آدم ها آفریده شده اند که در کنار هم و برای هم زندگی کنند. آفریده شده اند تا تعاملات اجتماعی و سبک های مختلف زندگی را یاد بگیرند و به نسلهای آینده ی خود منتقل کنند.
از هزاران سال پیش تا کنون بشریت در ادامه ی روند زیستی خود همیشه در مسیر تکامل قرار گرفته است. تکاملی که زاییده ی نبوغ فکر و خِرَد جمعی بوده است. از همان ابتدا هم جوامعی که با هم بودند و می اندیشیدند، گوی سبقت را در پیشرفت و آبادانی از دیگران ربوده بودند.
به همین سبب تاثیر با هم بودن و در کنار هم بودن در تمام حوزه های مختلف زندگی خودش را نشان داده. ورزش، تئاتر، سینما و بسیاری از مشاغل با پیروی از روح جمعی اینگونه گسترش پیدا کرده است.
قطعا پیدایش موجود ریز سلولی مثل کرونا که بختک گونه به جان اجتماعات انسانی امروزی افتاده است حاصل خطای دست و عقل بشر است. خطایی که قطعا راه چاره اش تا این لحظه فاصله ی اجتماعی است. فاصله ای که نه به عنوان درمان بلکه به عنوان پناهگاهی برای در امان ماندن از این بیماری و قطع زنجیره ی انتشار آن در نظر گرفته شده است. چه بسا اگر برای این درد، درمان و واکسنی بود، حالا لازم نبود هر روز نقشهای قالی را در ذهن حفظ کنیم یا به تَرَک های دیوار بنگریم.
هر چند این روزها به کار بردن واژه ی"فاصله ی اجتماعی" که در معانی جامعه شناختی خود به تفاوت میان گروههای اجتماعی از منظر طبقه ی اجتماعی، قومیت، نژاد و دیگر مولفه های قابل اندازه گیری اطلاق می شود، صحیح نیست، اما سعی دارد یک چیز را به ما بگوید؛"از هم فاصله بگیریم".
هر فرد به عنوان انسانی اجتماعی درون جامعه ی خود ضمن رشد، آداب و تعامل اجتماعی، زبان تعامل و دیگر آموزه های خود را یاد می گیرد. این امر نشان میدهد فرد به گروه و گروه به فرد وابستگی توامان دارند و غیر قابل تفکیک هستند.
اینکه مقرر می شود برای هر چه بهتر کنترل بیماری در خانه بمانیم و زندگی فردی یا حداقل در مقیاس محدودتری را پیشه کنیم، وام گیری اجتماعی علم پزشکی از جامعه شناسی است، به صورتی که برای با هم ماندن باید با هم نباشیم.
هر چند دیگر تفکیک علوم مختلف از یکدیگر تقریبا غیر ممکن شده است و در هم آمیختگی غیر قابل وصفی بین آنها پدید آمده است، اما باید دید علم پزشکی چه زمانی وام خود را با علم جامعه شناسی تسویه می کند. به امید آن روز در خانه می مانیم تا برای هم بمانیم.