صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

نوروزنامه ۹۹ / معرفی کتاب؛

«جان شیفته» داستان یکی از اولین زنان مدرن

۱۳۹۹/۰۱/۱۵ - ۰۸:۵۹:۰۰
کد خبر: ۹۷۶۶۶۳
رومن رولان نویسنده فرانسوی دو اثر ادبی مطرح و بزرگ «ژان کریستف» و «جان شیفته» را خلق کرده که برای نگارش «جان شیفته» موفق به کسب جایزه نوبل شد.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، فضای داستان «جان شیفته» فرانسه در ابتدای سده بیستم است و رمان وضعیت اجتماعی این دوران را برای خواننده به تصویر می‌کشد. از سوی دیگر، شخصیت اصلی داستان زنی به نام آنت ریوی‌یر است و رولان در طول داستان چگونگی بیداری زنان فرانسه را شرح می‌دهد.

رومن رولان خود می‌نویسد: «قهرمان اصلی «جان شیفته»، آنت ریوی‌یر به گروه پیشتاز آن نسل زنان تعلق دارد که در فرانسه ناگزیر گشت به دشواری، با پنجه درافکندن با پیشداوری‌ها و کارشکنیِ همراهان مرد خویش، راه خود را به سوی یک زندگی مستقل باز کند.».

«جان شیفته» داستان یکی از اولین زنان مدرن است. زنی که در مقابل کوته‌فکری و افکار غلط و کهنه‌ی مردمان خویش می‌ایستد تا زندگی مستقل داشته باشد. او فکر و روح خود را اسیر مردانی که او را درک نمی‌کنند نمی‌کند. این زن آنت ریوی‌یر است. رمان در ابتدای سده بیستم و در پاریس اتفاق می‌افتد. در شروع داستان با آنت آشنا می‌شویم که پدر خود را که بی‌نهایت برایش عزیز بوده از دست داده. او که پیشتر مادر خود را نیز از دست داده است در جست‌وجو بین مدارک و نامه‌های پدر، والدین خود را بیشتر می‌شناسد. و در این میان متوجه می‌شود که خواهری ناتنی به سیلوی دارد. آنت که حال تنها شده است به دیدن خواهر ناتنی خود می‌رود. سیلوی برخلاف زندگی مرفه آنت در محله‌ای فقیر نشین دوزندگی می‌کند و به تنهایی بار زندگی را به دوش می‌کشد. در فصل‌های بعدی رمان نویسنده دو خواهر را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که در کشمکش با هم، یکدیگر را بیشتر بشناسند سیلوی شخصیتی متضاد آنت دارد او دختری بلهوس است در حالی که آنت ساده و لجوج است. شناخت آن دو منجر به نزدیکی خواهرها به هم می‌شود.

«جان شیفته» در ایران با ترجمه محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین) منتشر شده‌است. او نخستین فصل این اثر را در زندان قصر ترجمه کرد و دربارهٔ آن گفته‌است «ترجمه این اثر پیرم کرد. چه سال‌ها که قطره قطره آب شدم و فروریختم».

در قسمتی از درآمدی که رولان در ابتدای این کتاب نوشته، می خوانیم :

آنت در تابستان آن «پوچی را که زیر ردای تمدن و تجمل و هنر و آشوب و همهمه ی آن نهفته است»، کشف می کند... چه نادرند آن صداها ، آن برق های انسانی که ضرورتی همراه با آگاهی روشن بینانه ی این ضرورت در آن خونمایی می کند.

«آه این بشریت چه ساختمان سست بنیادی است، تنها از روی عادت برپامانده است. به ناگاه فرو خواهد ریخت....» این نخستین کشف انت بود که به او خبر از زمین لرزه ای می داد که پانزده سال بعد اروپا و جهان را با جنگ های بزرگ و انقلاب ها لرزاند.

در بخشی از این کتاب می  خوانیم :

«با تو از یک خونم...

یک شب آنت این گفته را چنان به وضوح شنید و چهره ی خواهر ناشناخته را چنان آشکار دید که در میان خواب و بیداری دست ها را پیش برد که بگیردش. و روز دیگر با خشم و انکار دریافت که مغلوب گشته است، میل دیدار خواهر در او چنگ انداخته بود و رهایش نمی کرد  و آنت از خانه بیرون رفت به جست و جوی سیلوی.

نشانی او روی نامه ها بود، انت به خیابان «من»رفت ، بعداز ظهر بود و سیلوی در کارگاه. آنت جرئت نکرد پی  او برود چند روزی صبر کرد و یک شب پس از شام باز راه انجا را در پیش گرفت...»

نظر شما