صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گزارش هفته؛

جای خالی اقوام ایرانی در آثار سینمایی و تلویزیونی

۱۳۹۹/۰۸/۰۸ - ۰۵:۵۹:۰۰
کد خبر: ۱۰۷۹۲۳۹
در بین سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ایران می‌توان آثار درخشانی را نام برد که با محوریت زندگی اقوام ایرانی در اقصی‌نقاط کشور ساخته شده‌اند و در خاطره جمعی ایرانیان نقشی پر رنگ دارند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در سال‌های اخیر تعداد آثار درخشانی که به زندگی اقوام ایرانی پرداخته‌اند به حداقل رسیده و بعضاً بسیاری از آثاری که در این زمینه ساخته شده‌اند با حواشی بسیاری روبرو شده و حتی واکنش‌های تندی از سوی برخی اقوام شاهد بودیم که بعضاً منجر به جلوگیری از پخش و تولید اثر شده است.

تولید و پخش آثار مربوط به زندگی اقوام ایرانی قطعاً یکی از الزامات در تولیدات سینما و تلویزیون ما است که باید به آن توجه داشت و این مهم نیاز به حمایت نهادهای فرهنگی دارد. در گفت‌وگو با دو سینماگر لزوم پرداختن به این موضوع و دلیل کمبود آثار سینمایی و تلویزیون مربوط به اقوام ایرانی را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه می‌خوانید:

رسول نجفیان: در آثار هنری هموطنان غیرمسلمان را فراموش کرده‌ایم

رسول نجفیان بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: در کشور ما یهودی‌ها، مسیحی‌ها و زرتشتی‌های بسیاری زندگی می‌کنند که از هموطنان ما هستند و مثل همه ما مسلمانان همه مسائل، مصائب و مشکلات جاری در زندگی‌ ما برای آن‌ها نیز وجود دارد و آن‌ها با ما هیچ تفاوتی ندارند.

نجفیان خاطرنشان کرد: من هموطنان یهودی، مسیحی و زرتشتی را جدا از خودمان نمی‌دانم. ما شاید از مسلمانان آمریکایی اطلاعات بیشتری داشته باشیم و حتی حمایت از آن‌ها هم شاید کار پسندیده‌ای باشد اما باید بدانیم که در کشور خودمان هم مردمی زندگی می‌کنند که شاید با ما هم‌دین نباشند اما هموطنانمان هستند و باید در آثار سینمایی و تلویزیونی به آن‌ها بپردازیم و آن‌ها را نباید نادیده گرفت.

او افزود: برای پرداختن به این مسئله ما باید از گذشتگان خود الگو بگیریم، در گذشته هم‌زیستی سالم و سازنده‌ای را بین مسلمانان و پیروان دیگر ادیان در کشور شاهد بودیم. ما تنها کشوری هستیم که در پایتخت چهارراهی به نام ادیان داریم و این بهترین بارقه فرهنگی و تجلی تربیت ایرانیان است که همه ادیان در آن‌جا معبد، کنیسه و کلیسا دارند و بدون هیچ مشکلی در کنار هم زندگی می‌کنند. خیابان «30 تیر» که در گذشته «قوام‌السلطنه» نام داشت همان خیابانی است که پیش‌تر با عنوان خیابان «ادیان» شناخته می‌شد و تجلی‌گاه این فرهنگ ارزشمند بود.

این بازیگر تأکید کرد: ما زندگی پیروان دیگر ادیان در کنار خود را می‌پذیریم و همیشه از نگاه‌های افراطی فاصله گرفته‌ایم. هموطنان مسیحی، زرتشتی، یهودی و... در بزنگاه‌های مختلف حضور داشته که از جمله آن‌ها می‌توان به جنگ تحمیلی اشاره کرد که به جبهه رفته، از میهن دفاع کرده و شهید داده‌اند. ما نباید حضور پیروان ادیان مختلف در آثار هنری‌مان را کنار بگذاریم و اگر آن‌ها از دید حساس هنرمندان کشورمان دور باشند و ما فقط مسلمانان را ببینیم گرفتار دین‌پرستی شده‌ایم که با خداپرستی تفاوت دارد و امری پسندیده نیست. دین‌پرستی ما را به پول‌پرستی و در نهایت مقام‌پرستی می‌کشاند.

