صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

بررسی سینمای سیاسی ایران با نگاهی به این گونه سینمایی در جهان

۱۴۰۰/۰۳/۳۱ - ۰۴:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۹۳۵۹۶
سینمای سیاسی را شاید نتوان یک ژانر دانست اما موج ساخت فیلم‌های سینمایی با رویکردهای سیاسی را در کشورهایی که التهابات سیاسی را در دوره‌های مختلف تجربه‌ کرده‌اند همیشه به شکلی چشمگیر شدت گرفته و سینمای سیاسی به شاید اصلی‌ترین سینمای آن کشور تبدیل شده است.

به گزارش خبرنگار برنا، با قدرت گرفتن کمونیست در شمال اوراسیا و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی که با سال‌های ابتدایی ظهور سینما همزمان بود این نظام سیاسی با نگاهی کاملاً ابزاری به سینما ساخت فیلم‌های سیاسی با رویکرد پروپاگاندای سیاست‌های شوروی را در دستور کار قرار داد.

این نگرش به سینما به قدری در اتحاد جماهیر شوروی جدی بود که تأثیراتی چشم‌گیر در هنر سینما داشت و امروز به بخشی مهم از تاریخ سینمای جهان تبدیل شده است. فیلمسازانی چون  وسوالد پودوفکین، ژیگا ورتوف و سرگئی آیزنشتاین در خدمت سیاست‌های سوسیالیستی ساختند که آن‌ها را می‌توان از اولین و جدی‌ترین فیلم‌های سیاسی تاریخ سینما دانست. ساخت این فیلم‌ها در ادامه حیات حکومت کمونیستی شوروی ادامه داشت که به فیلم‌های سیوسیالیستی معروف شد.

در ادامه، سینمای سیاسی با وجود التهابات جهانی مثل ظهور آلمان نازی و بروز جنگ جهانی دوم روند تکاملی بهتری پیدا کرد. حمله هیتلر به لهستان و سقوط جمهوری دوم لهستان شرایطی در این کشور به وجود آورد که پس از جنگ جهانی دوم فیلم‌های سیاسی مهمی در این کشور ساخته شد و به نوعی می‌توان این کشور را حاوی موجی خودجوش و جدی در سینمای سیاسی دانست. فیلمسازانی چون آندری وایدا و رومان پولانسکی از مطرح‌ترین فیلمسازان این دوره هستند.

در این بین دیگر کشورهای سوسیالیستی که تحت تأثیر التهابات شدید سیاسی و حتی در آستانه فروپاشی بودند هم شاهد شکل‌گیری موجی از تولیدات سیاسی بودند. امیر کوستوریتسا، میکلوش یانچو و کوستا گاوراس را شاید بتوان مطرح‌ترین فیلمسازان این جریان سینمایی دانست که آثار مطرحی چون «زیرزمین»، «چه کسی آواز می‌خواند»، «زد»، «سرخ و سفید»، «راه من به خانه‌ها»، «حکومت نظامی»  و «دوران کولی‌ها» را از جمله آن‌ها دانست.

در سینمای آمریکای جنوبی هم هر چند که شاید هیچ‌گاه جریانی از فیلم‌های سیاسی ظهور نکرد، معدود فیلمسازانی بودند که با نگرش‌های سیاسی فیلم‌های با کیفیتی ساختند. کارگردانانی چون لوییس بونوئل، فرناندو سولاناس، اکتاویو جنتینو، توماس گوتیرز آلیا فیلمسازانی هستند که آثار سیاسی قابل تأملی در کارنامه‌شان به چشم می‌خورد.

سینمای هالیوود نیز هر از گاهی به سیاست نیم‌نگاهی داشته و فیلم‌‌های سیاسی مثال زدنی و جذابی در هالیوود ساخته شده است. آثاری چون «همه مردان رئیس‌جمهور»، «سگ را بجنبان»، «نویسنده پشت پرده» و... از این دست فیلم‌ها هستند.

فیلمسازان بزرگی چون ژان لوک‌-گدار، آلن رنه، جیلو پونته‌کوروو، روبرتو روسلینی، کریس مارکر، لویی مال و... هم فیلم‌های سیاسی قابل تأمل و مثال زدنی ساخته‌اند که در تاریخ سینما ماندگار بوده است.

با نگاهی مختصر به تاریخ فیلم‌های سیاسی که قطعاً در این نگاه کلی فیلمسازان بسیاری از قلم افتاده است، می‌توان به این نتیجه رسید که سینمای سیاسی در التهابات سیاسی کشورها یا پر رنگ شدن حضور جبهه‌ها و احزاب مختلف همیشه به سینمایی جدی در کشورها تبدیل شده است اما نکته جالب توجه این است که در جهان شرق نمی‌توان سینمای سیاسی قابل توجهی را مثال زد. فیلمسازانی چون جیا ژانگ‌که، ناگیسا اوشیما و آکیرا کوروساوا را شاید بتوان مطرح‌ترین فیلمسازانی دانست که هر از گاهی فیلم‌های سیاسی قابل تأمل و مثال زدنی ساخته‌اند اما هیچ‌گاه نمی‌توان سینمای سیاسی را در این قسمت از جهان سینمایی جدی دانست.

