یکی از ایرادات مشترک در میان اکثر سریال‌های تلویزیونی به فینال یا پایان‌بندی قصه‌ها برمی‌گردد که به ندرت دیده شده که اخیرا پایان یک سریال تلویزیونی جذاب، دوست‌داشتنی و در ذهن مخاطب ماندگار باشد.
به‌رغم اینکه فینال در سریال تلویزیونی بسیار مهم و حیاتی است و فینال داستان روی ذهن مخاطب تأثیر بسیاری دارد اما سریال‌سازان به دلایل مختلف که به گوشه‌ای از آن در ذیل اشاره خواهیم کرد در نگارش، ساخت و حتی تدوین قسمت‌های پایانی وسواس لازم را ندارند و معمولا قسمت پایانی هر سریال تلویزیونی بسیار باسمه‌ای و سردستی اتفاق می‌افتد.
اینکه در قسمت پایانی چه اتفاقی می‌افتد و اینکه پایان سریال با چه حربه‌ای به خط پایان می‌رسد در واقع ترفند و حربه مهمی از سوی نویسنده سریال است اما اینکه داستان پایان‌بندی لازم را نداشته باشد و در براساس فرمول A تا Z از ابتدا طراحی نشده باشد و فقط نویسنده بر اساس وضعیت تعداد قسمت‌ها و تایم سریال مصمم به بستن پایان فیلمنامه‌اش باشد یک اتفاق کاملا غیر حرفه‌ای و در حقیقت در حوزه نگارش نامطلوب است.
سریال تلویزیونی در واقع بر اساس اندینگ، تعلیق‌های هر قسمت و بر اساس کششی که در داستان ایجاد می‌شود جذاب از آب در می آید و در حقیقت یک سریال تلویزیونی وقتی می‌تواند مخاطب را با خودش در تمام قسمت‌ها همراه کند که شخصیت‌ها ، داستان و روابط میان آنها بر پایه یک سریال تلویزیونی طراحی عمیقی شده باشند و بر همان اساس به نقطه پایانی برسند.
اینکه براساس تلویزیونی بودن ، سریالی را با پایانی خوش ببندیم ایراد نیست اما اینکه بسیار غیر منتظرانه و مصنوعی این پایان‌بندی خوش را بر دل قصه نامرغوب‌مان تحمیل کنیم ضربه‌ای است که عملا خودمان با دست خودمان به سریال زده‌ایم.
بسیاری معتقد هستند که کمبود بودجه در روزهای پایانی سریال عامل افت پایان‌بندی سریال‌ها است. برخی معتقد هستند با زمان بر شدن سریال‌ها بازیگران در روزهای پایانی فشار می‌آورند که کارشان در پروژه به پایان برسد.
برخی معتقد هستند عدم پرداخت به موقع قسط‌های پایانی از سوی تلویزیون باعث می‌شود سریال در روزهای پایانی و فینال بندی با افت و کاهش کیفیت مواجه شود.
برخی معتقد هستند انگیزه تیم تولید در روزهای پایانی کمتر می‌شود.
برخی معتتقدند تأثیر سریال بر روی مخاطب و بازخوردها در پایان‌بندی موثر است.
برخی از کارشناسان نیز معتقد هستند که مدیران تلویزیون در فینال و پایان‌بندی سریال‌ها اعمال نظر دارند که این اعمال نظر به افت کیفی و پایانی سفارشی در سریال‌های تلوزیونی می‌انجامد.
فراموش نکنیم که یک سریال تلویزیونی بر اساس یک داستان گیرا، شخصیت‌های جذاب و کش و مکش‌های موجود میان کاراکترها و نوع رابطه‌ها، مخاطبش را جذب می‌کند، درگیر می‌کند و با خود همراه می‌کند اما برای اینکه تماشاگر در خاطراتش از این سریال یاد کند قطعا فینال ، بسیار حیاتی است.
متأسفانه بارها دیده شده است که شخصیت‌ها در روزهای پایانی سریال از دست نویسنده در می‌روند و تنها کاراکترهایی که قصه محوری را با خود همراه داشته‌اند به نقطه پایانی سریال می‌رسند و تو بعد از سریال سراغ شخصیت‌هایی را می‌گیری که اتفاقا در طول قصه نقشی کاتالیزوری و محوری داشتند اما بر قصه اصلی سوار نبودند .پس به یک باره در دو قسمت پایانی نمی‌توانی از آنها سراغی بگیری چرا که از قصه خارج شدند تا یکی دو شخصیت اصلی به خط پایان برسند.
