به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در سالهای اخیر تعداد آثار درخشانی که به زندگی اقوام ایرانی پرداختهاند به حداقل رسیده و بعضاً بسیاری از آثاری که در این زمینه ساخته شدهاند با حواشی بسیاری روبرو شده و حتی واکنشهای تندی از سوی برخی اقوام شاهد بودیم که بعضاً منجر به جلوگیری از پخش و تولید اثر شده است.
تولید و پخش آثار مربوط به زندگی اقوام ایرانی قطعاً یکی از الزامات در تولیدات سینما و تلویزیون ما است که باید به آن توجه داشت و این مهم نیاز به حمایت نهادهای فرهنگی دارد. در گفتوگو با دو سینماگر لزوم پرداختن به این موضوع و دلیل کمبود آثار سینمایی و تلویزیون مربوط به اقوام ایرانی را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه میخوانید:
امرالله احمدجو: لهجه پر رنگترین عنصر در آثار بومی ما است / پرداختن به قصههای بومی تنها محدود به رعایت پوشش و لهجه نیست
امرالله احمدجو فیلمنامهنویس و کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: فیلمها و سریالهای متنوعی با موضوع اقوام ایرانی ساخته شده که بعضی از این آثار خوب و باکیفیت و برخی ضعیف و شکست خورده بودهاند.
احمدجو تصریح کرد: به نظر من در پرداختن به مسائل و موضوعات محلی و بومی عنصری که شاخصتر از باقی عناصر بوده پرداختن به لهجه است. لهجه عنصری برجسته در آثار ما بوده که خیلی وقتها از آن استفاده درستی شده اما در بسیاری مواقع لهجه بیشتر مورد سوءاستفاده قرار گرفته و نمونه اصلی آن لهجه جعلی است که به دلیل عدم سط به دستور زبان و ظرافتهای آن برای روستاییان اختراع شده و یک لهجه کاملاً غلط و بی هویت است.
این کارگردان در ادامه گفت: فیلمساز و فیلمنامهنویس حتی اگر خودش هم متعلق به محلی است که قصهاش در آن روایت میشود، بهتر است درباره آن تحقیق و مطالعه کافی داشته باشد، آثار بسیاری ساخته شدهاند که با وجود تعلق داشتن فیلمساز به منطقه مورد نظر اثری خلق شده که واکنشهای تند آن قوم را به همراه داشته و کلیت اثر به حاشیه کشیده شده است.
کارگردان مجموعه تلویزیونی «روزی روزگاری» در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: در آثار سینمایی و تلویزیونی ما ضوابط، آیینها، خصوصیات مثبت، سبک زندگی، و مسائلی شیرین و دلچسب از اقوام مختلف ایرانی در برخی مواقع به درستی مورد توجه بوده و استقبال خوبی هم از آن صورت گرفته است اما برخی مواقع فیلمسازان ما با وجود اینکه اطلاعات و تسلط کافی به موضوع دارند به قدری در پرداخت دقیق آن افراط میکنند که به عنوان مثال میبینیم لهجه استفاده شده در اثر برای عموم مردم نامفهوم است و فقط بومیان آنجا میتوانند متوجه آن شوند و در جهت برقراری حفظ ارتباط مخاطب، برای فیلم زیرنویس میگذارند که هیچ لزومی ندارد و میشود به عموم مخاطبان توجه بیشتری داشت و لهجه را قابل فهمتر مطرح کرد.
او افزود: پرداختن به قصههای بومی تنها محدود به رعایت پوشش و لهجه نیست، معماری، ضوابط، پسزمینههای فرهنگی و سبک زندگی از نکات حائز اهمیت آثار بومی هستند و متأسفانه با توجه به وضعیت موجود در آموزش هیچ توقعی از فیلمسازان جدید برای پرداختن به ظرایف وجود ندارد.
احمدجو با اشاره به حواشی ایجاد شده برای برخی آثار سینمایی و تلویزیونی که به زندگی اقوام ایرانی پرداختهاند، گفت: مسئولیت هر اتفاق و سوءتفاهم یا واکنش تند از سوی مردم بر عهده سازنده اثر است اما باید واکنش معقولی بر اشتباهات وجود داشته باشد و متأسفانه به دلیل اینکه آموزشی وجود ندارد همواره شاهد واکنشهای تندی بودیم که اثر را به حاشیه برده و بعضاً پخش و تولید آن را متوقف کرده است.
این کارگردان در ادامه خاطرنشان کرد: با استفاده از لهجه یک شهرستان مردم آن منطقه از این اتفاق خوشحال میشوند ولی سوءاستفاده از لهجهها برخورنده است و وقتی حاشیهای ایجاد میشود هم میبینیم برخی میخواهند سوءاستفاده کرده و از این حاشیهها بهرهبرداری کنند در حالیکه اگر مخاطبان ما آموزش دیده باشند که کمی در برابر این مسائل سعهصدر داشته باشند، اجازه نمیدهند که برخی افراد بتوانند از این اتفاقات و حاشیهسازیها استفاده کنند و به نوعی از آب گلآلود ماهی بگیرند.
