به گزارش برنا، متن یادداشت احمد مایل به شرح زیر است:
حماسه ضرورتی ممکن:
درطول تاریخ ، خصوصا، تاریخ خون ریز ایران ، همواره افسانه ها وحماسه های پهلوانان و قهرمانان ، عناصری مطمئن به لحاظ تاثیرتقویت روحیه وحفظ تاریخ جهان در بایگانی حافظه ی پژوهشگران به شمارمی رود.
این حماسه ها،یاد آور رزم و ستیز قهرمانان ،هرقومی می باشد وروحیه و روان اقوام ایرانی را تقویت می کرده است .
دراین بررسی مجمل ، ابتدا سعی برآن شده تا ازدیدگاه های گوناگون ،ضرورت وجودی ادبیات حماسی را به
اثبات برساند و سپس به وجوه وقالب ها و تصاویرنمایشی حماسه ها دربطن رویدادهای جنگ ها و دلاوری های جنگجویان را مورد نظرقرار دهد.
تعریف حماسه ازنظرلغوی:
-دلیری و شجاعت به عنوان ابزاری بالقوه
-رجزخوانی و ارجوزه
-«ادب » به عنوان پایه حماسی خوانی و موجودیت درادبیات رزمی و حماسی به حساب می آید.
به طورکلی ، حماسه به نوعی ازادبیات و نمایش واشعاروضعی تلقی می شود که مبتنی برتوصیف اعمال پهلوانی ،
و مردانگی وافتخارات و بزرگی های قومی یا فردی می باشد، به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی انسان باشد.
اصولا درادبیات نظم و نثر طرز تفکرواعمال نیک و بد ، قهرمانان را تشریح می کند و آنان را برای مقابله با بدی های جاری درعصرخود مهیا می کند.
دریک منظومه حماسی عواطف و احساسات شاعر براعمال قهرمانان حاکمیت دارد و آنها را ازامیال وخواهش های
نفسانی بر حذر می دارد.شاعراز پلشتی ها پیروی نمی کند بلکه خود را خارج ازحیطه ی عملکرد قهرمانان اش قرار می دهد و با نگاه از بالا به هستی وانسانی ،نظردارد.
آنچه که فرهنگ و هستی قومی را حفظ و حراست می کندوروحیه و مقاومت آن اقوام را درعرصه تاریخ و میزان موفقیت آنها درستیز با طبیعت ومهاجمان دیگراقوام نشان می دهد.
همو اره ازمیان این دوره های خطیر، پهلوانان و قهرمانان بزرگی بوده اند. که نماد شرف و آبرو وحیثیت تاریخی ایران بوده است.
بنا براین ، مشکلات و حوائج مهم ملی از قبیل تشکیل ملت و تحصیل ،استقلال و دفاع ازدشمنان اصلی و امثال این ها و حقایق ماورالطبیعه مانند خیروشر، ریشه ی پیدایش ادبیات حماسی اند.
چشم اندازی به ادبیات حماسی ایران :
ادبیات حماسی ایران که نسل به نسل و سینه به سینه نقل گردیده و درنهایت « درشاهنامه ی حکیم ابواقاسم فردوسی »، «بهمن نامه ی حکیم ایرانشاه »و« گرشاسب نامه ی اسدی طوسی »و «برزونامه وجهانگیرنامه» و نظایر آنها متبلورگردیده است.
از آن جائیکه « شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی » سر آمد ادبیات حماسی ایران محسوب می شود، و جلوه های نمایشی و تصویری این اثربزرگ تاریخ ایران به حدکفایت ، نگارش شده است.
شرح مختصری اززندگی ابوالقاسم فردوسی
درمورد تولد و مرگ حماسه سرای ایران ، نقل قول ها و روایت های عدیده ای می باشدولی تمام تاریخ نگاران
تولد وی را ۳۳۰ هجری قمری و مرگ او را ۴۱۶ هجری قمری می دانند.
فردوسی ازدهقانان طوس بودو درحدود« ۳۶۵ هجری –قمری » در« سی سالگی» نگارش شاهنامه را آغاز کرد و پس از۳۵سال یعنی ۷۰یا ۷۱ سالگی ، آن را به پایان رساند .
شاهنامه شامل سرگذشت های سلسله های « پیشدادی و کیانی » وسلسله تاریخی ساسانی می باشد و درباب سلسله اشکانیا ن فقط چند بیت دارد.
