صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

باورهای نادرست در مورد روانپزشک

۱۳۹۹/۰۷/۲۸ - ۱۶:۰۴:۴۸
کد خبر: ۱۰۷۴۷۲۹
عنوان زیر توسط دکتر ندا فرزانه متخصص روانپزشک در غرب تهران به نام"شش باور نادرست در مورد روانپزشک" تهیه شده است.

به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، عنوان زیر توسط دکتر ندا فرزانه متخصص روانپزشک در غرب تهران به نام"شش باور نادرست در مورد روانپزشک" تهیه شده است.

متاسفانه کلیشه های نادرست در کشور ایران در بعضی مناطق در مورد حیطه های لازم برای مراجعه به روانپزشک وجود دارد. بسیاری از افراد تصوری که از روانپزشک دارند، این است که افرادی که فقط نیاز به دارو برای درمان تعداد معدودی از بیماریهای روحی روانی مثل افسردگی، اضطراب و وسواس را دارند، باید به روانپزشک مراجعه کنند و در بقیه موارد دیگر فرد کلا نیاز به ویزیت حضوری و یا مشاوره آنلاین توسط روانپزشک را ندارد.

متاسفانه طبق بررسی های سازمان غذا و دارو مشخص شده است که علت تعداد بالایی از وابستگی به داروهای خواب آور، مصرف خودسرانه دارو های آرام بخش و خواب آور توسط افرادی که بی خوابی دارند ولی به روانپزشک برای تشخیص و درمان مراجعه نمی کنند،است.

یکی از معضلات مهم در حیطه درمان اختلالات مهم روانی مثل دو قطبی، افسردگی و اضطرابی این است که در بسیاری از موارد، متاسفانه فرد بیمار و نیز خانواده اش از مراجعه به روانپزشک پرهیز می کنند چون تصورشان به غلط این است که "روانپزشک فقط دارو به ما می دهد که معتاد میشویم" یا اینکه " هر فردی خودش باید به خودش کمک کند تا بتواند افکار و احساسات منفی اش را کنترل کند و "روانپزشک فقط دارو میده، بدون اینکه به حرفهای ما اصلا گوش بده".

بدبختانه، اتفاقی که در درصد بالایی از این مراجعان و خانواده هایشان رخ می دهد این است که بعد از اینکه به اصطلاح کار از کار گذشته و علائم بیماری شدید یا مقاوم به درمان دارویی شده، مراجعه می کنند.

براساس نتایج مقالات چاپ شده در مجلات معتبر روانپزشکی مشخص شده است در مواردیکه فرد و یا خانواده در  مرحله ای که علائم بیماری روانی حاد و شدید است، تازه به روانپزشک مراجعه می کنند، نیاز به تجویز داروهای روانپزشکی بیشتر از درمان های غیر دارویی، لزوم تجویز تعداد بالاتر داروها برای کنترل شکایات هم جسمی و هم روحی روانی،میزان دوز دارویی بیشتر برای کنترل حاد و سریع علائم و یا احتمال خودکشی یا رفتارهای آسیب به خود آشکار و پنهان بیشتر از زمانی است که فرد در بدو شروع علائم به روانپزشک مراجعه می کند.

 البته دیدگاه غلط دیگری که در این میان می تواند مانع از ادامه درمان دارویی توسط روانپزشک بشود، انتظارات نادرست خانواده بعضی از بیماران از روند درمان است. مشاهده شده که بجای اینکه اعضای خانواده، فرد بیمار را به مصرف داروها و رعایت درمان دارویی و غیر دارویی تجویز شده توسط روانپزشک کمک و تشویق کنند، با روانپزشک، روانشناس و کادر درمان بحث می کنند که می تواند به اشکال متعددی باشد که بعضی از نمونه ها برای اصلاح این فرهنگ غلط بر اساس تجارب بالینی خودم و سایر همکاران روانپزشک به طور مختصر برای خوانندگان محترم این مقاله ارائه می شود.

باور نادرست اول: در مورد مراجعه به روانپزشک: هر فردی که به روانپزشک مراجعه کند، روانپریش و تیمارستانی است.

