به گزارش خبرگزاری برنا؛ در مرکز مجموعه، دریاچهای وجود دارد که قلب تپنده این مجموعه به شمار میرود. دریاچه تخت سلیمان، چشمهای جوشان و آهکی با قدمت هزاران سال است که آب را با فشار از اعماق سفرههای زیرزمینی به سطح زمین پمپاژ میکند.
این دریاچه همواره در مباحث زمینشناسی، باستانشناسی، اسطورهای و مذهبی مورد مطالعه کارشناسان بوده و گمانهزنیهای بسیاری در رابطه با آن صورت گرفته است. ساخت و بهرهبرداری از تخت سلیمان کاملا وابسته به وجود این چشمه بوده است و تاثیر آن را در این مجموعه آشکارا میتوان دید.
آب این چشمه به دلیل آهکی بودن، برای نوشیدن انسان یا دام مناسب نیست و مشکلات گوارشی ایجاد میکند. از سوی دیگر شدت املاح اجازه غواصی و دید در اعماق چشمه را نمیدهد و به همین دلیل رازهای سر به مهر زیادی در مورد آن وجود دارد. در این شرایط، بازار افسانهها و داستانهای محلی داغ میشود و قصههای عجیب و غریبی بر سر زبانها میافتد که صحت و سقم هیچکدام را نمیتوان بررسی کرد.
در اطراف تخت سلیمان تابلوهای متعددی با مضمون " شنا ممنوع " دیده میشود. یادتان باشد که دریاچه تخت سلیمان تنها با مرگ از میهمانان کم تجربهاش پذیرایی میکند. در کنار این دریاچه میتوانید آرامگاه چندی از هموطنانمان را مشاهده کنید که به درون دریاچه رفته و هرگز بازنگشتهاند. البته این دریاچه جسد یکی از آنها را برگرداند که در همانجا دفن شد.
این دریاچه بخشی از مجموعه تخت سلیمان است که در ۲۹ آذرماه ۱۳۱۶ به شماره ۳۰۸ در فهرست آثار تاریخی کشور به ثبت رسیده است. در سال ۱۳۸۰ پرونده ثبت جهانی مجموعه تخت سلیمان نیز در یونسکو گشوده شد و در تیرماه ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) به عنوان چهارمین اثر ایران پس از چغازنبیل، تخت جمشید و میدان نقش جهان به شماره ۱۰۷۷ به ثبت جهانی رسید.
برخی احتمال میدهند که انگشتر سلیمان نبی در کف دریاچه وجود داشته باشد. بر اساس باورها و روایات این مجموعه را حضرت سلیمان بوسیله قدرتهای ماورالطبیعه ساخته که این قدرت بواسطه این انگشتر جادوویی در او وجود داشته است. طبق افسانهای، شیطان انگشتر او را به درون دریاچه میاندازد و با ظاهر سلیمان بر تخت پادشاهی تکیه میزند. برخی از گم شدن انگشتر درون دریاچه برای همیشه میگویند و عدهای هم اعتقاد دارند یک ماهی انگشتر را خورده بوده و سلیمان آن را درون شکم ماهی پیدا کرده و قدرت خود را مجددا بازمییابد.
داستانی بومی حکایت از این دارد که چشمه جوشان دریاچه در نتیجه کوبیده شدن عصای حضرت سلیمان در این نقطه به وجود آمده است. در این داستان آمده است که حضرت سلیمان عصای خود را بر زمین میکوبد و در این نقطه چشمهای شروع به جوشیدن میکند که در گذر زمان به دریاچه امروزی تبدیل میشود.
در باوری دیگر نقل است که هرمزد، پادشاه ایران باخبر میشود که پسر مقدسی در بیتاللحم به دنیا میآید. وی فرستادهای را برای گرامیداشت تولد این کودک میفرستد و به او میگوید:
به مادر آن فرزند بگو که فرزندت فردی شریف و نیکوکار و مشهور و دارای مقامی ارجمند خواهد شد.
فرستاده طبق دستور عمل میکند و در هنگام بازگشت، مادر فرزند که حضرت مریم بوده است به وی کیسهای خاک میدهد و چنین پیامی را به فرستاده میگوید:
به پادشاهت بگو که این خاک ساختمانی را در خود دارد.
