«حسین نورانی نژاد»، فعال سیاسی اصلاح طلب، در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا در خصوص میدان دادن به جوانان در عرصه مدیریتی در قرن جدید اظهار کرد: به برخی از جوانان میدان داده شده و به برخی از جوانان میدان داده نشده است. در واقع فضایی تبعیضآمیز مانند بسیاری از حوزههای دیگر. جوانان اصولگرا همه جور میدانی داشته اند یعنی میدان برای آزمون خطاهای مختلف، چه در حوزه های سیاسی و چه حوزه های اجرایی داشته اند و این امکان برای آنها فراهم بوده است. آنها زمینه های باز و فراخی برای کسب تجربه های مختلف دارند و مورد حمایت های گوناگون هستند.
او افزود: جوانان اصولگرا مشکلات بسیار کمتری برای کسب تجارب سیاسی، اجرایی و مدیریتی دارند و حتی حمایت ویژه هم می شوند و به نوعی از رانت های مختلف برخوردار ند. برخی غیر سیاسی هستند مانند جوان هایی که فعالیت علمی صرف دارند. این ها مثل دسته اول از فرصت های مناسب برخوردار نیستند اما سنگ اندازی آنچنانی هم شاید نشود و اگر تلاش کنند، می توانند فرصت هایی پیدا کنند.
نورانی نژاد تصریح کرد: اما جریان های منتقد وضع موجود مانند اصلاح طلبان، به خصوص آنهایی که تعهد بیشتری به باورها و مسئولیت اجتماعی و سیاسیشان دارتد، سکوت نمیکنند، به حرفهای خنثی بسنده نمیکنند و نسبت به سرنوشت کشور حساسیت عملی بیشتری نشان میدهند، اگر گرفتار مشکلات قضایی و امنیتی نشوند هم فرصت خیلی کمی به آنها داده شده و کاملا در وضعیت غیرعادلانه ای قرار دارند و می شود گفت، سیستم نه تنها به کسب تجارب و شکوفایی استعدادهای آنها در زمینه تخصص های خودشان و همینطور فعالیت های سیاسی کمک نکرده بلکه برای آنها، مانع تراشی های زیادی کرده است.
او ادامه داد: مثلا نسل دوم اصلاح طلبان 8 سال به دوره احمدی نژاد خوردند که کاملا قلع و قمع شدند، اگر دچار مسئله زندان و مسائل امنیتی نشدند اجازه حضور و فعالیت چندانی هم در عرصه های اجرایی و غیره نداشتند. بعد هم در دولت آقای روحانی که یک دولت غیرجوان گرا و نسبتا مسن بود، فرصت های بسیار کمتری داشتند. البته در دولت دوم آقای روحانی، در مدیریت های میانی فعالیت هایی صورت گرفت اما در همین دوره هم آن جوان هایی که دنبال این نبودند که سفید بمانند و مواضع خود را بیان میکردند و همینها بیشترین و موثرترین کمکها را در انتخابات ۹۲ و ۹۶ داشتند، همچنان دور از عرصه های موثر اجرایی ماندند به نحوی که می شود گفت این نسل به دو دسته کنشگر و کارگزار تقسیم شدند. کنشگران به فعالیت سیاسی پرداختند و کارگزارها مناصب اجرایی و لیست ها را کسب کردند. اما مشکل جایی شدت می یابد که همان سفیدها غیر سیاسی و کارگزار، به اعتبار رزومه های مدیریتی و شناختهشدگی در غیاب نیروهای سیاسیتر، مدعی مرجعیت یافتن سیاسی هم میشوند.
