایل به سرشاخ‌شدن با آمریکایی‌ها و غربی‌هاست؛ یعنی دولت چین وجه ممیزه خود را پیشرفت اقتصادی می‌داند و ماجراجویی‌های سیاسی و نظامی آمریکا خصوصاً در دریای چین و شرق آسیا را بیشتر به‌عنوان مزاحمت‌هایی برای پیشرفت اقتصادی می‌داند.

نحوه مخابره اخبار مربوط به ویروس کرونا از سوی دولت چین چگونه بوده است؟ آیا در چین آمارهای فوتی یا افراد تازه مبتلاشده، به‌طور شفاف رسانه‌ای می‌شود یا در آنجا هم پرده‌پوشی‌های خاصی وجود دارد؟ این سؤال را از این جهت می‌پرسم که برخی در ایران، به عدم شفافیت در اخبار مربوط به کرونا انتقاد دارند.

دولت چین یکی از مهم‌ترین کارهایی که برای شفافیت درباره کرونا انجام داد، این بود که یک سایتی را طراحی و در آن سایت به‌طور ساعتی، آمار مربوط به افراد مشکوک، افراد مبتلا، افراد فوت‌شده و افراد بهبودیافته را اعلام کرد. ما می‌توانیم همین نوع سایت را در ایران هم ایجاد کنیم تا اشتباهات مربوط به آمار و اطلاعات کرونا و بی‌اعتمادی‌ای که نسبت به نظام رسانه‌ای رسمی کشور وجود دارد، رفع و رجوع شود. البته دولت چین در ابتدا به پنهانکاری متهم شد. گفته می‌شود که دولت و پلیس چین به دلیل تشویش اذهان عمومی، پزشکی را که برای اولین‌بار این ویروس را شناسایی کرده بود مورد مواخذه قرار دادند و البته این پزشک بعداً خودش مبتلا شد و حدود 10 روز پیش فوت کرد. البته خود دولت چین موضوع تحت فشارقراردادن این پزشک برای سکوت را رد می‌کند.

ارائه شفاف آمار از سوی دولت چین، مردم این کشور را دچار تشویش نکرده است؟

این دسته از مسائل، خاص شرایط و وضعیتی است که ما اسم آن را «جهانی شدن» می‌گذاریم؛ یعنی انعکاسِ جهانیِ مسائلِ محلی. البته میزانی از تشویش به این دلیل که خبر چنین مسائلی پیش از خود آن مساله یا مشکل در جهان انعکاس پیدا می‌کند، همیشه بوده و هست. مثلاً در چین، فروشگاه‌ها خالی شدند چون دولت، سیستم حمل‌ونقل را تعلیق 

کرده بود و هیچ‌چیزی امکان جا‌به‌جایی نداشت و مردم با کمبود مواد غذایی مواجه شدند. همین معضل ماسک که الان در ایران داریم، در چین هم ایجاد شد و مردم برای خرید ماسک، به مراکز عرضه هجوم آوردند.

یعنی چون پیوستن ایران با روند جهانی‌شدن همواره با کندی رو‌به‌رو بوده است، برخی رفتارهای بروزیافته از سوی مردم ایران، استثنایی و منحصر به فرد تلقی می‌شود، در حالی که تشویش اجتماعی ناشی از شیوع یک ویروس، در همه جای دنیا وجود دارد و خاص ایران نیست.

بله دقیقاً. نحوه بازنمایی و انعکاس چنین موضوعاتی، دارد زودتر از خود مساله یا مشکل عمل می‌کند و بعد از حادثه 11 سپتامبر، این اولین‌بار است که با چنین مساله‌ای با چنین ابعادی رو‌به‌رو هستیم؛ لذا شیوع این ویروس در ایران، برای ما فرصت خوبی است تا بعضی از پروتکل‌ها را تمرین و بازسازی کنیم تا در موارد مشابه دیگر، دچار مشکل نشویم. همه مسائلی که در ایران بروز کرد، در چین نیز وجود داشت اما در آنجا، دولت به مرور بر اوضاع مسلط شد. ما باید از تجربیات چینی‌ها استفاده کنیم؛ یکی از مهم‌ترین اقداماتی که آنها انجام دادند، اعلام شفاف آمار است. الان در ایران، یک خبرنگار باید یک مسوولی را پیدا کند تا از او آمار بگیرد و شاهدیم که وزیر بهداشت یک جور حرف می‌زند و معاون او و کمیسیون بهداشت مجلس جوری دیگر. باید یک نهاد یا یک فرد یا یک سایت مشخص که من نام آن را «تریبون ملی» گذاشته‌ام، مسوول اطلاع‌رسانی دقیق و شفاف درباره مسائل و بحران‌های اینچنینی در کشور باشد.

