یکی از دغدغههای مدیران تلویزیون به خصوص در سال های اخیر بالا بردن کیفیت سریال های تلویزیونی و حفظ مخاطب تلویزیون در دنبال کردن آثار نمایشی است اما بسیاری بر این اعتقاد هستند که نمایش خانگی بخش اعظمی از سبد سریال های نمایشی خانواده ها را پُر کرده است و به جز چند سریال معدود مخاطب ترجیح میدهد پیگیر سریال های نمایش خانگی باشد و حتی مخاطب حاضر به پرداخت هزینهی این سریال ها در شبکه نمایش خانگی است.
چرایی این مسئله از چند زاویه قابل بررسی است بسیاری از افراد با نگاه موضع گیرانه و فاقد از هرگونه رویکرد تخصصی معتقد هستند که اصولا مردم از تلویزیون فاصله گرفته و علاقمند نیستند سریال های تلویزیونی را دنبال کنند این نگاه جانبدارانه که با خصومتی غیرفرهنگی همراه است با ذکر یک مثال قابل حل و فصل است اینکه برخی از سریال های تلویزیونی نه تنها در فضای مجازی چه در نشست های خانوادگی و غیرخانوادگی نقل محافل میشود نشان از این دارد که سریال خوب در تلویزیون هم مخاطب خودش را پیدا میکند شاید فاکتورهای مردم عام در انتخاب یک سریال موفق و جذاب دور از نگاه تخصصی کارشناسان و منتقدان رسانه باشد اما بارها دیدهایم هنوز تلویزیون پتانسیل این را دارد که سریال خوب بسازد و تماشاگرش را حفظ کند و با ساخت سریال ضعیف مخاطبش را از دست بدهد.
چرا سریال ها در شبکه نمایش خانگی کشش بیشتری دارند؟
آیا تنوع ژانر عامل این مسئله است؟
آیا دست نویسندگان و سازندگان در شبکه نمایش خانگی باز تر است؟
آیا کارگردانان با وسواس بیشتری در نمایش خانگی کار میکنند؟
آیا نوع پوشش و گریم در این مسئله دخیل است؟
آیا قصه های ملتهب تری در شبکه نمایش خانگی مجوز میگیرد ؟
آیا سریال ها در شبکه نمایش خانگی خوش ساخت تر از سریال های تلویزیونی هستند؟
آیا پرداخت دستمزدها در شبکه نمایش خانگی باعث میشوند بازیگران محبوب تری به این آثار رو کنند؟
اگر به تک تک سوالات فوق نگاهی موشکافانه و عمیقی داشته باشیم به این مسئله میرسیم که دسترسی مخاطب به شبکه نمایش خانگی باعث شده است توقع مخاطبان بالا برود و همانند گذشته به تماشای هر سریالی تَن ندهد وقتی که به تفاوت دستمزد نویسنده به عنوان مغز متفکر کار نگاهی بیندازیم و آن را در شبکه نمایش خانگی وتلویزیون مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که نویسندگان بهعنوان رکن اصلی تولیدات نمایشی باید دستمزدی منطقی داشته باشند چرا که کار آنها بر کلیتِ کیفیت اثر تاثیرگذار است.
زمانی که شبکه نمایش خانگی را با برخی از سریال های تلویزیونی که خالی از هرگونه جذابیت بصری و نمایشی است مقایسه میکنیم به این نتیجه میرسیم که برخی از سریال های تلویزیونی حتی خود مدیران را راضی نمیکند چرا که خودشان بهتر از هرکسی میدانند ایراد کار از کجاست!
سریالی که بایستی در کوتاه ترین زمان ممکن به آنتن برسد و هرگونه وسواس و تمرکز بیشتر روی سریال بر زمان تولید و هزینهها تاثیرگذار است بدیهی است که روی کیفیت کار تاثیر میگذارد و عملا این فرصت وجود ندارد تا سازنده با تمرکز روی اثرش کار کند.
دست بستهی نویسندگان،محدودیت های تلویزیونی،ممیزی های محتوایی و مناسبت هایی که روی سوژه ها و محتوای سریال تاثیر میگذارد کار را در سریال سازی برای تلویزیون بغرنج کرده است و در این شرایط بدیهی است که حتی کارگردان های تلویزیونی با کیفیت پایین تری در این رسانه کار میکنند و ماهیت کارشان در شبکه نمایش خانگی متفاوت است.
اگر تلویزیون میخواهد در شرایط فعلی تماشاگرش را از دست ندهد و در اوج بماند باید روی بحث سریال سازی از مدیران گرفته تا سازندگان توجه و تمرکز بیشتری بگذارند، بالابردن کیفیت قصّه ها باید در اولویت مدیران و تهیه کنندگان باشد، سریال ها باید حرفی برای گفتن داشته باشند، رمق و جان داستان و بازی بازیگران در دیده شدن سریال موثر است و باید به نسخه های موفق بهای بیشتری داده شود تا فرمول های آن در سریال های دیگر تکرار شود در غیر این صورت باید اعتراف کرد ما در سریال سازی حرکت روبه رشدی نداشتهایم.