او اضافه کرد: در رابطه با فعالیت جوانان در احزاب هم ما باید اول بنشینیم در مورد این صحبت کنیم که کدام احزاب. بسیاری از احزاب متعددی که داریم سر و شکل یک حزب را ندارند. در واقع گعدههای چند نفره یا پیرامون یک فرد هستند و اگر جوانی بخواهد در این احزاب برود باید بپذیرد که زیر سایه پدرخوانده حزب فعالیت کند که من به هیچ کسی چنین نقشی را توصیه نمی کنم. اما در احزاب جدی تر به نظرم آنجا هم مشکلاتی برای جوانان هست، من در مورد جوانان اصلاح طلب بیشتر صحبت می کنم. به هرحال نسل اول اصلاحات نسلی بودند که در جوانی و میانسالی شروع کردند و هنوز در صحنه هستند. یک مقدار هم مشکل انتقال نسلی و مشکل انتقال تجارب داشته و داریم. می بینیم که چه در عرصه مدیریت اجرا و چه در عرصه سیاسی، چهره های مسن هوای یکدیگر را به هر حال دارند. هم نسل ها هوای یکدیگر را دارند و چندان امکان انتقال تجربه فراهم نشده است. مانع تراشی نمیتوانم بگویم شده اما کمک لازم و کافی هم برای این انتقال نسلی صورت نگرفته، چون اصلا به آن فکر جدی نشده و این جزو ضعف های ماست.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: فرض کنیم اصلاح طلبان دولت را به دست آوردهاند، آیا دولتمردان میانسال و جوان چندانی دارند که امور دولت را دستشان بسپارند یا باز به سراغ مدیران دو سه دهه پیش میرویم؟ حتی در رده های حزبی هم به همین ترتیب است، در این رابطه ساز و کار ارتقاء در احزاب چندان طراحی نشده است. به اینها باید اضافه کنیم که جوانان پای کار اصلاح طلب و نه همه جریان موسوم به جوانان اصلاح طلب، به دلیل مشکلاتی که برای زندگی و معیشت دارند، خود به خود این موضوع روی فعالیت سیاسیشان اثر منفی می گذارد. در مجموع می توانیم بگوییم که انتقال نسلی خوبی، صورت نگرفته است.
وی افزود: در این شرایط، تعامل درون نسلی حتما ضروری است. یعنی می توان یک گفتگوی درون نسلی را بین جریان های مختلف سر و شکل داد که البته به دلیل احساس نیاز عمومی، عملا و غیر رسمی، این اتفاق در گوشه و کنار وجود دارد.
او خاطرنشان کرد: من گفتگو درون نسلی میان جوانان اصلاح طلب، اصولگرا و سایر جریان ها را ضروری می دانم ثانیا امید زیادی دارم که از دل آن، اهداف و برنامه و افق های مشترک پیدا شود و حتی اگر به یک برنامه و توافق موافق نرسند، خود این گفتگوها برای ادامه فعالیت هایی که دارند، زمینه هایی از اعتماد و شناخت فراهم می کند که روی فعالیت های آتی آنها اثر مثبت خواهد داشت.
وی ادامه داد: در اوایل شکلگیری دولت اول آقای روحانی، پیشنهاد تاسیس بنیاد ملی گفتگوی جوان در قالب غیر دولتی را به بسیاری از دوستان همنسل و جوانتر دادم، ولی متاسفانه درون نسل خودمان هم عجله برای جبران مافات باعث کمتوجهی به مسائل بنیادین شد و تلاشها عمدتا فردی و محفلی شد.
نورانی نژاد گفت: البته اینها که عرض کردم درباره جوانهای اصلاحطلب است. جوانهایی منتقدتر که شرایط به مراتب سختتری را پشت سر گذاشتهاند.
وی تصریح کرد: حرفها در این باره بسیار است. متاسفانه یکی از نقدهای وارد به برخی از فعالان نسل دوم و سوم اصلاحات این است که برخلاف انتظار معمول از آرمانگرایی جوانترها، عملگراییهای گاه اعوجاجگونه و غیر قابل انتظار از آنها دیده میشود که البته این را هم باید در صدمههای سنگین به زندگی فردی و خانوادگی آنها در طول یکی دو دهه گذشته دید.