رضا درستکار، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: ابراهیم حاتمیکیا یک بِرَند در سینمای ایران است و فیلمهای ارزشمند بسیاری ساخته که خود را به عنوان یک فیلمساز مهم به اثبات رسانده اما جایگاهی که امروز دارد برای یک فیلمساز با دوره طولانی فیلمسازی نزدیک به 40 سال کفایت نمیکند.
درستکار تصریح کرد: جامعه و فرهنگ مدام در حال گردش است، نسلهای جدید میآیند و مناسبات اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر میشوند. حاتمیکیا با این تغییرات و به روز شدنها میانهای نداشته و از زمانه خود تا حدی عقب افتاده است و دیگر بر خلاف گذشته فرزند زمانه خود نیست.
او افزود: فیلمهای اخیر این کارگردان دیگر برای من دلچسب نبوده، هر چند آثار اخیر او پر هیجان و پر سر و صدا بود اما او مثل گذشته نتوانسته آثار خوب و جالب توجهی بسازد و هر بار با فیلم جدیدش نشان داده که چقدر از زمانه خود دور شده است. حاتمیکیا به جای اینکه درون خود را از خواندن، دیدن و به طور کل به روز شدن پر کند درون خود را از خشم پر کرده، حاتمیکیا به جای اینکه با خواندن فلسفه عمیقتر شود هر چه جلوتر آمده از تغییری که در نسلها به وجود آمده و پوستاندازیهایی که از آن گریزی نیست عقب افتاده و خشمگین است و این خشم در فیلمها، مصاحبهها و جنجالهایی که در نشستهایش رخ میدهد کاملاً مشخص است؛ حاتمیکیا باید بداند، به جای اینکه فیلمساز حرف بزند باید فیلمش حرفی برای گفتن داشته باشد. فیلمسازی با تجربه که دیگر در قید حیات نیست به حاتمیکیا گفته بود که اگر میخواهی فیلمساز موفقی باقی بمانی باید فلسفه بخوانی و او به نظر این نصیحت را چندان جدی نگرفته است.
درستکار در ادامه این اظهارات گفت: او کسی است که پیشتر فیلم «خاکستر سبز» ساخته، فیلمی که حرفش را میزند و فیلمساز را به عنوان یک چهره شاخص معرفی میکند و موضوعش را به دقیقترین شکل مطرح کرده اما هر چقدر جلوتر آمدیم حاتمیکیا کمی فنیتر شده و پروداکشن فیلمهایش وسعت گرفته اما درون آثارش خالی و ضعیفتر شده و همانطور که تأکید دارم دلیلش هم میانه نداشتن با خواندن و به روز شدن است.
درستکار تصریح کرد: حاتمیکیا هنوز تحت تأثیر افراد اطراف خود است و در یک جبهه خاص قرار گرفته که آن افراد وقتی میخواهند ضرب شستی به یک جناح دیگر نشان دهند از تخصص او در فیلمسازی استفاده میکنند و این نشان دیگری از جا ماندن حاتمیکیا از جامعه خود دارد. ما هر روز از طریق رسانههای مختلف در فضای مجازی نقدهای بسیار تند و دقیقی نسبت به مسئولان کشور و حتی دولت میخوانیم که دیگر دیدن، گوش دادن و دنبال کردن نقد آرام و بی خاصیت حاتمیکیا هیچ فایدهای ندارد و فقط وقت تلف کردن است.
این منتقد با اشاره به متفاوت بودن فیلم «خروج» نسبت به آثار اخیر حاتمیکیا گفت: متفاوت بودن همیشه به معنی بهتر بودن نیست. فیلم «خروج» اثر متفاوتی برای حاتمیکیا به حساب میآید چرا که پیشتر با فرامرز قریبیان کار نکرده یا اثر جادهای نساخته اما این تفاوتها نمیتوانند در این فیلم برای کارگردان «خروج» نقاط قوت باشند. این فیلم نتوانسته موضوع خود را بهخوبی مطرح کند، قصهاش دلچسب نیست و شخصیتهایش دوستداشتنی نیستند. هر چند که در بخشهایی از «خروج» اندک قریحه و ذوق حاتمیکیا را میتوان دید اما در واقع این فیلم به یک اثر تلف شده و از دست رفته تبدیل شده است. قطعاً سازندگان «خروج» و کارگردان آن به خوبی میدانستند که با پخش آنلاین این فیلم خیلی زود نسخه قاچاقش در فضای مجازی منتشر میشود اما به این اکران تن دادند چراکه سعی داشتند از یک شکست با شکستی دیگر پیشگیری کنند. بازی اکران «خروج» یک بازی دو سر باخت بود که عوامل تولیدش ترجیح دادند اینگونه این بازی را ببازند.
او در پایان تصریح کرد: قطعاً هر فیلمسازی که در خدمت جناح سیاسی خاصی باشد از شعاع ارزشهای هنری دور شده و نقطه ضعف اصلی «خروج» نیز همین است. «خروج» در واقع خروج حاتمیکیا از دایره هنر و سرگرمی و تن دادن به نقدهای بی خاصیت و آرام و محافظهکارانه است که خروجیاش میبینیم فیلمهای ضعیفی چون اثر آخر حاتمیکیاست. اگر با این فرض که «خروج» میخواهد دولت را نقد کند آن را مورد بررسی قرار دهیم، قطعاً این فیلم در مأموریتش شکست خورده و در حالی که از یک هنرمند انتظار میرود از جامعهاش جلوتر باشد میبینیم «خروج» نقدهای سادهای دارد که انتقادات و نظرات بسیار دقیقتر، موشکافانهتر و با شجاعت بیشتر نسبت به حاتمیکیا از سوی بیادعاترین افراد در فضای مجازی در دسترس است. حتی رسانهای چون تلویزیون نیز وقوف بیشتری به جامعه دارد و نقدهای سریالی چون «پایتخت» بسیار به روزتر و دقیقتر از فیلم حاتمیکیاست. این وضعیت که برای این فیلمساز با تجربه ما به وجود آمده همانطور که در ابتدا تأکید کردم، حاصل مطالعه نکردن و همراه نبودن با زمانه است.