فرستاده در راه بازگشت در محل تخت سلیمان بیمار میشود و قبل از مردن کیسه را در همان جا دفن میکند. پس از رسیدن خبر به پادشاه، وی دستور میدهد که بناهایی را در این نقطه بنا کنند. در همین هنگام از محل دفن کیسه خاک، چشمهای از زمین میجوشد تا مایه آبادانی شود.
افسانههای این دریاچه پر رمز و راز یکی دوتا نیستند و داستانهای زیادی در بسیاری محافل بر سر زبانهاست که این پدیده را بسیار پیچیدهتر از یک دریاچه معمولی نشان میدهد. در این میان مشهورترین افسانه، وجود گنجهای بیشمار در اعماق دریاچه است. گفته میشود شهری در زیر دریاچه وجود داشته که امروزه اشیای گرانبهایی در آن مانده است و نشانههایی هم از آنها وجود دارد. جالب است بدانید در هیچ یک از ادوار تاریخی نشانی از پیدا شدن این گنجینهها مشاهده نشده است و با توجه به در دسترس نبودن عمق دریاچه و عدم جستجوی مناسب، به سختی میتوان انتظار داشت که هنوز هم بتوان نشانی از آن شهر و گنجهایش پیدا کرد. در اینجا جالبترین داستانها در مورد گنج دریاچه را برایتان آوردهایم:
برخی افراد تخت سلیمان را محل نگهداری گرال میدانند. گرال جام مقدس مسیح است که در آخرین شب قبل از مرگش از آن مینوشد. تاکنون هیچ اثری از این جام دیده نشده است.
عدهای شهر تخت سلیمان را محل زندگی سلیمان پیامبر میدانند و اعتقاد دارند او بخاطر داشتن ارتباط با نیروهای فرازمینی توانسته سازههایی عظیم در این محل برپا کند که افراد عادی از عهدهاش بر نمیآیند. گل کف دریاچه تخت سلیمان به باور عدهای دارای خاصیتی سحرآمیز است که هر جانوری را میبلعد و به قعر دریاچه میبرد.
دریاچه تخت سلیمان بسیار برای زرتشتیان مقدس است و اهمیت بالایی در بین پیروان این دین دارد.
شاید دورترین واقعه تاریخی که اشاره به وجود اشیای قیمتی در دریاچه دارد مربوط به دوران کورش کبیر، پادشاه هخامنشی باشد. گفته میشود که در سال ۵۴۷ قبل از میلاد، این پادشاه مقتدر پس از غلبه بر پادشاه لیدیه به نام کروسوس، وی را به ایران آورد و در محلی به نام بارن در نزدیکی همدان امروزی سکنی داد.
کروسوس پادشاهی است که هنوز هم در تاریخ جهان به ثروتمند بودن شهرت دارد و ساکنان اروپا، اشخاص بسیار ثروتمند را به کروسوس تشبیه میکنند. او اولین پادشاهی بود که ضرب سکه را رواج داد و اموال بسیاری را برای خود اندوخت. به هنگام آوردن وی به ایران، کوروش خزانه اشیای قیمتی او را گرفت و به عنوان نذر در آب دریاچه مقدس تخت سلیمان انداخت.
در اسناد تاریخی روایات و گفتههایی در مورد جنگهای بین امپراتوری روم و پادشاهی اشکانی وجود دارد. یکی از این گفتهها که در تاریخ روم، مصر و جهان با عنوان داستان تاریخی کلئوپاترا و آنتونی شناخته میشود قصه جالبی را روایت میکند. در این داستان آمده است که سردار رومی به نام آنتونیو، در سال ۳۶ قبل از میلاد قلعه تخت سلیمان، که در آن زمان گنزک خوانده میشد، را محاصره کرد. در میان این محاصره و کشمکشهایی که در طول آن به وجود آمد، نگهبانان آتشکده مقدس در زمان احساس خطر و وجود امکان سقوط قلعه، اشیای قیمتی موجود در آتشکده و معبد را به داخل دریاچه میانداختند تا هم کسی به آنها دسترسی نداشته باشد و هم نذری برای حفظ آنها از دشمن به شمار آید.
