گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ عباس کیارستمی قطعاً نه تنها مطرحترین کارگردان ایرانی در جهان به حساب میآید بلکه یکی از بهترین هنرمندان تاریخ معاصر ایران است که شهرتی جهانی دارد.
کیارستمی را میتوان مهمترین و از تأثیرگذارترین چهرههای موج نوی سینمای ایران دانست. او و فیلمسازانی چون سهراب شهید ثالث، فروغ فرخزاد و پرویز کیمیاوی از چهرههای مطرح موج نوی سینمای ایران هستند. کیارستمی با فیلمهایش نه تنها جوایزی متعدد برای سینمای ایران به دست آورد بلکه مسیر و نگاهی جدید و متفاوت در سینما ایجاد کرد که فیلمسازان بسیاری متأثر از او فیلمهایی موفق ساختند که برخی از آنها امروز مورد توجه جهانیان قرار گرفته است.
قطعاً مهمترین ویژگی آثار کیارستمی به فضای رئال آن برمیگردد، فیلمهای کیارستمی را شاید بتوان نزدیکترین شکل سینمای داستانی به مستند دانست. حرکتی هنرمندانه بر لبه تیغ سینمای مستند و داستانی که شاید «کلوز آپ» را بتوان بهترین نمونه در این مورد دانست، فیلمی که نمونه بینظیری در تاریخ سینما به حساب میآید، فیلمی که قصهاش را در روایت بیطرف دنبال میکند و دوربین کیارستمی در آن تنها یک مشاهدهگر است و در بخشهای داستانی و مستند کیارستمی دوربین را در جایی قرار میدهد که پس از قصهای که روایت میشود پیدا کردن مرز واقعی و غیرواقعی بودن سکانسها مسأله مهم فیلم برای مخاطب میشود. حذف کارگردان در این فیلم نمونهای موفق است که در همه آثار کیارستمی دنبال شده و یکی از نشانههای وفادار بودن این کارگردان به واقعیت به حساب میآید.
این شکل روایی شاید تنها در فیلم «کلوز آپ» کیارستمی به چشم آید اما او در فیلمهای دیگرش مثل «خانه دوست کجاست؟»، «طعم گیلاس»، «زیر درختان زیتون» و... نیز دوربینش روایتگری مستند است و تجربهای خاص به مخاطب در مواجهه با یک فیلم سینمایی ارائه میدهد که قطعاً یکی از مهمترین ویژگیهای سینمای کیارستمی و عوامل موفق سینمای او در عرصه بینالملل است.
جهانبینی عباس کیارستمی ارتباطی مستقیم با فرم آثارش دارد، او با تلاش برای بازسازی واقعیت سعی دارد زیستن را زیبا جلوه دهد و در هر وضعیتی به دنبال نشانههایی از زیبایی زندگی است؛ او به نوعی زیبایی را در آنچه که واقعیت به ما نشان میدهد دنبال میکند. در آثار کیارستمی شخصیتها با قرار گرفتن در موقعیتی که اطرافیان یا خواستههایشان برای آنها ایجاد کرده به فرار یا همراهی و حتی شاید جدال با عوامل طبیعی و غیرطبیعی به سبک و سیاقی که مربوط به جهانبینی این فیلمساز میشود، میپردازند و عناصری مثل مرگ و زندگی، ترس، انتظار و عشق در مضامین فیلمهای عباس کیارستمی به وضوح به چشم میآید.
طهماسب صلحجو: عباس کیارستمی ستایشگر زندگی است
طهماسب صلحجو منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: عباس کیارستمی کارگردانی است که علاوه بر فیلمسازی نقاش و گرافیست بود، سابقه طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم را هم داشت و زمانی فیلم تبلیغاتی میساخت و آثار ادبی هم دارد اما آنچه عباس کیارستمی را به شخصیتی ماندگار در عرصه فرهنگ و هنر تبدیل کرده آثار سینمایی او است و سایر فعالیتهای هنریاش در کنار این کار هستند که دیده میشوند، اگر کیارستمی در سینما به چهرهای جهانی تبدیل نشده بود شاید دیگر آثار هنریاش که خارج از سینما دنبال کرده هم به این اندازه مورد توجه قرار نمیگرفت.
صلحجو خاطرنشان کرد: عباس کیارستمی در سینما سبکی را ارائه داد که در بین هنرمندان جهان مورد قبول قرار گرفته و سینماگران بسیاری متأثر از سبک فیلمسازی او آثاری تولید کردهاند. واقعگرایی شاعرانه شاید عنوان درستی برای سبک عباس کیارستمی در سینما باشد. واقعگرایی در هنر، فرمها و شکلهای مختلفی دارد و معمولاً فیلمسازها برای رفتن به سراغ واقعیات سیاهی، تلخی و خشونت را میبینند و آن را به تصویر میکشند اما عباس کیارستمی در پرداختش به واقعیت به سراغ زیباییهای زندگی رفته و واقعیتی را به تصویر میکشد که در عین واقعیت با حس و حالش روتوش کرده و تصویری زیبا به مخاطب ارائه میدهد.
او افزود: به عنوان مثال در چند فیلم کیارستمی مثل «زیر درختان زیتون» روستایی زیبا میبینیم، این روستا در عین واقعیت یک زیبایی دارد که کار عباس کیارستمی است. او با طراحی صحنه و قاببندیهایش طوری به روستا زیبایی داده که ساختگی بودنش به چشم مخاطب نمیآید و مخاطب تصور میکند که کاملاً با واقعیت مواجه است.