ماخذعمده شاهنامه فردوسی ،شاهنامه منثور«ابومنصوری » است که دراواسط قرن چهارم به حکم ابومنصورمحمدبن عبدالرزاق طوسی ، فرمانروای طوس تدوین شد، علاوه براین روایات مختلف شفاهی و کتبی به
دست فردوسی افتاد و وی آنها را به نظم سرود.
تقسیم موضوعی شاهنامه
شاهنامه را به سه دوره تقسیم می کنند:
دوره اساطیری:
دراین دوره فردوسی به پیدایش آتش ، کشاورزی، مسکن ، رواج کار و کسب و پیشه و ایجاد حکومت می پردازدو پهلوانان با نیروه های فوق بشری می جنگند.
دیوها « سمبل طبیعت و نیروهای ماورالطبیبه» هستند که با انسان ها به مبارزه روی می آورند.و همواره این نزاع به سود انسان پایان می گیرد . البته نیروهایی هم هستند که دراین نبردها به کمک مبارزان می آیند.
دراین دوره ، داستان ضحاک ماربه دوش ومبارزه فریدون وکاوه آهنگرباوی، باور آن را داردکه پلیدی ها به دست فریدون و کاوه آهنگر نابود می شود.این داستان قابلیت های اعجاب انگیزی ازنظر«نمایشی و تصویری » دارا می باشد. دراین داستان خرد درمقابل جادوگری و خرافات و خیردرمقابل شر،قد علم می کند و دانش پرچم دار هدایت اندیشه بشری می گرددو توانایی های بالقوه انسان برای رسیدن به زندگی بهتر، تصویرمی گردد.
دوره عهدپهلوانی
اگر در شاهنامه خصوصیات عمده پهلوانان را درستیز آنها با بدی ها و گژی ها درنظرگرفت این دوره با قیام کاوه آهنگرو مرگ ضحاک به پایان می رسد.
دراین عصر جهان ، بین «ایرج به عنوان حاکم ایران » و« سلیم به عنوان حاکم روم » و « تور»به عنوان
پادشاه توران زمین تقسیم می گردد. فردوسی با روایت حکایت این دوره ها، نگاه تیزبینی دارد به این تقسیم ناعادلانه جهانی، و همین نگرش تقسیم جهان بین سه ابر قدرت این دوره تاریخی، وستیزه قدرتمندان در طول تاریخ برای چپاول منابع طبیعی و ثروت دیگر ، اقوام ،اثبات می گردد.
قابلیت ها ی نمایشی داستان های شاهنامه دردوره اساطیری
به طورکلی،داستان های پیدایش آتش ، ضحاک ماربه دوش ، رستم و سهراب ، سیاوش و سودابه رستم و اسفندیار، بن مایه های نمایشی – تصویری غیرقابل انکاری دارند.
اصول اعتقادی فردوسی را چنین می توان خلاصه کرد:
۱-پافشاری وتاکید فردوسی به خردودانش و جنگ برای نابودی نادانی ودرمقابل آن نفی جهل و جنگ و استقرار صلح مورد نظراوست.
۲-توجه خاص فردوسی به «عشق»
۳-اعتقادمسلم فردوسی به زبان فارسی و وطن دوستی
۴-نقش ونگار آمال و آرزوهای مردمی درباورها و اعتقادات قهرمانان داستان ها
۵- ستیز بی امان انسان و سرنوشت و مبارزه با عوامل ماوراالطبیه
۶-تقابل بین جبرواختیار
درداستان هوشنگ شاه ، کشنده اهریمن ، هوشنگ شاه قصدکشتن اژدهایی را داردوبدین منظورسنگی به سوی اژدها پرتاب می کنداما با فرار اژدها سنگ به تخته سنگ دیگری برخورد می کند وازبرخورد آنها شعله ای برافروخته می گرددو آتش ازاسارت درمی آید و کشف می گردد.
فردوسی تکامل بشررا با کشف بنیان های اصلی زندگی می داند.
بنیان آهنگری ، تکامل کشاورزی ، تحول درافزایش تغذیه ،اساس درون مایه هایی هستند که دستاورد شاهنامه فردوسی است .
ستیزانسان با پلیدی ها و اندیشه های اهریمنی دغدغه بشر بودو« اژدها به عنوان سمبل این اندیشه » متبلور
می گردد.
خردو اندیشه تنها تفاوت زیستی انسان با حیوانات است.درنتیجه عقل به انسان هشدارمی دهد که می تواندازاین فهم طبیعی استفاده کامل کند.
پس آتش به نیروو توان انسان ، رام و قابل استفاده می گردد.