خسرو پرویز، پادشاه ساسانی با هراکلیوس پادشاه روم همواره در جنگ بود. نیروهای روم شرقی پس از کشمکشها و جنگهای بسیار توانستند قلعه تخت سلیمان را در ۶۲۴ میلادی تصرف کنند. پیش از تصرف کامل تخت سلیمان، نذورات و گنجهای موجود در آتشکده، توسط موبدان به دریاچه ریخته شد تا دشمن به آنها دسترسی پیدا نکند.
موبدان زرتشتی معتقدند این دریاچه به الهه آبها به نام ناهید یا آناهیتا تعلق دارد و ریختن اشیای نذری به داخل آن کاری مرسوم بوده است. این کار به منظور حفظ این اشیا به وسیله صاحب آن صورت میگرفت و امری جایز تلقی میشد.
با وقوع جنگهای ایرانیان و اعراب در صدر اسلام و اشغال ایران، نیروهای خلیفه دوم توانستند قلعه را محاصره کنند. در آن زمان نیز بعید نیست که گنجها و نذوراتی را به دریاچه ریخته باشند.
مجموعه بناهای تاریخی در تخت سلیمان در اطراف چشمه رسوبی ساخته شدهاست. آب این چشمه که از عمق بیش از ۱۲۰ متری از درون زمین به سطح میآید و به زمینهای اطراف میریزد دارای املاح زیادی است که آن را برای آشامیدن و کشاورزی نامناسب کردهاست. بر خلاف تصور همگان، این یک دریاچه نبوده و هیچ آبی به آن نمیریزد. رسوبهای حاصل از این املاح در طی قرنها، لبه چشمه را شکل داده و متغیر کردهاست.
آثار و بناهای دورههای اشکانیان و ساسانی و ایلخانان مغول در این محل یافت شدهاست. مهمترین آثار بهجامانده آن آتشکده و تالارهای دوره ساسانی است. برخی آثار ساسانی دیگر نیز در کوه بلقیس و زندان سلیمان در نزدیکی روستای تخت سلیمان ساخته شدهاست. کاوشگاه باستانی شیز از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شدهاست و طرحهای بزرگی برای بازسازی و کاوش در آن در دست اجراست.
با رسیدن به یکی از طاقچههای دریاچه ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتر املاح زرد رنگ انباشته شده بر روی سطح راه مییابند و با شیبی تند مسیر کف دریاچه ادامه پیدا میکند. با وجود ابعاد سطح دریاچه در عمق پایینتر شاهد افزایش ابعاد آن بین ۳ تا ۱۰ متر هستیم که باعث شده دریاچه شکلی شبیه به قیف سر و ته پیدا کند.
تیم ایرانی گودال کشف شده توسط آلمانیها را پیدا نکردند اما ۹ کانال ورود آب را نیز شناسایی میکنند. تنها اشیایی که این تیم ایرانی در کف دریاچه مییابد تعدادی زباله بود که وانت و واگن هیات کاوشگر آلمانی جزوشان بوده است. حیات جانوری تنها در سطح آبهای دریاچه تخت سلیمان وجود دارد و کمی که در آن پایین بروید دیگر خبری از آن ماهیهای آکواریومی روی آب هم نخواهد بود.
این روایات تاریخی و متعدد سبب شدهاند در طول تاریخ بسیاری برای پیدا کردن گنجهای باارزش درون دریاچه، وارد آن شوند. دو عامل عمق زیاد دریاچه و رسوبات فراوان معلق درون آب موانع بزرگی بر سر راه کاوشگران بودهاند. اولین غواصانی که وارد دریاچه شدهاند هیاتی آلمانی بودهاند که به گودالی در وسط دریاچه به عمق ۱۱۲ متر و ده کانال ورود آب در حاشیه دریاچه دست پیدا میکنند. اما رسوبات و فشار داخل آب به قدری بالا بوده که اجازه نمیدهد چیزی درون دریاچه کشف کنند.
چند سال پس از ورود آلمانیها این ایرانیان بودند که به آب میزنند. غواصان ایرانی میگویند که رسوبات زیاد درون آب به قدری زیاد بوده که در عمق سه متری میدان دیدشان تا دو متر و در عمق ۱۵ متری تقریبا به صفر میرسد. ذرات معلق درون آب اجازه ورود نور خورشید به درون آب را نمیدهند و نور چراغ قوه تنها تا ۳۰ سانتیمتری را برای آنان قابل مشاهده میکرده است.