صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

شغل این زن، خواستگاری رفتن برای شوهرش است!

۱۳۹۹/۰۲/۰۶ - ۲۲:۲۱:۵۳
کد خبر: ۹۹۳۱۳۸
نقشه این بود که دختران جوان مجردی که در فروشگاه ها به عنوان فروشنده مشغول به کار بودند را شناسایی و سپس ناهید با آنها طرح دوستی ریخته و از آنها برای برادر شوهر قلابی خود خواستگاری می کرد.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ نقشه ی همسر این زن اغفال دختران جوان به منظور سرقت طلاهایشان در پشت نقاب خواستگار بود. شاید در ابتدا مخالفت کرد اما در نهایت تسلیم شد و به عنوان همدست به همسرش در اغفال دختران جوان کمک کرد. نقشه این بود که دختران جوان مجردی که در فروشگاه ها به عنوان فروشنده مشغول به کار بودند را شناسایی و سپس ناهید با آنها طرح دوستی ریخته و از آنها برای برادر شوهر قلابی خود خواستگاری می کرد و جلسه معارفه و آشنایی آنها را با همسر خود ترتیب داده و در طول جلسه معارفه که معمولا در پارک برگزار می شد نوشیدنی مسموم به دخترک بخت برگشته می خوراندند و وقتی بی هوش شد طلاهای قربانی را به سرقت برده وپس از متواری شدن از محل، برای صید شکار بعدی آماده می شدند .

دیری نپایید که زوج کلاهبردار با هوشمندی پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شدند. بر روی تصویر آشیانه ای که ناهید در ذهن خود کشیده بود سردی میله های زندان نشست.

ده سال مجازات نیز باعث نشد تا همسر ناهید متنبه شده و دست از کارهای اشتباه خود بردارد . زودتر از ناهید آزاد شد و دوباره کلاهبرداری خود را به عنوان خواستگار قلابی شروع کرد . زن تنهایی را در خیابان پیدا کرد و زن به جای ناهید همدست کارهای خلافش شد و هنوز چند ماه از اغفال دختران مجرد نگذشته بود که کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت با هوشمندی دوباره او را دستگیر کرد و خواستگار سوار بر اسب سپید دختران فروشن به جای خانه بخت راهی زندان شد .

بعد از ده سال انتظار برای رهایی ، هنوز ناهید پایش را بیرون نگذاشته بود که شوهرش دوباره دستبند خورد و برای سپری کردن ده سال دیگر از عمرش راهی زندان شد و درس نگرفتن از اشتباهات گذشته دوباره قفسی شد برای رویاهای زنانه ی ناهید !

زندگی مشترکی که به بن بست رسید و تمام روزها و شبهایش در سردی وتاریکی زندان گذشت. اولین تصمیم اشتباه نقطه آغاز و ریشه تصمیمات اشتباه بعدی شد و زندگی اشان دور باطل خطاهایی جبران ناپذیر شد! روزهایی که دیگر برنمی گردد و لحظه لحظه ی عمری که پشت میله ها دود می شود و می سوزد !

نظر شما