یکی از انتقادات چینی‌ها نسبت به ایران در دوران پسابرجام، همواره این بوده که جمهوری اسلامی ایران هر وقت رابطه‌اش با غرب بهبود می‌یابد، جبهه شرق به خصوص چین را فراموش می‌کند. پس از شیوع کرونا در چین، شاهد بودیم که چه در سطح مقامات و چه حتی در سطح نهادهای مردمی ایران، با دولت و ملت چین همدردی‌ها و همراهی‌هایی صورت گرفت. چنین سیاستی، تا چه اندازه توانست تصویر ذهنی چینی‌ها نسبت به ایران را بهبود دهد؟

این نکته‌ای که درباره ذهنیت چینی‌ها درباره ایران در دوران پسابرجام گفتید، در میان مقامات رسمی و نیز در میان نخبگان چینی وجود دارد. یعنی ایران هر وقت به چین نیاز دارد، به این کشور مراجعه می‌کند و هر وقت با غربی‌ها خوب می‌شود، چین را تنها می‌گذارد. شرایط چین در این مقطع(شیوع کرونا) خیلی خاص بود. همه پروازها به چین تعطیل شد. صادرات از چین متوقف شد. همه بازی‌های ورزشی و همه دانشگاه‌ها تعطیل شد؛ یعنی کشور چین در یک شرایط انزوای خاصی قرار گرفت که احتمالاً ما هم در روزهای آتی، به این شرایط دچار می‌شویم. در این شرایط انزوایی، خیلی مهم است که مردم یا دولت یک کشور به لحاظ روحی، تقویت شوند. هم پیام وزیر خارجه ما و هم کمکی که دولت برای ارسال یک میلیون ماسک کرد، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی تأثیر بسیار مهمی روی افکار عمومی چینی‌ها گذاشت و همین اقدامات، آثار خود را روی اظهارنظر مثبت مقامات چینی درباره ایران گذاشته است. آن‌ها اظهار می‌کنند که برای خروج ایران از وضعیت فعلی، حاضرند تجربیات خود را منتقل کنند.  

در پایان این گفت‌وگو، اگر نکته جامانده‌ای در ذهن دارید که احیاناً من نپرسیدم را بفرمایید.

در چین رابطه خاصی میان دولت و مردم چین وجود دارد. در چین، دولت بسیار مسلط است و به‌طور یکطرفه‌ای سیستم اقتدار را اعمال می‌کند. از سوی دیگر مردم چین به لحاظ فرهنگی، در مجموع مردم تابعی هستند. با توجه به این دو مهم، دولت چین در پیشگیری ویروس کرونا بسیار موفق بود. با توجه به این، در قیاس میان ایران و چین دو تفاوت مهم و عمده وجود دارد؛ اول بی‌اعتمادی میان مردم و دولت ایران به دلیل برخی اتفاقات رخ داده در سال 98 و نیز فعالیت برخی رسانه‌های جمعی که به انتشار شایعه‌ها و اخبار دروغ دامن می‌زنند؛ بنابراین وضعیت ایران و چین نباید اساساً با هم مقایسه شود. در چین اعمال اقتدار متمرکز و یکجانبه‌ای وجود دارد اما در ایران نیروهای گریز از مرکز، کار را خراب می‌کنند. نکته دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم به فعالیت آمریکایی‌ها در این مدت مربوط می‌شود. یکی از کارهایی که آمریکایی‌ها انجام دادند این بود که از آن پزشک فوت‌شده چینی قهرمان بسازند و با این قهرمان‌سازی، مردم چین را خصوصاً از سوی مخالفان دولت چین در آمریکا و کانادا یا حتی برخی کشورهای اروپایی، به شورش در پکن یا برخی شهرهای مهم چین فرابخوانند؛ چیزی شبیه اقدامی که آمریکایی‌ها قصد کردند از قبال سقوط هواپیمای اوکراینی در ایران انجام بدهند.

 

نظر شما