بازیگر فیلم سینمایی «خنده در باران» در ادامه اظهار داشت: من متولد و بزرگ‌شده همان محله 30 تیر هستم و از دوران کودکی شاهد هم‌زیستی با یهودی‌ها، مسیحی‌ها، مسلمانان و زرتشتی‌ها بودم و در محیطی بزرگ شدم که در دوران کودکی حتی نمی‌دانستم که بین یهودی، مسلمان و مسیحی تفاوت است. این هم‌زیستی عاشقانه باعث شده بود که در هیچ شرایطی احساس تنهایی نداشته باشیم و این مسئله مهم باید در هنر ما هم دیده شود و تا امروز به دلیل اینکه تعداد آثار قابل توجه در این زمینه بسیار اندک است، پرداخت سینما، تئاتر، تلویزیون و... به هیچ‌وجه قابل بیان و بروز نیست.

نجفیان تأکید کرد: هیچ فرقی بین مسلمان، مسیحی، یهودی و زرتشتی ایرانی تبار وجود ندارد اما متأسفانه آثار چندانی که در آن‌ها از حضور پیروان ادیان مختلف استفاده شده باشد یا درباره آن‌ها ساخته شده باشد، وجود ندارد و من به شخصه تنها یک یا دو فیلم از حمید جبلی به یاد دارم که به این موضوع مهم پرداخته است.

این بازیگر با تأکید بر لزوم پرداختن به زندگی و مسائل پیروان دیگر ادیان در آثار هنری ایرانی، اظهارات خود را با گفتار معروف شیخ حسن خرقانی به پایان رساند و گفت: هر کس در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید. چه آن کس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوان ابوالحسن به نان ارزد.

علی لدنی: حفظ آئین‌ها و سنت‌های اقوام مختلف از وظایف تلویزیون است/ صداوسیما وظایفش را فراموش کرده!

علی لدنی، تهیه‌کننده سینما و تلویزیون، در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: کارگردانی که به سراغ قصه‌های بومی می‌رود باید نسبت به سبک زندگی، مردم‌شناسی، گوشی، جغرافیا و دیگر مسائل منطقه مورد نظر شناخت داشته باشد.

لدنی تصریح کرد: متأسفانه در آثار جدید تلویزیون آگاهی لازم درباره این موضوعات را نمی‌بینم و معمولاً کارگردان‌ها با عدم آگاهی، عدم شناخت و محدودیت‌های مالی فراوان به سراغ اینگونه آثار می‌روند و کیفیت لازم را برای سریال‌ها شاهد نیستیم.

تهیه‌کننده مجموعه تلویزیونی «گذر از رنج‌ها» در ادامه گفت: وقتی شرایط اقلیمی و بومی مناطق مورد نظر مورد توجه کارگردان‌ها و همچنین فیلمنامه‌نویس‌ها قرار نمی‌گیرد و با عدم شناخت کافی به سراغ اثر می‌روند و هیچ خبری از بومی‌شناسی نیست سریال در محتوا و مضمون بسیار سطحی و در ساختار بسیار ضعیف و بی‌کیفیت می‌شود.

این تهیه‌کننده تأکید کرد: برای رسیدن به کیفیت مطلوب بهتر است کارگردان‌هایی انتخاب کرد که در منطقه‌ای که قصه روایت می‌شود زندگی کرده باشند و در واقع متعلق به آنجا هستند. متأسفانه استفاده از کارگردان بومی چندان مورد توجه نیست و من کمتر دیده‌ام که به این نکته توجه شود. پس از این مسئله می‌توان با خیالی راحت به سراغ انتخاب بازیگر رفت چراکه کارگردان آگاه می‌تواند حتی با استفاده از بازیگران بومی که شاید مطرح هم نیستند، به نتیجه مطلوب برسد.