متاسفانه این فرهنگ اشتباه که هر فردی که به روانپزشک مراجعه می کند، روانپریش و خطرناک است، همچنان نیز در اکثر نقاط کشورمان وجود دارد. راهنمایی من به اینگونه خانواده هایی که فرد مبتلا به اختلالهای روانی مهم مثل اختلالات اضطرابی، وسواسی، دوقطبی و افسردگی دارند، این است که با افزایش آگاهی خود از طریق مشاوره با روانشناس و روانپزشک از علائم بیماری فرد مبتلا اطلاع پیدا کنند تا بتوانند به او کمک کنند که در فضایی بدون اینکه توسط اعضای خانواده به عنوان "بیمار روانی" یا "دیوانه" یا " معتاد به دارو" خطاب شود، تحت درمان دارویی یا غیردارویی قرار بگیرد. این دیدگاه کمک می کند تا به موقع فرد مبتلا به اختلال روانی نیز به روانپزشک برای تشخیص درست مراجعه کند و بتواند هر چه زودتر به فعالیت های روزمره ی زندگی خود باز گردد.

باور نادرست دوم: در مورد مراجعه به روانپزشک:اصلا و در هیچ شرایطی به بیمارمان دارو تجویز نکنید و با گفتار درمانی او را در یک جلسه خوب کنید.

یکی از موارد شایع و نادرستی که بعضی از اعضای خانواده افراد مبتلا به بیماری روحی روانی به آن بدون اینکه تحصیلات روانپزشکی لازم در مورد لزوم تجویز شدن یا نشدن دارو در فرد بیمارشان را داشته باشند، دارنداین است که "اصلا به بیمارمان دارو تجویز نشود و با گفتار درمانی او را فقط با همین یکبار مراجعه درمان کنید.

باور نادرست سوم که همراهان بیمار در زمان مراجعه به روانپزشک دارند این است که: مریض ما عقلش کار نمی کنه و ما باید در طول جلسه بشینیم و همه حرفهایی که او میزند و دکتر در جلسه درمان میگوید را حتما ضبط کنیم.

این تصور کاملا نادرست،  یکی از مهم‌ترین مسائلی هست که می‌تواند در روند درمان فرد مبتلا به اختلالات روانپزشکی توسط روانپزشک مشکلات جدی ایجاد کند. بر اساس اصول اخلاق­ پزشکی در رشته روانپزشکی نیز مانند سایر رشته­های پزشکی نیاز هست که روانپزشک با توجه به قسم بقراطی که خورده است، اصول راز داری بیمار را حتی در موارد بعد از فوت نیز البته به جز در موارد اورژانسی و مواردی که حکم قاضی محترم وجود دارد در هر شرایطی رعایت نماید. صد البته که در شرایط اورژانسی و در موارد لزوم این مسئله نقض می‌ شود که تعدادی از این موارد اورژانسی عبارتند از:

  1. بیماری که نیاز هست تا سایر اعضای خانواده او نیز از مشکل او خبردار شوند مثل فردی که افکار خودکشی و یا احتمال آسیب رساندن به خود و یا دیگران دارد که این مسئله مستثنی از این است  و روانپزشک این مسئله را در صورت صلاحدید به سایر اعضای خانواده و یا مراجع قضایی می تواند اطلاع بدهد تا فرد به صورت اورژانسی در بخش اعصاب و روان بیمارستان برای درمان بستری بشود.
  2.  
  3. مورد اورژانسی دیگر موردی است که نامه از پزشک قانونی به صورت کتبی یا از سایر سازمان‌های مرتبط مثل سازمان‌های نظام­وظیفه، پزشک قانونی یا سایر نهادها به صورت مکتوب به روانپزشک ارائه شده است که در این موارد بر اساس دستور مقامات بالاتر قضایی و موارد ذکر شده لازم است که روانپزشک اطلاعات بیمار را در اختیار مراکز محترم بگذارد.
  4.  
  5. مورد بعدی مواردی است که بیمار از نظر سنی، کودک و خردسال بوده و توانایی اینکه بتواند دستورهای ارائه شده دارویی و یا غیردارویی را درک نماید، وجود ندارد؛ بنابراین از والد بیمار خواسته می‌شود که در جلسه درمان در مواردی که فقط اگر روانپزشک صلاح بداند، حضور یابد.
  6.  مورد بعدی فرد سالمند و یا افرادی هستند که از لحاظ حقوقی محجور حساب می­شوند مثل افرادی که اختلالات حافظه شدید دارند یا افرادی که مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی یا موارد مشابه بوده که حتماً باید فرد بیمار دارای همراهی باشد تا در روند تشخیص و درمان فرد قرار بگیرد.
  7.  
  8. مورد مهم دیگری که افراد خانواده باید حتما در جلسه درمان حضور داشته باشند موردی است که فرد بیمار مبتلا به اختلال عقب­ ماندگی ذهنی و یا موارد مشابه مثل بیماری اوتیسم است که بیمار توانایی یادداشت کردن و یا درک دستورات دارویی و غیردارویی روانپزشک را ندارد و یا مواردی مشابه این مسئله.
  9.  
  10.  در موارد اورژانسی و یا در موارد دیگری نیز فقط با صلاحدید روانپزشک که بیمار بدحال بوده و احتمال آسیب رسیدن از لحاظ جسمی و روانی به او وجود دارد نیز بهتر است که روانپزشک به اعضای خانواده مورد اعتماد او اطلاع داده و یا درخواست کند که یکی از اعضای خانواده برای کمک رساندن به بیمار و رساندن او به بیمارستان در موارد لزوم همکاری کند.

