طهماسب صلحجو منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: سریالهای تلویزیون چه کمدی باشند چه در این ژانر قرار نگیرند میتوانند جذابیت داشته و مورد توجه مخاطبان قرار بگیرند و مردم سریال را به دلیل کمدی یا غیر کمدی بودن نمیبینند. یک سریال باید جذابیتهای داستانی، شخصیتپردازی درست و... داشته باشد و این ربطی به ژانر سریال ندارد.
صلحجو خاطرنشان کرد: من سریال «زیر خاکی 2» را اثر با کیفیتی میدانم چرا که تمام مشخصاتی که پیشتر مطرح کردم را این سریال دارد و سریال «بوتیمار» هم با توجه به بازیگرانش و فضای شلوغی که دارد و جذابیتی که در کلیت اثر حس میشود مخاطب را درگیر خود میکند اما این سریال در بخشهایی دچار لکنت روایت میشود که قابل نقد و بررسی است.
این منتقد درباره بازی پژمان جمشیدی در سریال «زیر خاکی 2» گفت: پژمان جمشیدی در همان فصل اول سریال «زیر خاکی» بازی خوبی داشت و این را همان زمان هم مطرح کردم. وقتی صحبت از بازیگری میکنیم خود بازیگر به تنهایی در موفقیتی که به وجود آمده تعیین کننده نیست و کسانی که با او همبازی هستند هم در شکلگیری فضا تأثیرگذار هستند. ما در این سریال یک مثلث شخصیتی داریم که از خانواده بیرون میآید که پژمان جمشیدی ضلعی از این مثلث است و دیگر اضلاع آن را ژاله صامتی و رایان سرلک تشکیل میدهند که نقش همسر و فرزند جمشیدی را بازی میکنند. بازی هر سه بازیگر حتی بازیگر خردسال این سریال بسیار خوب است و همراهی این سه نفر است که فضای جذابی به اثر داده است.
او افزود: به نظر من جذابترین بخش سریال «زیر خاکی 2» شخصیتهای این سریال هستند که در همراهی و هماهنگی که بین کاراکترها به وجود آمده هیچ یک دیگری را دچار لکنت نمیکند. ویژگیهایی که کاراکتر پژمان جمشیدی در این سریال دارد به نوعی توسط ژاله صامتی و رایان سرلک کامل میشود و این همان تعریف درستی است که از نقش مکمل میتوان ارائه داد؛ نقشی که نقش اصلی مقابل خود را کامل میکند.
صلحجو در پاسخ به این پرسش که فضای نوستالژیک سریال «زیر خاکی 2» تا چه حد در موفقیت این اثر موثر بوده، گفت: قطعاً فضای نوستالژیک میتواند یکی از عوامل موفقیت سریال باشد. کسانی که تصورات و خاطراتی از آن دوران دارند میتوانند با دیدن این سریال حسی نوستالژیک داشته باشند چرا که در «زیر خاکی 2» فضای آن دوران به خوبی ترسیم شده و این فضاسازی درست تنها به لوکیشنها محدود نمیشود، در واقع ما آدمهایی را میبینیم که رفتار و گفتارشان شبیه به آدمهای آن دوران است.
این منتقد در ادامه درباره سریال «بوتیمار» گفت: قصه سریال «بوتیمار» اوج و فرود خاصی ندارد و ریتم نسبتاً کندی دارد اما آنچه که مخاطب را با این اثر همراه میکند بازیگران این سریال هستند. آنچه که در این سریال قرار است عنصری برای جذابیت و همراهی مخاطب باشد حماقتهای شخصیتها است و مخاطب در واقع به حماقت شخصیتهای سریال میخندد. بار کمدی «بوتیمار» بر حماقت شخصیتهایش مبتنی است. این نوع کمدی در همه جای دنیا رایج است و آن را کمدی اسکروبال میدانند اما اشکالی که در سریال «بوتیمار» وجود دارد به این نکته مربوط میشود که اکثر کاراکترهای آن احمق هستند و تعداد معدودی از کاراکترها مثل هدایت هاشمی و کاراکتر همسرش هستند که حماقت در وجودشان احساس نمیشود. فراوان شدن کاراکترهای احمق سریال منجر به یکنواخت شدن آن شده که بهتر بود نویسنده در این نکته تأمل بیشتری به خرج میداد.
او درباره روایت قصه «بوتیمار» در دوران کرونا اظهار داشت: روایت قصه سریال در دوران کرونا و ماسکهایی که بازیگران به صورت دارند به کلیت اثر کمک کرده است. به عنوان مثال رفتار کاراکتر مرجانه گلچین در سریال که با وسواس برای تمیز ماندن خانه تلاش میکند به افزایش بار کمدی سریال کمک کرده است. کرونا و روایت قصه در این دوران به ایجاد خلاقیتهای جدید در سریال کمک کرده است و حتی زمانی که پدر خانواده مشکوک به کرونا است فضایی رمانتیک به وجود آورده است. در واقع کرونا در این سریال به عنصر کمکی تبدیل شده است.
صلحجو خاطرنشان کرد: بار کمدی اثر در سریال «زیر خاکی 2» نیز بر پایه حماقت است اما حماقتی که در این سریال شاهد هستیم نشأت گرفته از سادهلوحی و رفتارهای یک آدم است که برای خودش دردسر درست میکند و دیگر شخصیتها هم در دردسرهای او شریک میشوند. همانطور که پیشتر اشاره کردم این گونه کمدی را که کمدی اسکروبال میشناسیم در سینمای جهان به وفور دیدهایم و جری لوییس و نورمن ویزدوم از هنرمندان مطرح این عرصه هستند. اتفاقاً در کمدی حماقت وقتی یک کاراکتر احمق وارد فضایی جدی میشود بار کمدی بیشتر شده و اثر خندهدارتر میشود.