صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

پایتخت ۶ فراتر از مرزهای تلویزیون!

۱۳۹۹/۰۱/۱۸ - ۰۰:۰۱:۰۰
کد خبر: ۹۸۴۸۲۹
حاشیه‌ها و واکنش‌های سریال «پایتخت۶» ادامه دارد. این بار رضا درستکار منتقد باسابقه سینما درمورد این سریال دست به قلم شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ رضا درستکار منتقد باسابقه سینما یادداشتی درباره سریال نوشته است: «محال رخ داد: پایتخت ۶ فراتر از مرزهای تلویزیون

آن‌قدر وضع برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون ما بد است و آن‌قدر در طول سال مجبور می‌شویم نقد کنیم و انتقاد از جریان بسته تلویزیون، که باور کردنش خیلی سخت است یک کار خوب هم از داخل آن در بیایید! که یکی از این سریال‌ها خیلی خوب بشود، تا حدی که می‌توان یک جاهایی از آن را با بهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران، «دایی جان ناپلئون» استاد نازنین تقوایی بزرگ مقایسه کرد.

سخت نگیرید لطفا، بذل و بخششی الکی در کار نیست، خود من به‌حد کافی نسبت به آن سریال درخشان، جدیت و تعصب دارم، اما خب چشم و وجدان را هم باز کرده‌ام، پایتخت ۶، کاری است کارستان در محدوده تنگ و بسته این سیمای گرفته و منقبض و آشتی‌ناپذیر ماست؛ و نزدیک شدنش به رگ فرهنگ و گردن مردم، آن‌هم تا این حد اندازه‌دار، جزو محالات است، اما خانم‌ها و آقایان محال رخ داده است.

همین‌که سطح مجموعه‌های طنز و کمدی ما از جریان مهران مدیری (که واقعا دیگر بسیار دمده و عقب است) تا این حد جدا شده و فرسنگ‌ها فراتر رفته و اصلا مقیاسی تازه جهت اندازه‌گیری این سطح تماس جدی و این حد نزدیکی و انطباق دما پیدا شده، می‌توان گفت که کارشان معرکه بوده.

داریم از خروجی یک تلویزیون بسیار پرمدعا، و اما کم‌‌بازده حرف می‌زنیم که بینی‌و‌بین‌الله تا ۹۰ درصد برنامه‌هایش را نمی‌توان تحمل کرد و دید، واقعاً بگذرید از ۴ تا برنامه مجزایشان.

پایتخت ۶ با «فیلمنامه» نداشته‌اش و فقط با موقعیت‌های نمایشی و طنزهای زنده و جاندار کلامی (با فاصله‌ای از سری قبلش، اما همچنان پرطراوت) اکنون همه‌ی آن خلا بزرگ را پر کرده است ...

قدردانی می‌کنم و خسته نباشیدی از صمیم دل می‌گویم به سازندگانش، و البته به آن کسانی که با شجاعت پای پخش آن ایستادند و نگذاشتند مردم در این روزهای منحوس کرونایی، از دیدن یک مجموعه خوب محروم شوند و در این کشمکشی که صدایش تا بیرون می‌آمد، مچ مچ‌بگیران کم‌هوش را خواباندند. دم‌تان گرم.»

نظر شما