شوراهای اسلامی شهر با هدف مدیریت بر اداره شهرها بنا شدند اما مشکلات شوراها را نمیتوان ورای شهرداریها دانست. تمام سیستم مدیریت شهری از نبود مدیریت یکپارچه رنج میبرند و این وضعیت در بحرانهایی مانند کرونا، زلزله، سیل و... بیش از پیش خودنمایی میکند.
اختیارات مدیریت شهری در شهرها تنها یک سوم مسائل شهر را شامل میشود و شهرداریها نمیتوانند به تنهایی برای همه امور تصمیم بگیرند. بر همین اساس شوراها هم نمیتوانند نظارت همه جانبه بر مدیریت در شهر داشته باشند و شاید امروزه شوراها با استفاده از تریبونهایی که در اختیار دارند بتوانند موضوعاتی را مطرح کنند که باز هم در حد توصیه به سایر ارگانها باقی میماند.
گلایه مدیریتهای شهری از عدم امکان تصمیمگیری درست در خصوص موضوعاتی چون ترافیک، آب، برق، گاز و موارد بسیاری که در حدود اختیارات این مجموعه نیست، سبب میشود مشکلات شهری در هزار توی مدیریتهای موازی گیر کند.
واکنش شوراها به برخی عملکردهای شهری هم باز کننده راه نیست چراکه برخی گرهها به دست سازمانهای دیگر گشوده میشود. شوراها این روزها از قدرت کافی برای مدیریت در شهر برخوردار نیستند و اینگونه است که شهرها با مدیریت چهل تکه مواجه هستند؛ مدیریتهایی که هر یک یا با دیگری موازی هستند و یا مسئولیتهای مختلف در سطح در شهر خرد شده اما در ابعاد کلان مشکلی رفع نمیشود. نظارت بر این وظایف خرد با بنبست مواجه میشود و شوراها را وا میدارد که به نهادهای بالادستی و نهادهای دیگر انتقاد و گلایه کنند. گلایههایی که راه به جایی نمیبرد و در پایان از شوراها خواسته میشود تا در مسیری که به آنها ارتباط دارد قدم بردارند.
طی بحران کرونا شوراها حتی نمیتوانستند درباره تعطیلی وسایل حمل و نقل عمومی، طرح ترافیک و سایر موارد که مستقیما با خدماتدهی مدیریت شهری وابسته است، اعمال نظر کنند و حتی نمایندهای در ستادهای مربوطه نداشتند و تنها راه را بر گلایه و انتقاد باز میدیدند. از این رو به نظر میرسد اگر اختیارات مدیریت شهری افزایش پیدا نکند و تصدیگری سایر ارگانها در امور شهری کم نشود نمیتوان توقعی از نحوه نظارت بیشتر شوراها و اعمال نفوذ در تصمیمات مهم شهری داشته باشیم از این رو به نظر میرسد قدرت شوراها ارتباط مستقیمی با مدیریت یکپارچه شهری دارد که در حال حاضر یکپارچگی از هم گسیخته شده و تا اتحادی در مدیریت شهری ایجاد نشود نمیتوان از قدرت شوراها حرفی به میان آورد.