سینمای سیاسی را در نگرش می‌توان به دو بخش تقسیم کرد، سینمایی که حاکمیت سعی در تقویت آن دارد، چرا که در خدمت سیستم حاکم عمل می‌کند و آثارش به نوعی کارکرد پروپاگاندای سیاسی برای جبهه‌های سیاسی حاکم دارند که معمولاً در حکومت‌های سوسیالیستی بیش از هر حاکمیتی شاهد تقویت آن بوده‌ایم. در برابر این سینما، سینمایی وجود دارد که به نقد سیستم حاکم می‌پردازد و معمولاً در تقابل با آن قرار دارد.

سینمای سیاسی با مولفه‌هایی که دارد به نظر می‌رسد که چندان مورد پسند سینماگران شرقی نیست و شاید فرهنگ و هنر شرق به نوعی همواره سعی داشته از سیاست فاصله بگیرد. این وضعیت را در سینمای کشورمان نیز می‌توان به وضوح دید. با ظهور سینما هر چند که معمولاً حاکمیت سعی داشته در آثارش نگرشی به نفع خود تزریق کند هیچ‌گاه سینمای سیاسی جدی شاهد نبودیم اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و التهاباتی که در کشور شکل گرفت و از طرفی مطرح شدن مسائل سیاسی مختلف و رویارویی جبهه‌ها و پس از آن وقوع جنگ تحمیلی باعث شد تا سینماگران به اتفاقات سیاسی بی تفاوت نباشند و آثاری سیاسی در کشور ما ساخته شود اما اکثر این آثار را می‌توان در خدمت سیاست‌های حاکم دانست که در برابر تهاجمات خارجی جبهه‌گیری می‌کنند.

فیلم سینمایی «گوزن‌ها» را شاید بتوان تنها فیلمی دانست که واکنش‌های سیاسی بسیاری را به همراه داشت اما همین فیلم را هم نمی‌توان به طور کامل اثری سیاسی دانست.

«گوزن‌ها» سال 1353 توسط مسعود کیمیایی ساخته شد و واقعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان و موضوع طعنه‌دار فیلم که تنها سه سال پس از واقعه سیاهکل به پرده رسید، شایعات زیادی را در خصوص این فیلم دامن زد. پری زنگنه ترانه گنجشکک اشی‌مشی را روی این فیلم خواند و ماجرای سینما رکس «گوزن‌ها» را به طور کامل در زمره آثاری قرار داد که همواره در سایه سیاست بود.

مسعود کیمیایی در گفت‌وگویی مطرح کرد که پایان این فیلم پس از نمایش در سومین جشنواره جهانی فیلم تهران به دستور ساواک کاملاً تغییر کرد و «گوزن‌ها» در سال‌های پیش از انقلاب با پایان تغییر یافته به نمایش عمومی درآمد اما پس از انقلاب پایان اصلی نسخه اولیه جایگزینش شد.

«گوزن‌ها» با وجود اینکه فیلمی سیاسی نبود اما تقابل سینما با سیاست را برای اولین بار به شکلی جدی در تاریخ سینمای ایران رقم زد. پس از انقلاب آثاری با رویکردهای مشخص در جهت نقد دوران پهلوی، مقابله با نگرش‌هایی در برابر جمهوری اسلامی و مسائلی از این دست ساخته شدند. فیلم سینمایی «از فریاد تا ترور» به کارگردانی منصور تهرانی اثری با مضمون انقلابی بود که عمده شهرتش به سرود متن فیلم با عنوان «یار دبستانی من» برمی‌گردد.

طی این سال‌ها آثار متعددی ساخته شد که البته چندان مورد توجه قرار نگرفت اما در دهه 1360 و به خصوص سال 1364 چند فیلم سیاسی قابل توجه ساخته شدند.

فیلم سینمایی «بایکوت» به کارگردانی محسن مخملباف، «یوزپلنگ» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، «تشریفات» به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده از جمله این آثار هستند که با گذشت نزدیک به 7 سال از پیروزی انقلاب هر یک از این آثار نگاهی سیاسی به تغییرات شکل گرفته در عرصه سیاست و اجتماع داشتند. در این بین وقوع جنگ تحمیلی هم باعث شد تا ژانر دفاع مقدس در سینمای ایران شکل بگیرد که بسیاری از نگرش‌های سیاسی فیلمسازانی که در این ژانر کار می‌کردند را در خود داشت.