متاسفانه چه بسیار برای من و یا همکارانم پیش آمده است که بیماری که هیچ کدام از این شرایط ذکر شده را ندارد و به اصطلاح از لحاظ عقلانی نیز محجور نبوده و اعضای خانواده او با این صحبت که "چون او روانی است که به روانپزشک مراجعه کرده است و عقل درست و حسابی ندارد ما هم باید در جلسه باشیم و حتماً حرف­های شما را هم ضبط کنیم و همه اسرار بیمار را هم بدانیم". این مسئله کاملاً به جز مواردی که در صحبت­های قبلی ذکر شد، خلاف قوانین اصول اخلاق پزشکی است. در بعضی موارد حتی بعد از اینکه به همراه بیمار توضیح داده می­شود که فرد شاید موارد خصوصی و پزشکی داشته باشد که نمی ‌تواند در حضور شما بیان کند مثلاً در مورد نیازهای جنسی و یا افکار جنسی خود با روانپزشک نیاز دارد که صحبت کند و یا اینکه نیاز دارد که قسمتهایی از بدن فرد توسط روانپزشک معاینه شود،اعضای خانواده قبول نمی‌ کنند و حتی شده که به روانپزشک نیز تهدید و توهین کرده و با این حرف که ما شکایت خواهیم کرد چون اجازه ندادید که ما هم از اسرار مریض مان خبر داشته باشیم محل را ترک می­کنند و اجازه هم نمی­دهند که فرد بیمار که نیاز به درمان دارد نیز کلاً به روانپزشک مراجعه نماید. این مسئله می‌تواند آسیب بسیار جدی به فرد بیمار نیازمندی که نیاز به صحبت کردن، درد دل کردن و گوش دادن صحبت‌های او توسط روانپزشک است،ارائه شود.

عواقب ناگوار این مسئله این است که بیماری که خانواده­اش مانع از درمان صحیح او توسط روانپزشک شده‌اند، بعد از اینکه توسط اعضای خانواده از مراجعه به روانپزشک منع می­شود، احتمال آسیب رساندن به خود به خاطر آسیب­ روانی بخاطر اینکه او را تیمارستانی و روان‌پریش فرض کرده‌اند و خودش نمی‌تواند بر امور درمان خود نظارت کند، متاسفانه بالا می رود.

باور نادرست چهارم هر چقدر که میزان تعداد داروها را بیشتر مصرف کنم، زودتر و در مدت کوتاه تری خوب می شوم.

نکته منفی دیگری که در زمینه مراجعه به روانپزشک وجود دارد این است که در کشورهایی که مثل کشور ما در دسته کشورهای جهان سوم هستند،از قبل توضیحات لازم و "آموزش همگانی مسائل روانشناختی" در مورداهمیت توجه کردن به "سلامت روانی" همانند سلامت بدن مثل "سلامت بهداشت دهان و دندان" از زمان کودکی به فرد یا خانواده در مدرسه و رسانه ها به اندازه کافی داده نشده است.

متاسفانه در بسیاری از افرادی که مبتلا به بیماری های روحی روانی حتی به راحتی درمان پذیر مثل اختلال های افسردگی اضطرابی هستند، فرد تازه بعد از اینکه دچار عوارض دارویی شده و یا داروهای زیادی را خودسرانه مصرف کرده­ و علائمش بدتر شده است، به روانپزشک مراجعه میکنند.

البته در اینجا تاکیدی که خانم دکتر ندا فرزانه متخصص اعصاب و روان در تهران دارند این است که "تیم درمانی سلامت روان" متشکل از روانپزشک،روانشناس، مددکار، روان درمانگر و اعضای دیگر تیم هستند و همه در کنار یکدیگر لازم است که برای کنترل و درمان انواع اختلالات روحی روانی کار کنند. مورد متاسفانه نادرست دیگری در زمان مراجعه به روانپزشک نیز وجود دارد. در ابتدای شروع علائم روانشناختی، فرد بعد از اینکه این مشکلات برایش پیش آمده اکثرا ابتدا فقط به روانشناس مراجعه می کنند چون در کشور ما سیستم ارجاع بصورت روتین وجود ندارد. مشکلات روانی بعدی زمانی مشکل زا می شود که فرد دارای علائمی است که حتما باید توسط روانپزشک ویزیت و بررسی شود مثل هذیان، توهم بینایی و توهم شنوایی و از این قبیل موارد.

