اسم من روی سالن است پس می‌فروشد!/ ببنید

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، سیدعلی هاشمی نوشت: سال‌ها شاگرد حمید سمندریان بودم ، در دو نمایش «دایره گچی قفقازی» و «بازی استریندبرگ» دستیار استاد بودم ، مدت‌ها رابطه بسیار نزدیکی با استاد و خانوم روستا داشتم، حتی دو نمایش نیمه کاره هم بود که دستیار استاد بودم : «گالیله » و «اشباح» (که حسرت اجراشای‌شان تا ابد در دلم ماند) ، اما از یک زمانی به دلیل کار ممتد در سینما کمتر استاد و خانم روستا را دیدم، حتی نمی دانستم که بیمار هستند تا اینکه در میانه فیلمبرداری فیلم « محمد رسول الله » بودیم که خبر رسید حمید سمندریان فوت کرد ! باورم نمی‌شد ، صبح به خانه هنرمندان رفتم برای تشییع، اما دیدم نمی‌توانم بمانم، مشکل باورم بود، در طول این سالها هرگز باورم نشد که او دیگر در بین ما نیست، بارها در طول این سالها فیلمهای مختلفی (از تنها استادم) دیدم، ولی فرقی نمی‌کرد در باورم، تا اینکه امروز در صفحه خانم بهناز نادری این فیلم را دیدم، مدتها بود که اینقدر تحت تأثیر قرار نگرفته بودم، شاید به این دلیل که مدتها بود در هیچ فیلمی حمید سمندریان را اینقدر زنده ندیده بودم، به هر حال من مطمئنم که او نمرده است، چون هنرمندی به این عظمت هرگز نخواهد مرد. حیف که بسیاری از دوستان و کسانی که این پست رو لایک می‌کنند هرگز او را ندیده‌اند و لذت شاگردی تنها استاد را نچشیده‌اند...