او افزود: استفاده از کارگردان بومی باعث می‌شود تا از حاشیه‌های احتمالی تا حد زیادی جلوگیری شود. حاشیه‌سازی برای یک سریال معمولاً ناشی از عدم آگاهی تولیدکنندگان اثر است اما در صورتی که کارگردان متعلق به همان شهرستان باشد این شائبه که خصومت و عنادی وجود داشته دیگر به وجود نمی‌آید و مردم اینگونه تصور می‌کنند که این کارگردان قصد داشته نگاهی متفاوت به شهر و روستای ما داشته باشد.

لدنی تصریح کرد: اگر نگاه به سبک زندگی مردم در مناطق مختلف کشور واقع‌بینانه باشد قطعاً مردم آن منطقه هم از این آثار استقبال می‌کنند و حتی باعث خوشحالی آنها است و از دیدن سریال‌ها لذت می‌برند. به نظر من سینما وظیفه‌ای در قبال این موضوع ندارد اما تلویزیون موظف است که به زندگی اقوام و آیین‌های ایرانی توجه داشته باشد و در جهت حفظ این ارزش‌ها باید برنامه‌ریزی کند که متأسفانه چنین سیاستی ندارد اما باید این نکته را نیز مدنظر داشته باشیم که با توجه به ماشینی شدن زندگی‌ها سبک زندگی همه مردم دنیا به هم نزدیک‌تر شده و از آن شکل سنتی و اصیل فاصله گرفته‌اند. متأسفانه با عدم توجه تلویزیون به این اتفاق با سرعت بیشتری رخ می‌دهد و این در حالی است که اگر قرار است آئین‌ها و سنت‌های اقوام مختلف ایرانی حفظ شود کارگردان‌ها، بازیگران و نویسندگان بسیاری داریم که می‌توانند آثار خوب و قابل قبولی تولید کنند که قطعاً برای مردم هم جذابیت دارند.

امرالله احمدجو: لهجه پر رنگ‌ترین عنصر در آثار بومی ما است / پرداختن به قصه‌های بومی تنها محدود به رعایت پوشش و لهجه نیست

امرالله احمدجو فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: فیلم‌ها و سریال‌های متنوعی با موضوع اقوام ایرانی ساخته شده که بعضی از این آثار خوب و باکیفیت و برخی ضعیف و شکست خورده بوده‌اند.

احمدجو تصریح کرد: به نظر من در پرداختن به مسائل و موضوعات محلی و بومی عنصری که شاخص‌تر از باقی عناصر بوده پرداختن به لهجه‌ است. لهجه عنصری برجسته در آثار ما بوده که خیلی وقت‌ها از آن استفاده درستی شده اما در بسیاری مواقع لهجه بیشتر مورد سوءاستفاده قرار گرفته و نمونه اصلی آن لهجه جعلی است که به دلیل عدم سط به دستور زبان و ظرافت‌های آن برای روستاییان اختراع شده و یک لهجه کاملاً غلط و بی هویت است.

این کارگردان در ادامه گفت: فیلمساز و فیلمنامه‌نویس حتی اگر خودش هم متعلق به محلی است که قصه‌اش در آن روایت می‌شود، بهتر است درباره آن تحقیق و مطالعه کافی داشته باشد، آثار بسیاری ساخته شده‌اند که با وجود تعلق داشتن فیلمساز به منطقه مورد نظر اثری خلق شده که واکنش‌های تند آن قوم را به همراه داشته و کلیت اثر به حاشیه کشیده شده است.

کارگردان مجموعه تلویزیونی «روزی روزگاری» در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: در آثار سینمایی و تلویزیونی ما ضوابط، آیین‌ها، خصوصیات مثبت، سبک زندگی، و مسائلی شیرین و دلچسب از اقوام مختلف ایرانی در برخی مواقع به درستی مورد توجه بوده و استقبال خوبی هم از آن صورت گرفته است اما برخی مواقع فیلمسازان ما با وجود اینکه اطلاعات و تسلط کافی به موضوع دارند به قدری در پرداخت دقیق آن افراط می‌کنند که به عنوان مثال می‌بینیم لهجه استفاده شده در اثر برای عموم مردم نامفهوم است و فقط بومیان آنجا می‌توانند متوجه آن شوند و در جهت برقراری حفظ ارتباط مخاطب، برای فیلم زیرنویس می‌گذارند که هیچ لزومی ندارد و می‌شود به عموم مخاطبان توجه بیشتری داشت و لهجه را قابل فهم‌تر مطرح کرد.