منظور از مشکلات ارجاع این است که در بعضی از کشورها به روشی حالا درست یا به نادرست، وقتی که فردی دچار هر نوع بیماری جسمی و یا روانی است مثل بیماری قلبی، مشکلات کلیوی، افسردگی، سردرد و از این قبیل مسائل، در ابتدا به پزشک عمومی و یا پزشک خانواده خود برای بررسی مراجعه می کند و در صورتی که نیاز به بررسی فوق تخصصی و یا تخصصی در زمینه هر کدام از این علائم باشد، فرد بیمار برای بررسی دقیق تر به روانپزشک یا متخصص مربوطه ارجاع داده میشود.

 البته ممکن است که بنا به صلاحدید پزشک عمومی و یا پزشک خانواده، در موارد لازم یکسری تستهای تشخیصی لازم مثل آزمایش خون، اکوی قلبی، نوار مغز، عکس قفسه سینه و یا موارد مرتبط درخواست شود و بعد از رویت نتایج تستها در موارد لزوم فرد به پزشک متخصص برای تشخیص و یا درمان ارجاع داده شود.

البته هر روشی که در زمینه سیستم درمانی انجام شود، بالطبع دارای یکسری فواید و یکسری معایب برای فرد است. یکی از فواید این نوع سیستم تشخیصی و درمانی این است که مثلا فردی که وقتی دچار مشکلات اعصاب و روان است و پزشک عمومی یا پزشک خانواده،اقدامات تشخیصی و درمانی را انجام داده و علائم روانی فرد همچنان کنترل نشده ،فرد مستقیما به روانپزشک و متخصص مربوط ارجاع میشود. سپس متخصص اعصاب و روان مربوطه، بر اساس بررسی های اولیه پزشک عمومی فرد را مجددا ارزیابی تخصصی روانپزشکی میکند و بر اساس آن درمان دارویی و یا غیر دارویی را تجویز میکند.

همچنین،اگر بیمار نیاز به روان درمانی، مشاوره و یا درمان غیر دارویی نیز به طور همزمان و یا جداگانه نیز دارد،به روانپزشکی که روان درمانی نیز انجام میدهد و روان درمانگر هم هست و یا به روانشناسانی که روان درمانی انجام میدهند،ارجاع میشود. یعنی در این موارد فرد بیمار به طور همزمان تحت درمانهای دارویی و هم درمان غیرداروئی لازم مثل مشاوره، نوروفیدبک، بیوفیدبک و یا سایر موارد لازم دیگر تا زمانی که برای بهبودی او لازم است، قرار می گیرد.

باور نادرست پنجم: روانپزشک برای اینکه فقط پول ویزیت بگیرد، وقت جلسه بعدی را می گذارد و همان یکبار داروها را خودم از داروخانه بگیرم،برای بهبودی کافیه.

متاسفانه در کشور ما چنین سیستمی که بر روی همه داروخانه بتوان نظارت داشت تا فقط با نسخه پزشک و یا روانپزشک چه به صورت نسخه کاغذی و یا نسخه الکترونیک  بتوان داروهای روانپزشکی را به بیمار تحویل داد، در تمام نقاط ایران وجود ندارد. صد البته که این نکته در موارد اورژانسی مثل شرایط کرونا که لزوم قرنطینه بودن و یا شرایط تعطیلی مطبها از طرف مسئولان محترم اجباری باشد، اصلا صدق نمی کند و در موارد شرایط اضطراری شرایط کاملا متفاوت است. عرض بنده به عنوان روانپزشک این است که براساس تجربه بالینی مشخص شده است که تعداد زیادی از بیماران در شرایط غیر اضطراری هم به داروخانه مراجعه می کنند و بدون ارائه نسخه دارو را درخواست می کنند و مسئول داروخانه نیز بعد از اصرار زیاد بیمار و حتی بدون حضور خود فرد بیمار، به ناچار داروها را می دهند. این مسئله فقط و فقط به اصطلاح دودش در چشم خود بیمار می رود چون مصرف خودسرانه دارو می تواند عواقب جسمی و روانی زیادی داشته باشد.

نظر شما