یکی از ایرادهایی که نویسندگان در پایان‌بندی سریال‌های تلویزیونی باید به آن توجه ویژه داشته باشند وسواس و دقت نظر در جمع‌بندی زندگی هر یک از شخصیت‌هایی است که تماشاگر با آنها همراه شده همذات پنداری کرده و با آنها ارتباط برقرار کرده است. عملا با کنار گذاشتن هر کاراکتر ، ما بخشی از پیکره فیلمنامه را نابود می‌کنیم که این عمل اصولا اتفاقی نادرست محسوب می‌شود.
اما در مورد سریال پایتخت، مجموعه تلویزیونی محبوب مخاطبان که در قسمت‌های پایانی با چند داستان همراه بود مخاطب توقعاتی به جا دارند.
سریال پایتخت با تمام سریال‌های تلویزیونی متفاوت است چراکه تماشاگر از سازندگان این مجموعه تلویزیونی انتظاراتی دارد که اگر این انتظارات براورده نشود در حقیقت تماشاگر و طرفداران این سریال از سازندگان مجموعه دل آزرده می‌شوند.
در قسمت پایانی فصل ششم سریال چند داستان ماندگار شدند . سوال اینجاست که به نظر شما تماشاگر تلویزیونی علاقه مند است قصه کدام یک از شخصیت‌های سریال با داستان اصلی به خط پایان برسد؟
داستان حمل مواد مخدر در ماشین نقی؟
داستان هم‌دستی ارسطو با تیم مواد مخدر؟
ماجرای بیماری بهتاش ؟
و حتی ازدواج رحمت امینی؟
اتفاقاتی که در روزهای پایانی سریال رخ داد اما داستان بهتاش و سفر این کاراکتر جذاب فصل ششم به دلیل لژیونر شدن در یک تیم یونانی قطعا به دلیل جذابیت فوتبال برای مخاطبان جز نکته‌های مهم این سریال است و اگر سازندگان این سریال تلویزیونی در نظرسنجی از مخاطبانشان بخواهند که یکی از داستان‌های اصلی سریال را برای فینال فصل ششم انتخاب کنید قطعا یکی از پر رأی‌ترین اتفاقات سریال پایتخت در این فصل داستان زندگی بهتاش فریبا خواهد بود.
بهتاش همان طور که در طول 15 قسمت فصل ششم دیدیم جزو کاراکترهای محبوب این فصل بود و تماشاگر ارتباط جالبی با او برقرار کرد. این مسئله را می‌توان در ویدئوهایی که در فضای مجازی از او منتشر شد و بازخوردهایی که بهرام افشاری از بازی بسیار خوبش در این سریال گرفت نیز فهمید اما داستان فوتبال و سریال پایتخت حالا به هم رسیده‌اند و دو پدیده جذاب می‌توانند دست در دست یکدیگر یک اتفاق ماندگار دیگر را به کارنامه سیروس مقدم و تیمش اضافه کنند.
باید دید ماجرای لژیونر شدن بهرام افشاری و حضور او در یک تیم یونانی تا چه حد جدی است قطعا شرایط پیش آمده باعث شد تا بهرام افشاری را در یک تیم یونانی ببینیم چرا که شنیده می‌شد او قرار است با یک تیم ایتالیایی وارد مذاکره شود و عملا این اتفاق می‌توانست جذابیت‌های سریال پایتخت را در فصل ششم با توجه به طرفداران بسیاری که تیم‌های ایتالیایی در کشور ما دارند دو چندان کند. باید دید سیروس مقدم و تیم نگارش سریال پایتخت با چه تمهیداتی فصل ششم سریال را به پایان می‌رسانند.
بدیهی است قصه و فرصت‌های متفاوتی که در دو قسمت 80 دقیقه‌ای یا 4 قسمت 40 دقیقه‌ای مانده از سریال وجود دارد می تواند فینالی جذاب را برای تیم پایتخت رقم بزند اگر شرایط ساخت دوقسمت پایانی مهیا شود.