او افزود: پرداختن به قصه‌های بومی تنها محدود به رعایت پوشش و لهجه نیست، معماری، ضوابط، پس‌زمینه‌های فرهنگی و سبک زندگی از نکات حائز اهمیت آثار بومی هستند و متأسفانه با توجه به وضعیت موجود در آموزش هیچ توقعی از فیلمسازان جدید برای پرداختن به ظرایف وجود ندارد.

احمدجو با اشاره به حواشی ایجاد شده برای برخی آثار سینمایی و تلویزیونی که به زندگی اقوام ایرانی پرداخته‌اند، گفت: مسئولیت هر اتفاق و سوءتفاهم یا واکنش تند از سوی مردم بر عهده سازنده اثر است اما باید واکنش معقولی بر اشتباهات وجود داشته باشد و متأسفانه به دلیل اینکه آموزشی وجود ندارد همواره شاهد واکنش‌های تندی بودیم که اثر را به حاشیه برده و بعضاً پخش و تولید آن را متوقف کرده است.

این کارگردان در ادامه خاطرنشان کرد: با استفاده از لهجه یک شهرستان مردم آن منطقه از این اتفاق خوشحال می‌شوند ولی سوءاستفاده از لهجه‌ها برخورنده است و وقتی حاشیه‌ای ایجاد می‌شود هم می‌بینیم برخی می‌خواهند سوءاستفاده کرده و از این حاشیه‌ها بهره‌برداری کنند در حالیکه اگر مخاطبان ما آموزش دیده باشند که کمی در برابر این مسائل سعه‌صدر داشته باشند، اجازه نمی‌دهند که برخی افراد بتوانند از این اتفاقات و حاشیه‌سازی‌ها استفاده کنند و به نوعی از آب گل‌آلود ماهی بگیرند.

کارگردان مجموعه تلویزیونی «تفنگ سرپر» در پایان تأکید کرد: من تولیدات سینما و تلویزیون ایران را در سال‌های اخیر دنبال نکرده‌ام اما اگر میزان تولیدات بومی به حداقل رسیده است، آن را نمی‌توان محدود به یک یا دو عامل کرد. عوامل بسیاری وجود دارند و به نظر من در رأس این عوامل عدم آموزش و برنامه‌ریزی وجود دارد. با خروجی پرجمعیت دانشگاهی که برای هر کاری یه رشته تخصصی به وجود آمده و به دلیل کثرت علاقه‌مندان میزان آموزشگاه‌ها هر روز رو به افزایش است فکر می‌کنم تنها به آمار این خروجی توجه شده و اگر اتفاق مثبتی هم رخ داده مربوط به تلاش و استعداد فردی بوده و ما هیچ برنامه‌ریزی دقیقی برای پرداختن به موضوعات و قصه‌های اصیل بومی‌مان نداریم. اگر قرار باشد با همین روند به تولیدات خود ادامه دهیم قطعاً وضعیت هر روز بدتر می‌شود.

علی قوی‌تن: برخی سینماگران برای جذب مخاطب به مسخره کردن اقوام ایرانی می‌پردازند

علی قوی‌تن کارگردان و فیلمنامه‌نویس سینما در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: پس از فیلم سینمایی «نسکافه داغ داغ» همه فیلم‌هایی که ساختم خارج از فضای شهری و در شهرستان‌ها یا در واقع خارج از فضای سینمای تجاری بوده است و به همین دلیل شاهد سختی‌های این کار و تولید اثر در شهرستان‌ها بوده‌ام.

