صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حسرت اعتبار در روز مبادا

۱۳۹۸/۱۲/۲۷ - ۱۲:۳۹:۴۶
کد خبر: ۹۷۸۹۰۷
قادر باستانی - پژوهشگر ارتباطات و رسانه

امروز همان روز مباداست. ما ایرانی‌ها، در عمرمان چنین هراس عمومی را تجربه نکرده بودیم؛ حتی سخت ترین روزهای جنگ که میگ‎های مهاجم عراقی در آسمان شهرهایمان جولان می‌دادند، چنین نگران و بدحال نشده بودیم. امیدواریم هرچه زودتر این بلای کرونا، شر خود را از جامعه بشری بکند و برود، ولی تجربه های گران‌بهایی را برای فرداهای کشور عزیزمان می‌اندوزیم.

 بخشی از این تجربه مربوط به روابط دولت- ملت است. مدیران ما در چند دهه اخیر، چنین عادت کرده اند که غالباً بگویند، همه چیز خوب است و هر چه خلاف آن گفته شده، تکذیب می شود. ما خوبیم و هیچ مسأله و مشکلی نداریم؛ اگر هم مشکلی بوده، آن را به سرعت حل کرده ایم. چنین مواضع تکراری، باعث شده که مردم به نوعی تفسیر از اظهارات مسئولین امر، برای خود دست پیدا کنند که اکنون جنبه عمومی یافته است. برای مثال وقتی می گویند، شیوع کرونا شایعه ای بیش نیست، یعنی کرونا شیوع یافته است! وقتی می گویند نگران نباشید، بنزین گران نخواهد شد، یعنی چند روز دیگرقیمت بنزین سه برابر خواهد شد!نتیجهچنین ادبیات گفتاری برخی مسئولین که توسط رسانه های رسمی دنبال شده، زوال اعتماد عمومی و خدشه دار شدن روابط دولت – ملت بوده است.

اعتماد، سرمایه اجتماعی است که برساختن آن خشت به خشت، زمان بر و پُرزحمت است، اما تخریب این اعتماد به چشم برهم زدنی اتفاق می افتد.اساس پیشرفت جوامع توسعه یافته دنیا، بر همین مبنای اعتماد عمومی استوار شده و دروغ و ناراستی، بدترین برخوردهای اجتماعی را با مرتکب آن به دنبال دارد. در گذشته به جهت محدودیت دسترسی به رسانه ها، آگاهی عمومی ضعیف بود، اما اکنون با وجود شبکه های رنگارنگ اجتماعی و دسترسی گسترده به اخبار و اطلاعات، عرصه بر مسئولین تنگ شده است. به همین خاطر در بحران های اجتماعی، مشکلات جدی بروز می کند و رتق و فتق امور جامعه، دچار معضل می شود.

دلیل زوال اعتماد، به جز شیوه ارتباط مسئولین با مردم و فقدان صراحت و صداقت کافی در برخی موارد و همچنین نحوه عملکرد رسانه های رسمی مخصوصاً رسانه ملی، مساله بی اعتبار کردن اشخاص و نهادهایی است که مردم به آنها اعتماد و نوعی حرف شنوی دارند. در جامعه شناسی به این افراد یا نهادها، گروه های مرجع می گویند. مثلاً در یک روستا، پیشنماز مسجد و ریش سفیدان، گروه مرجع هستند. در سطح جامعه هم برخی اشخاص و نهادها هستند که در گذر زمان دچار تغییر و تحول می شوند. اینها سرمایه اجتماعی هستند که در شرایط بحران به کمک مسئولین می آیند و در کنترل افکار عمومی یاری می رسانند. برای مثال شخصی می گوید در انتخابات شرکت کنید، همین تکرار شخص، باعث مشارکت عمومی و ارتقای اعتبار جهانی نظام و تحکیم مشروعیت و به تبع آن تقویت امنیت ملی می شود. برخی موسسات مردم نهاد یا NGO ها هم چنین شرایطی دارند و در سطح محلی و ملی، دارای اعتبار هستند و گروه مرجع به شمار می روند.

اتفاقی که در دهه های اخیر در کشور ما رخ داده، برخی دانسته و ندانسته همه تلاش خود را معطوف کردند که این اشخاص مورد اعتماد عامه مردم را بی اعتبار و منزوی کنند؛ ممنوع التصویر شوند. موسسات مردم نهاد، هر کدام به بهانه ای تعطیل و متلاشی شوند. در یک جامعه انسانی، چنین اشخاص و نهادهای مرجع، پایه های استوار اجتماع هستند و در روز مبادا به داد مردم می رسند. این اتفاق نامیمون فقط در میان سیاستمداران نبوده و در میان نویسندگان، هنرمندان، متفکران اجتماعی، فیلسوفان، مورخین و علما نیز به نحوی حادث شده است.

مسئولین امروز حسرت اعتبار را می خورند و به درستی شکایت دارند که چرا مردم برعکس خواسته های آنها عمل می کنند. چرا هشدارها را جدی نمی گیرند و در کوچه و بازار هستند و سفر می روند و حرف شان را گوش نمی دهند. اگر اعتبار آن اشخاص و نهادهای مورداعتماد مردم خدشه دار نشده بود، هر کدام از آنها می توانستند، گروهی از مردم را متقاعد کنند که به توصیه ها توجه جدی داشته باشند. حتی در وضعیت کلی کشور هم که با تحریم های ظالمانه آمریکا مواجه است و همه فشارها و ناملایمتی ها بر گرده اقشار تهیدست جامعه سنگینی می کند، برخی اشخاص اعتبار بین المللی دارند و می توانند راهگشا باشند، اما نه تنها مورد استفاده واقع نمی شوند، بلکه سعی می شود همان اعتبار هم زائل شود.

دوره ای بود که آیت الله هاشمی رفسنجانی، ارتباط شخصی بسیار محکمی با هیات حاکمه عربستان سعودی ایجاد کرده بود، به نحوی که امیرعبدالله، در سفر به تهران به منزل شخصی ایشان آمده بود. در دوره دولت نهم و بروز مشکلات منطقه ای و اعلام آمادگی مرحوم هاشمی برای ایفای نقش جهت بهبود روابط، چنین اجازه ای داده نشد و روابط به حدی تخریب شد که امروز بخش مهمی از مشکلات سیاست خارجی ما مربوط به همین مسأله است و ضربات کاری بر تعاملات بین المللی ما نهاده است.

بحران هایی که پشت سر هم از شماره خارج شده و مردمان کشورمان را مستاصل کرده، به امیدخدا رفع خواهد شد، اما باید از این بحران ها درس بگیریم تا در روزهای سخت، برای گذار از آن استفاده کنیم.واقعیت این است که نظام مردمی ما، ظرفیت کافی برای همه فکرها، سلیقه ها، قرائت ها و رویکردها دارند و محدودکردن آن به نحوی که فقط گروه اندکی را در بر بگیرد، کمکی به قوام و دوام نظام نمی کند. درس‌مان از روز مبادایی که درگیرش هستیم، آن باشد که از اشخاص مورد اعتماد مردم که در انزوا قرار گرفته اند، دلجویی کنیم تا وارد عرصه عمومی شوند. موسسات مردم نهاد را ارج نهیم و کمکشان کنیم تا در چنین شرایطی از اعتبارشان بهره مند شویم و حسرت فقدان اعتماد را نخوریم. اگر به حفظ نظام علاقه داریم، به آرمان های اصیل آن بازگردیم.

منبع: روزنامه شرق

نظر شما