به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، مدرسان، نویسندگان و اساتید به نام و صاحب سبک بازیگری دنیا از استانیسلافسکی تا فاصله گذاری برتولت برشت و... همگان بر دو اصل حس و تکنیک در هنر بازیگری به گونه های مختلف و با دیدگاه های متفاوت اتفاق نظر دارند.
شاید برخی به (اگر طلایی) اعتقاد داشته باشند و برخی به فاصله گذاری در ایفای یک نقش، برخی به نزدیک شدن بازیگر به نقش معتقد باشند و برخی بازیگر را در مقابل نقش یا در کنار نقش ببینند اما حس و تکنیک به نوعی آچار فرانسه یک بازیگر در نزدیک شدن به شخصیت است.
قطعا نگاه تکنیکال به بازیگری براساس علوم آکادمیک این حرفه، اصلی ست که بزرگان سینمای دنیا به آن معتقدند و تردیدی نیست که بازیگر برای ایفای یک نقش، جدا از استعداد و توانمندی باید تکنیک بازیگری را بشناسد، راهکارهای رسیدن به یک شخصیت را بلد باشد، خلاقیت در خلق داشته باشد، اجرای حس کاراکتری را که قرار است ایفا کند بلد باشد، برای خلق آدمی دیگر بایستی ایده داشته باشد، توانمندی ورود به دنیای کاراکتری را که قرار است بازی کند در خود ببیند و آیتم های مختلفی از این دست که یک بازیگر را به ستاره البته از نوع واقعی اش تبدیل می کند و یک نقش ماندگار را بر تاریخ بازیگری و کارنامه آن بازیگر ثبت می کند را در کوله بار تجربیات حرفه ای داشته باشد.
حال نکته اینجاست که بسیاری از اساتید، حرفه بازیگری را یک هنر کاملا ذاتی می دانند و معتقد هستند بازیگری می بایست در ذات بازیگر و در تک تک سلول های یک بازیگر نهفته باشد و در موقع لزوم قَلیان پیدا کند.
قطعا ستاره ای در قواره های اکبر عبدی دیگر در سینمای این مملکت متولد نخواهد شد و این گوشزد به ما یادآوری می کند که قدر او را بدانیم و جایگاه و شان او را بشناسیم و حفظ کنیم. در تمام این ادوار ستاره های مختلفی آمدند و رفتند، مدتی درخشیدند، مدتی در راس بودند اما دیری نپایید که به سرعت افول شان رسید و نتوانستند این اوج را مستمر نگاه دارند اما اگر به کارنامه اکبر عبدی با دقت نگاه کنیم و تجارب او را در سینما و تلویزیون و در ژانرهای مختلف مقایسه کنیم به سرعت به این نتیجه می رسیم که توانمندی این بازیگر ذاتی ست و هنرش جدا از هر اتفاق آکادمیک و تکنیکال مختص به خودش هست و سال هاست ناب و بکر و دوست داشتنی مانده است.
شاید مهم ترین تفاوت اکبر عبدی با بسیاری از بازیگران سینما در همین نکته مهم باشد که عبدی جلوی دوربین زندگی اش را ادامه می دهد. او این قدرت و توان را دارد که حتی در ایفای تیپ ها هم زندگی می کند و درواقع جدا از ایفای شخصیت هایی که این کمدین صاحب سبک سینمای ایران در کارنامه اش دارد، تمام تیپ_کاراکترهای خلق شده از سوی عبدی با کمتر قراردادی میان مخاطب و بازیگرش، بدون موضع از سوی مخاطبش قابل باور است. همان معیار و فاکتور مهم و اساسی که در کار بسیاری از بازیگران دیده نمی شود و اتفاقا از عدم توانمندی این بازیگران نقش ها نچسب و دوست نداشتنی از آب درمی آیند.
همانطور که دقیقا در کارنامه اکبر عبدی شاهد آثار ضعیف و حتی متوسطی هستیم که تنها به واسطه حضور عبدی با اقبال مواجه شده است و حالا که او دهه های مختلفی از بازیگری را سپری کرده است و کار با کارگردانان متفاوت سینمای ایران در کارنامه اش دیده می شود باید گفت او هنوز برگ برنده ای است برای موفقیت یک فیلم چراکه به جرات می توان گفت به رغم این کارنامه پر و پیمان سینمایی و تلویزیونی، هنوز نقش هایی وجود دارند که یا نوشته نشده است و یا فرصت ایفای آن برای عبدی پیش نیامده است.
اگر او فرصت و موقعیت تمام آنچه در آستین دارد را به دست بیاورد بی گمان این بازیگر محبوب و دوست داشتنی صاحب رکوردی دست نیافتنی در عرصه بازیگری خواهد بود چراکه عبدی بلد است از یک نقش خالی یک کاراکتر عالی ثبت کند.
بازی زنانه اکبر عبدی با فیلم «آدم برفی» کلید خورد، اتفاقی که در سینمای ایران در زمان خودش نوبر محسوب می شد. با «خواب زده ها» و «خوابم میاد» ادامه پیدا کرد و حالا او در تجربه ای جدید قرار است جنس لطیف سینمای ایران باشد. بی تردید یک اتفاق ناب دیگر در راه است و عبدی وزن حرفه ای کارنامه اش را با نقشی دیگر سنگین می کند اما جایگاه او در سینمای ایران باید لحاظ شود.
کماکان سینما به این آرتیست بانمک بااستعداد احتیاج دارد.