قوی‌تن خاطرنشان کرد: من به شخصه در آثارم سعی داشتم مسائل و موضوعات اجتماعی شهرستان‌ها و استان‌ها را مورد بررسی قرار دهم که سختی‌های بسیاری داشت و به طور کل پرداختن به موضوعات شهرها و شهرستان‌ها کار آسانی نیست و سختی کار زمانی بیشتر می‌شود که از سوی متولیان فرهنگ و هنر کشور هیچ حمایتی صورت نمی‌گیرد.

این کارگردان در ادامه تأکید کرد: در بین همه نهادهایی که متولی حمایت از تولید آثار سینمایی است، بنیاد سینمایی فارابی است که به شکلی جدی و درست به اندازه وسعی که دارد از فیلمسازان حمایت می‌کند اما در مجموع استقبال و حمایت چندانی از سوی مسئولان فرهنگی در سطح کلان وجود ندارد و حتی صداوسیما هم فقط به دنبال جذب هنرپیشه و فیلم‌ها و سریال‌های پر زرق و برق است. همین شرایط باعث شده کمتر فیلم و سریالی درباره اقوام ایرانی در اقصی‌نقاط کشور ساخته شود.

کارگردان فیلم سینمایی «آفتاب، مهتاب، زمین» درباره سختی‌های تولید اثر سینمایی در شهرستان‌ها گفت: بسیاری تصورشان بر این است که کار در شهرستان‌ها و نقاط دور از شهر آسان است اما آن‌ها به سختی‌های این کار توجهی ندارند. کار کردن با افرادی که نابلد هستند و آموزش به علاقه‌مندان و بعد کار کردن در نقاطی دور از شهر به هیچ‌وجه سهل و آسان نیست و متأسفانه کسانی که باید از تولید آثار سینمایی و تلویزیونی حمایت کنند به این نکات توجه ندارند و تصورات اشتباهی را دنبال می‌کنند. اثری که در تهران ممکن است با یک ماه کار ساخته شود در شهرستان‌ها با 6 ماه کار به پایان می‌رسد.

قوی‌تن در ادامه اظهار داشت: متأسفانه سینمای ما امروز فقط به دنبال آثار سرگرم‌کننده و کم محتوا رفته است. ساخته شدن و اکران فیلم‌های سرگرم‌کننده و بی‌محتوا ذائقه مردم را به سمت خود پرورش می‌دهد و این باعث می‌شود فیلم‌‌های ارزشمند و با محتوا کمتر ساخته شوند. متأسفانه میزان فیلم‌های ضعیف و بی محتوا به قدری زیاد شده که دیگر برای مردم فرصتی وجود ندارد که بخواهند انتخاب دیگری داشته باشند. هر فیلم در هر سبک و ژانری یک  سری مخاطب و طرفدار دارد که باید برای آن‌ها هم خوراک فرهنگی و در واقع سینمایی و تلویزیونی وجود داشته باشد اما امروز اگر 100 سینما داریم همه آن‌ها فیلم‌های گیشه‌ای و سطحی اکران می‌کنند و در این شرایط، فرصت و امکان ساخته و پخش شدن فیلم‌ها و سریال‌های مختلف که از اقوام ایرانی قرار است سخن بگویند، نیست.

او افزود: من با ساخت فیلم‌های گیشه‌ای مخالفتی ندارم و اتفاقاً سینما به این آثار هم نیاز دارد اما نباید شرایط طوری باشد که عرصه فعالیت فقط برای این فیلم‌ها وجود داشته باشد. در دهه 60 و 70 وقتی سینماها در اختیار وزارت فرهنگ بود و طبقه‌بندی منطقی وجود داشت امکان اکران و نمایش فیلم‌هایی مثل «بچه‌های آسمان» وجود داشت، در شرایط حاضر چنین فیلم‌های امکان ظهور و بروز ندارند.

این کارگردان در پایان درباره حواشی پیش‌آمده برای آثار بومی گفت: برخی فیلمسازان و سریال‌سازان سعی دارند با مسخره کردن اقوام مخاطب جذب کنند و این نشان از ناتوانی کارگردان است. اکثر اعتراضات را می‌توان پذیرفت و فیلمسازان نباید به راحتی به بهانه شوخی کردن، اقوام ایرانی را به سخره بگیرند.

نظر شما