در سال‌های دهه 1370 با نگاهی به انقلاب و با گذشت زمانی کوتاه از جنگ تحمیلی چند فیلم سیاسی ساخته شد که آثاری قابل توجه بودند که در تاریخ سینمای ایران نیز آثاری مهم به حساب می‌آیند. فیلم سینمایی «روز شیطان» اثری به کارگردانی بهروز افخمی که نگاهی به جریانات جاسوسی خارج از کشور داشت.

اما در سال 1376 فیلم سینمایی «آژانس شیشه‌ای» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا به قدری توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند که بسیاری این فیلم را تا امروز مهم‌ترین فیلم سیاسی سینمای ایران می‌دانند. حاتمی‌کیا در این فیلم با نگاهی به دوران جنگ تحمیلی و گذر از آن به وضعیتی می‌پردازد که رزمندگان و جانبازان در آن زمان طی می‌کردند و آرمان‌های در خطر قرار گرفته را دوباره از زبان آن‌ها یادآور می‌شود.

در دهه 1370 هر از گاهی یک فیلم سیاسی ساخته شد که البته نمی‌توان ساخت این آثار را شکل‌دهنده یک موج دانست چرا که همواره به شکلی پراکنده و با تلاش‌هایی شخصی این اتفاق رخ می‌داد. فیلم‌های سینمایی «اعتراض» مسعود کیمیایی، «متولد ماه مهر» احمدرضا درویش و «آقای رئیس‌جمهور» ابوالقاسم طالبی و حتی «نیمه پنهان» تهمینه میلانی از جمله این آثار هستند.

اما در دهه 1380 تعداد فیلم‌های سیاسی ساخته شده به حداقل رسید و تنها در نیمه ابتدایی این دهه فیلم «به رنگ ارغوان» را شاید بتوان مثال زد که در سال 1383 ساخته شد و بیش از 5 سال توقیف بود. اما در سال‌های پایانی این دهه با توجه به التهابات شکل گرفته از حوادث سال 1388 چند فیلم سیاسی ساخته شد که البته بسیار مورد نقد جبهه‌های مختلف نیز قرار گرفت.

فیلم‌هایی چون «قلاده‌های طلا» و «پایان‌نامه» از این دست فیلم‌ها هستند اما در همین سال و سال 1390 فیلم‌هایی چون «اخراجی‌ها 3» و «زندگی خصوصی» ساخته شدند. در سال 1391 نیز فیلم سیاسی «آشغال‌ای دوست داشتنی» به کارگردانی محسن امیریوسفی  ساخته شد که نگاهی به اتفاقات سال 1388 نیز داشت و نگاه فیلمساز و موضوعی که دنبال کرده بود باعث شد این فیلم 6 سال توقیف باشد.

سال بعد فیلم سینمایی «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان نیز نیم نگاهی به اتفاقات سال 1388 داشت و این فیلم هم با مشکلات فراوانی برای اکران مواجه شد که از جمله آن‌ها می‌توان به سانسور بسیار زیاد این اثر از سوی شورای پروانه نمایش اشاره کرد.

طی سال‌های اخیر نیز فیلم‌های سیاسی متعددی ساخته شده‌اند که معمولاً نگاهی تاریخی داشته‌اند. فیلم‌هایی چون «سیانور»، «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز: رد خون» از این دست آثار هستند.

قطعاً در هیچ دوره‌ای نمی‌توان سینمای سیاسی را در کشور ما سینمایی جدی دانست که در آن شاهد موج یا جریانی مهم باشیم. شاید دلیل اصلی این اتفاق عدم حمایت‌های لازم، سانسور و توقیف و در واقع سرنوشت تلخ دیگر فیلم‌هایی سیاسی منتقد، عدم تمایل مخاطبان سینما به دیدن این آثار و... دانست اما از طرفی میزان تولیدات فیلم‌های سیاسی که در جهت پروپاگاندای سیاست‌های حاکم بر کشور نیز که تقریباً هر سال چند اثر در این جهت ساخته می‌شود، بعضاً با استقبال چندانی روبرو نمی‌شوند و یا حتی کیفیت کافی ندارند و نمی‌توانند حتی نظر منتقدان سینما را به خود جلب کنند. فیلم‌هایی چون «خروج» ابراهیم حاتمی‌کیا و «دیدن این فیلم جرم است» رضا زهتابچیان از این دست آثار هستند.

قطعاً برای ایجاد یک جریان و موجی سازنده در عرصه سینمای سیاسی نیاز است که سیاستگذاران سینمایی کشور به این گونه سینمایی توجه داشته باشند و از طرفی فضا را برای پرداختن به مسائل مختلف سیاسی فراهم کنند.

نظر شما