حسن برزیده، کارگردان سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: مهمترین دلیل محدود شدن سینمای ایران به دو ژانر اجتماعی و کمدی بودجه است. اگر قرار است سینمای ایران هر سال تولیداتی در گونههای مختلف داشته باشد، باید تهیهکنندهها رغبت به ساخت فیلم داشته باشند و طبیعی است که آنها نسبت به ساخت فیلمهای بیشتر ترغیب میشوند که شانس بیشتری در گیشه داشته باشد.
برزیده خاطرنشان کرد: از فروش هر فیلم 40 درصد به تهیهکننده میرسد و یک فیلم موفق باید حدود 30 میلیارد تومان بفروشد و این در حالی است که در بهترین حالت، در سینمای ایران هر سال یک فیلم میتواند چنین فروشی داشته باشد.
کارگردان فیلم سینمایی «دکل» گفت: شرایط ساخت فیلم در کشور بسیار سخت شده و فیلمسازی بسیار گران تمام میشود. نمیتوان این محدودیتها را فقط به سلیقه مردم مربوط دانست؛ فیلم خوب ساخت بسیار سخت و گران شده و به همین دلیل تعداد آثار خوبی که ارزش دیدن داشته باشند بسیار کم است. شرایط اکران نیز در کشور ما به گونهای است که معلوم نیست شما بتوانید زمان خوبی برای اکران فیلمتان پیدا کنید.
او افزود: کمبود ژانر در سینمای ایران و محدود شدن آن به کمدی و اجتماعی یک اتفاق فرهنگی است. در همه جای دنیا مردم هفتهای یک بار به سینما میروند و این کار برایشان بسیار حائز اهمیت است اما در ایران سینما رفتن فقط جنبه تفریحی دارد، در این شرایط طبیعی است که فقط مردم ترجیح دهند که فیلم کمدی ببینند. من با جنبه تفریحی سینما هیچ مشکلی ندارم و اتفاقاً موافق آن هستم اما باید این را هم در نظر داشته باشیم که سینما یک جایگاه فرهنگی دارد و فیلم دیدن در سالن سینما همراه با جمعی از مردم یک تجربه فوقالعاده اجتماعی است. سینمای ما حتی جایگاه تفریحی درست خود را هم ندارد و مردم با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی بدی که دارند ترجیح میدهند یک فیلم کمدی ببینند و ساعاتی از دغدغههایشان فاصله بگیرند و دیگر اعصاب و توان دیدن فیلم عمیق ندارند.
این کارگردان در ادامه گفت: سینما رفتن هزینه دارد و مردم ترجیح میدهند برای فیلمی هزینه کنند که دیدن فیلم به آنها لذت بدهد و به قولی ارزش هزینه کردن داشته باشد. متأسفانه فیلمهای ما بی خاصیت شده و مردم معمولاً با دیدن یک فیلم در سینما احساس میکنند فریب خوردهاند و چیزی دستگیرشان نشده است. در سینمای ما مطرح کردن مباحث مهم و حائز اهمیت جزو خط قرمز است و رد کردن خط قرمزهای اخلاقی هیچ مشکلی ندارد و مبتذل بودن به نوعی تبدیل به یک ارزش برای فتح گیشه شده است. مسئولان ما هنوز نمیدانند مردم نقدهای جدیتر، دقیقتر و حساستری را در فضای مجازی میخوانند و با مسائل روز آشنا هستند، بهتر است این مسائل را در سینما نیز ببینند، چرا که سینما باید از جامعه جلوتر باشد و وقتی مردم به سینما میآیند و نقدهای ساده و بیخاصیت اجتماعی سیاسی میبینند از این آثار استقبال نمیکنند.
برزیده تصریح کرد: سانسور یک اژدهای هفت سر است که هر سرش را میزنید با سر دیگرش سینما را میخورد. ما نمیتوانیم معضل سانسور و آسیبی که به سینما وارد میکند را جزء به جزء بررسی کنیم، وضعیت ممیزی و سانسور به شکلی است که پیش از ساخته شدن آثار ارزشمند جلوی ساخته شدنشان را میگیرد. مثلاً یک فیلم تاریخی که بخواهد یک موضوع را واقعی با جزئیات مطرح کند هیچوقت ساخته نمیشود چرا که تهیهکننده، کارگردان و نویسنده میدانند که ساخته شدن فیلمشان آنها را به دردسر انداخته و امکان اکران برایشان وجود ندارد.
او افزود: ضرورت فیلم دیدن جمعی و فرهنگ سینما رفتن کمکم مثل فرهنگ کتاب خواندن از بین میرود و این یک خطر فرهنگی بزرگ است. باید برنامهریزی دقیقی وجود داشته باشد تا سینما را از این معضل نجات داد که اضافه شدن گونههای مختلف سینمایی به سینمای ایران یک راه حل است. اگر ما فرهنگ سینما رفتن را از دست بدهیم به نوعی یک واپس گرایی در بین دیگر ملل جهان داشتهایم که باید جلوی این اتفاق را گرفت.