مرتضیعلی عباسمیرزایی کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: از زمانی که دسترسی به فیلمها و سریالهای روز دنیا برای مخاطبان ایرانی آسان شد طبیعتاً انتظارات از محصولات سینمایی و تلویزیونی ما بالاتر رفت. مخاطب وقتی فیلم یا سریالی میبیند که سازنده آن برای وقت و زمان مخاطبش ارزش قائل شده طبیعتاً دیگر آثاری که بدون در نظر گرفتن نیاز مخاطب ساخته میشوند را نمیپسندد.
عباسمیرزایی خاطرنشان کرد: ما به لحاظ تکنیکال همه امکانات آنها را داریم و نیروی خوب نیز به وفور در سینمای ما وجود دارد و انگیزه بالایی نیز در بین جوانان فعال در سینما دیده میشود اما دلیل اینکه امروز وضعیت به اینگونه است و سینمای ما محدود به دو ژانر کمدی و اجتماعی شده به موضوعات بسیاری مربوط میشود و یکی از اصلیترین آنها این است که ما به صنعت سرگرمی اهمیت نمیدهیم و گویا نیازی به سرگرمی نداریم.
او افزود: بزرگترین تفریح مردم ما به کافه و رستوران رفتن است و در این بین گاهی مواقع به سینما هم میروند اما در همه جای دنیا نگاهی جدی به سینما وجود دارد که تقریباً هفتهای یک بار سینما رفتن جزو برنامه بسیاری از افراد است و قشر عظیمی از مردم تقریباً ماهی یک بار به سینما میروند اما در ایران مشکلات بسیاری مثل مشکلات اقتصادی باعث شده مردم علیرغم علاقهشان به سینما و فیلم دیدن نتوانند آن را در برنامههای روزمره خود داشته باشند. به نوعی سینما در سبد فرهنگی مردم ما جایی ندارد و این در حالی است که در کشورهایی مثل هند افراد فقیر هم چند روز درآمد خود را برای یک بار رفتن به سینما اختصاص میدهند.
کارگردان فیلم سینمایی «انزوا» تصریح کرد: امروز ما در سینمایمان فقط شاهد شوخیهای جنسی و شوخیهای به شدت سطحی سیاسی هستیم. متأسفانه به دلیل شرایطی که در کشور وجود دارد مسأله اصلی سیر شدن شکم شده و این سیر شدن شکم به قیمت جدی نگرفتن فرهنگ و هنر شرایطی را ایجاد کرده که همه حتی متولیان فرهنگ تنها به فکر ساخته شدن فیلمهایی هستند که بفروشد و حاضر نیستند کمترین ریسک برای خلاقیت و ساخت اثری متفاوت را به جان بخرند.
او افزود: در مبحث فیلمهای سیاسی و اجتماعی نیز آثار ما بسیار اندک است و همین اندک آثار برای اینکه مبادا حرفشان به کسی بر بخورد و دردسری برایشان به وجود آید مجبور به ساخته شدن در خنثیترین شکل ممکن شدهاند. تمام ژانرهای سینمایی در ایران محبوب هستند اما مردم نیاز خود به دیدن فیلمهای مختلف را از طریق دیدن فیلمهای خارجی ارضا میکنند.
عباسمیرزایی در ادامه اظهاراتش، تأکید کرد: مردم ایران فیلمهای مختلف در ژانرهای متفاوت را میبینند و این را میتوان از صحبتهایشان درباره فیلمهای هالیوودی یا اروپایی و آسیایی شنید و مسأله مهم این است که این نیاز را از طریق سینمای کشورهای دیگر ارضا میکنند. در واقع مردم فیلمهای جدیشان را در خانهها میبینند و برای دیدن فیلمهای بی خاصیتی که وقتشان را پر کند و تفریحی داشته باشند به سینماها میروند.
این کارگردان تصریح کرد: به نظر من یکی دیگر از دلایل این اتفاق این است که ما به هیچ عنوان برای سینمایمان برنامهریزی نداریم و ژانر در سینمای ما تعریفی ندارد. فیلمسازان برای اینکه در عرصه فیلمسازی باقی بمانند مجبور هستند فیلم کمدی بسازند که استقبال شود، مردم در واقع فیلمهای خندهدارشان را در سینمای ایران میبینند و فیلمهای جدی و هیجانانگیزشان را در خانه با آثار خارجی.
او افزود: مشکلات و دلایل ایجاد این مشکلات بسیار زیاد و متعدد است. منتقدان، مدیران فرهنگی، فیلمسازان و حتی مخاطبان در شکلگیری این وضعیت و خنثی شدن آثار سینمایی مقصر هستند. سلیقه مردم ما فیلمهایی نیست که میبینیم در سینمای کشورمان پرفروش میشوند، مردم فیلمهای مورد علاقه خود را در سینمای هالیوود، بالیوود و اروپا دنبال میکنند.
عباسمیرزایی در ادامه با اشاره به کاهش مخاطبان سینمای ایران در سالهای اخیر، گفت: زمانی که فیلم «انزوا» را ساختم در جلسهای با آقای حیدریان که با فیلمسازان فیلم اولی داشت ایشان به مسأله جالبی اشاره کردند و گفتند که در دهه 60 سینمای ایران حدود 10 یا 15 میلیون نفر مخاطب داشت اما امروز این تعداد به دو یا سه میلیون کاهش یافته است. من بعید میدانم مخاطبان سینمای ایران تا این حد کاهش یافته باشد. این کم شدن مخاطب سینما زمانی بیشتر شد که راههای دستیابی به فیلمهای خارجی فراهم شد و مردم آثار ایرانی را به راحتی با آثار خارجی روز مقایسه میکردند و طبیعی است که به سراغ فیلمهای با کیفیتتر بروند. مردم امروز در خانههایشان فیلم دانلود میکنند و بهترین آثار را میبینند، دیگر دلیلی برای سینما رفتن و بعضاً دیدن آثار سخیف ندارد.
او افزود: دلیل سخیف شدن و بیخاصیت شدن فیلمها نیز مشخص است، وقتی فیلمساز مدام مجبور است به این فکر کند که چه فیلمی بسازد و چه چیزی را مطرح کند که به کسی بر نخورد طبیعی است که ما با انبوهی از فیلمهای بی خاصیت و ضعیف مواجه شویم. دیگر در این سینما صحبت کردن درباره ژانرهای مختلف امکانپذیر نیست و نمیتوان انتظاری از آن داشت. فیلم ساختن در ایران به نوعی شبیه به جنگیدن است و هر انسان تا حدی توانایی جنگیدن دارد، بالاخره روزی خسته شده و خود را با شرایط وفق میدهد.
امسال سینمای ایران در گیشه مثل سالهای گذشته دوباره شکست میخورد و دلیل این اتفاق را شیوع کرونا و تعطیلی سینماها خواهند دانست اما حقیقت این است که در هر شرایطی سینمای ما شکست میخورد و ما همچنان هیچ برنامهای برای بهتر شدن وضعیت نداریم.