این منتقد در ادامه گفت: اندیشه جاری در آثار عباس کیارستمی را میتوان در مصرع "تا شقایق هست زندگی باید کرد" از سهراب سپهری خلاصه کرد. او حتی وقتی به سراغ اتفاقی تراژیک مثل زلزله میرود هم سعی دارد نشانههای زندگی را دنبال کند و در بین مردم روستای زلزله زده که سایه مرگ را بر سر خود دارند نشانههایی مثل عاشق شدن یا ذوق برای دیدن مسابقات جام جهانی را نشان میدهد. کیارستمی سعی دارد نشان دهد این افراد زندگی را فراموش نکردهاند. کیارستمی ستایشگر زندگی است و جلوههای زیبای زندگی را به شکلی برجسته مقابل چشم مخاطب قرار میدهد و این خود سبکی است که کیارستمی در سینما دارد.
صلحجو خاطرنشان کرد: عباس کیارستمی از همان ابتدا همین نگاه را داشت و این نگرش در فیلم «نان و کوچه» نیز دیده میشود. در این فیلم یک کودک نانی در دست دارد و میخواهد به خانه برود و سگی مقابل راه او است که ترس از حمله سگ باعث شده تا کودک برای رفتن به خانه دچار مشکل شود. نان را در این فیلم کوتاه میتوان نماد زندگی دانست و سگ را نماد مرگ. فرار با تکه نان از محضر مرگ به دوستی کودک با سگ میانجامد و مفهومی جالب خلق میشود. کیارستمی در حالیکه از بداهه و واقعیت در فیلمش استفاده کرده است سعی داشته تا مضمونی مربوط به مرگ و زندگی خلق کند.
این منتقد در ادامه درباره انتشار کتاب «نامههای کیارستمی» گفت: معمولاً برای چهرههای نامدار هنر اتفاقاتی از این دست که پس از درگذشتشان آثاری از آنها منتشر شود، رخ میدهد که به نظر من غیر عادی نیست. فرزندان کیارستمی امروز صاحبان حقوق آثار فرهنگی هنری پدرشان هستند و میتوانند از این میراث استفاده کنند. آثاری مثل نامه که این هنرمند برای اعضای خانوادهاش نوشته اگر منتشر شوند ابعاد تازهتری از دنیای این هنرمند به هنردوستان و طرفدارانش نشان میدهد.
ابراهیم فروزش: هیچ یک از آثار کیارستمی تکراری نیست
ابراهیم فروزش کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: عباس کیارستمی آدم بزرگی بود و مسائلی که در فیلمهایش مطرح کرده هیچ یک تکراری نیست و هر کدام در مضمون و فرم شکل و شمایل جدیدی داشتند که در ساختار هم کار خود را به بهترین شکل انجام میدادند.
فروزش خاطرنشان کرد: اینکه عباس کیارستمی فیلمساز بزرگ و تأثیرگذاری در تاریخ سینما بود فقط حرف من نیست و همه دنیا این گفته من را تأیید میکنند. نویسندگان و منتقدان بزرگ دنیا درباره آثار کیارستمی دست به قلم شدهاند و کتابهای بسیاری درباره او نوشته شده است. در آثار عباس کیارستمی نکات ریزی وجود دارد که او به آنها توجه کرده و کمتر فیلمسازی در دنیا جسارت این حد از جزئینگری را داشته است. او آثار بدیع بسیاری خلق کرده و خودش هم شخصی بدیع و خاص بود که همینها او را کیارستمی کرده و به عنوان نام و شخصیتی مطرح در تاریخ سینمای جهان مطرح کرده است.
او افزود: به همه آثار عباس کیارستمی علاقه دارم و برخی آثارش را چند بار دیدهام. از همان ابتدا که در چند کار با او همکاری هم داشتم ایدههایش برایم جذاب بود، ما پس از انقلاب هم با هم کار کردیم و به نظرم همه فیلمهای بلندش قابل تأمل هستند و هیچ کدام از آثارش تکرار اثر دیگری نیست. حتی در تریلوژیاش که مربوط به زلزله میشود هم تکراری احساس نمیشود و او در هر کدام از فیلمها مسائلی را مورد کاوش قرار میدهد که برای مخاطبش تازگی دارد.
این کارگردان در ادامه گفت: عباس کیارستمی همیشه با آثارش بحث و جریان در سینمای جهان راه میانداخت و همیشه بزرگان سینما و منتقدان مطرح آثار او را تحسین میکردند. او به عنوان یک هنرمند هیچگاه با جریان آب همراه نبود، شاید مخالفتی با جریان نداشت اما همراه جریان روز نبود و مفهومی را در آثارش دنبال میکرد که مختص خودش بود و دیگران شاید کمتر توجهی به آن داشتهاند.
کارگردان فیلم سینمایی «خمره» در پایان تأکید کرد: البته نباید این تعاریف و این موفقیتها باعث شود که عباس کیارستمی هیچگاه مورد نقد و تحلیل قرار نگیرد. اتفاقاً او باید نقد شود تا بتوانیم نکات بیشتری از او و آثارش کشف کنیم. ممکن است بسیاری کلیت آثار او را کمارزش یا حتی بی ارزش بدانند و باید این انتقادات را نیز مورد توجه قرار داد اما آنچه که مشخص است مهر تأیید اکثریت سینماگران و هنرمندان و سینمادوستان جهان بر هنر است. بدون شک از نظر بسیاری از کارشناسان و سینمادوستان جهان او یکی از بزرگترین هنرمندان عصر حاضر است.