کارگردان مجموعه تلویزیونی «تفنگ سرپر» در پایان تأکید کرد: من تولیدات سینما و تلویزیون ایران را در سالهای اخیر دنبال نکردهام اما اگر میزان تولیدات بومی به حداقل رسیده است، آن را نمیتوان محدود به یک یا دو عامل کرد. عوامل بسیاری وجود دارند و به نظر من در رأس این عوامل عدم آموزش و برنامهریزی وجود دارد. با خروجی پرجمعیت دانشگاهی که برای هر کاری یه رشته تخصصی به وجود آمده و به دلیل کثرت علاقهمندان میزان آموزشگاهها هر روز رو به افزایش است فکر میکنم تنها به آمار این خروجی توجه شده و اگر اتفاق مثبتی هم رخ داده مربوط به تلاش و استعداد فردی بوده و ما هیچ برنامهریزی دقیقی برای پرداختن به موضوعات و قصههای اصیل بومیمان نداریم. اگر قرار باشد با همین روند به تولیدات خود ادامه دهیم قطعاً وضعیت هر روز بدتر میشود.
علی قویتن: برخی سینماگران برای جذب مخاطب به مسخره کردن اقوام ایرانی میپردازند
علی قویتن کارگردان و فیلمنامهنویس سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: پس از فیلم سینمایی «نسکافه داغ داغ» همه فیلمهایی که ساختم خارج از فضای شهری و در شهرستانها یا در واقع خارج از فضای سینمای تجاری بوده است و به همین دلیل شاهد سختیهای این کار و تولید اثر در شهرستانها بودهام.
قویتن خاطرنشان کرد: من به شخصه در آثارم سعی داشتم مسائل و موضوعات اجتماعی شهرستانها و استانها را مورد بررسی قرار دهم که سختیهای بسیاری داشت و به طور کل پرداختن به موضوعات شهرها و شهرستانها کار آسانی نیست و سختی کار زمانی بیشتر میشود که از سوی متولیان فرهنگ و هنر کشور هیچ حمایتی صورت نمیگیرد.
این کارگردان در ادامه تأکید کرد: در بین همه نهادهایی که متولی حمایت از تولید آثار سینمایی است، بنیاد سینمایی فارابی است که به شکلی جدی و درست به اندازه وسعی که دارد از فیلمسازان حمایت میکند اما در مجموع استقبال و حمایت چندانی از سوی مسئولان فرهنگی در سطح کلان وجود ندارد و حتی صداوسیما هم فقط به دنبال جذب هنرپیشه و فیلمها و سریالهای پر زرق و برق است. همین شرایط باعث شده کمتر فیلم و سریالی درباره اقوام ایرانی در اقصینقاط کشور ساخته شود.
کارگردان فیلم سینمایی «آفتاب، مهتاب، زمین» درباره سختیهای تولید اثر سینمایی در شهرستانها گفت: بسیاری تصورشان بر این است که کار در شهرستانها و نقاط دور از شهر آسان است اما آنها به سختیهای این کار توجهی ندارند. کار کردن با افرادی که نابلد هستند و آموزش به علاقهمندان و بعد کار کردن در نقاطی دور از شهر به هیچوجه سهل و آسان نیست و متأسفانه کسانی که باید از تولید آثار سینمایی و تلویزیونی حمایت کنند به این نکات توجه ندارند و تصورات اشتباهی را دنبال میکنند. اثری که در تهران ممکن است با یک ماه کار ساخته شود در شهرستانها با 6 ماه کار به پایان میرسد.
قویتن در ادامه اظهار داشت: متأسفانه سینمای ما امروز فقط به دنبال آثار سرگرمکننده و کم محتوا رفته است. ساخته شدن و اکران فیلمهای سرگرمکننده و بیمحتوا ذائقه مردم را به سمت خود پرورش میدهد و این باعث میشود فیلمهای ارزشمند و با محتوا کمتر ساخته شوند. متأسفانه میزان فیلمهای ضعیف و بی محتوا به قدری زیاد شده که دیگر برای مردم فرصتی وجود ندارد که بخواهند انتخاب دیگری داشته باشند. هر فیلم در هر سبک و ژانری یک سری مخاطب و طرفدار دارد که باید برای آنها هم خوراک فرهنگی و در واقع سینمایی و تلویزیونی وجود داشته باشد اما امروز اگر 100 سینما داریم همه آنها فیلمهای گیشهای و سطحی اکران میکنند و در این شرایط، فرصت و امکان ساخته و پخش شدن فیلمها و سریالهای مختلف که از اقوام ایرانی قرار است سخن بگویند، نیست.
او افزود: من با ساخت فیلمهای گیشهای مخالفتی ندارم و اتفاقاً سینما به این آثار هم نیاز دارد اما نباید شرایط طوری باشد که عرصه فعالیت فقط برای این فیلمها وجود داشته باشد. در دهه 60 و 70 وقتی سینماها در اختیار وزارت فرهنگ بود و طبقهبندی منطقی وجود داشت امکان اکران و نمایش فیلمهایی مثل «بچههای آسمان» وجود داشت، در شرایط حاضر چنین فیلمهای امکان ظهور و بروز ندارند.
این کارگردان در پایان درباره حواشی پیشآمده برای آثار بومی گفت: برخی فیلمسازان و سریالسازان سعی دارند با مسخره کردن اقوام مخاطب جذب کنند و این نشان از ناتوانی کارگردان است. اکثر اعتراضات را میتوان پذیرفت و فیلمسازان نباید به راحتی به بهانه شوخی کردن، اقوام ایرانی را به سخره بگیرند.