اسطوره های ایرانی
نشانه های اسطوره های ایرانی درفرهنگ ایران جزئی از دلاوری ها و رشادت های پهلوانان و جنگ جویان و ایزدان به شمار می رفته است . رویارویی با مقوله هایی مانند خیر و شر، اعمال ایزدان،شجاعت های قهرمانان و مخلوقات افسانه ای جزئی ازفرهنگ تفکر اجدادیان ایرانی بوده است.
بیشتر اطلاعات ما درباره اسطوره های ایرانی ازآناهیتا ،ایزد بانوی آب های روی زمین و سرچشمه همه اقیانوس کیهانی »می باشد. او بر گردونه ای سوار است که چهار اسب آن را می کشند، باد، باران ، ابر، و آتش و” اناهیتا سوار براین گردونه ها ازانسان درمقابل پلیشتی ها حمایت می کرده است.
«بهرام »ایزد جنگجویان و مهاجمان و سرچشمه نیروی پیروزی انسان بود. درشاهنامه فردوسی معروف ترین ایزد ،« میترا» بانوی نیاکان ما در اسطوره ها ی ایرانی است.
میترا ناظر براعمال انسان ها و کارهای آنان، پیمان ها و قراردادها بود.
ایزدباد » از مخلوقات نیکوحمایت می کندو بر روح های شریر حمله ورمی شود. او درمقابل قلمرو روشنایی و تاریکی از قلمرو روشنایی پشتیبانی می کرد.
در میان اسطوره های ایرانی ،«سیمرغ » نماد سلامتی و قدرت بودو به محصولات برکت می داد.
« سیمرِغ » پرنده ای افسانه ای است که رستم نماد پیروزی و جنگاوری را پشتیبانی می کرد.
دربرابر این اسطوره های نیک اندیش ،دشمنان اسطوره ای آنها مانند مار یا اژدها و دیوان بودند که مهم ترین آنها “اژدهاک “« یک هیولای سه سر که انسان ها را می خورد» بود. در شاهنامه این موجود با نام “ضحاک” معرفی شده است. .
نخستین انسان ها و پهلوانان افسانه ای
«میرا» نخستین انسان افسانه ای بود که در وصف او چنین آمده است : مردی بلند بالا و جذاب به روشنی خورشید،اعتقاد بر این بود که او از زمین زاده شده است.
« هوشنگ »نخستین پادشاهی است که سلسله «پیشدادیان » را درایران بنیان نهادو تمدن را درعالم رواج می دهد، آهن را استخراج می کند، فنون آهنگری را بنیان کردو بزرگترین پهلوانی است که به عنوان پادشاه تمام عالم معرفی می شود.همه پدیدها در طی دوره حکمرانی او نیکوست..
فریدون پادشاهی دیگر است که همواره به دلیل مبارزه اش با ضحاک درخاطرایرانیان مانده است.او ضحاک را نمی کشد، بلکه وی را برای همیشه در کوه دماوند زندانی می کند..
رستم یکی از بزرگترین پهلوانان اسطوره ای ایرانیان در شاهنامه است. او مبدل به نماد قدرت ،بدنی ستبر و جنگجویی است که برای وطن می جنگد .
رستم درشاهنامه چنان مرد پرقدرتی است که می تواند با گرز خود فیلی را از نابود کند.
اسب رستم «رخش » نامیده می شدو رستم رخش را به عنوان یکه تاز قدرتمند برگزید چون تنها اسبی بود که طاقت فشار دست رستم بر پشتش را داشت. بنابراین، رخش خادم وفادار رستم بود.
دلاوردیگرشاهنامه ، سهراب پسر رستم بود. جوانی شجاع و نیرومند که پدر را نمی شناسد.
رستم در نبرد ی بین ایرانیان وتورانیان ، سهراب را از پای در می آورد.
« سیاوش » پهلوان » اسطوره ای و شاهزاده ای بود که تمامی فنون و مهارت های شاهزادگی را از رستم می آموزد و پهلوانی نیک اندیش می شود .
زمانی که سیاوش جوان زیبا روی وبلندبالا شد.، سودابه همسرکیکاووس دل به سودای او دارد اما سیاوش به خواسته ناپاک سودابه تن نمی دهد و سودابه ازخشم برای سیاوش دام می گستراندو اورا متهم به حمله به خود
می کند.کیکاوس از سیاوش می خواهد که با گذشتن از آتش بی گناهی اش رااثبات کند، سیاوش از این آزمایش پیروز می گردد. اما سیاوش قربانی دسیسه های گرسیوز می گردد و مظلومانه کشته می شود.
مخلوقات اسطوره ای
علاوه بر رخش و سیمرغ که پیشتر ذکرشان رفت، مخلوقات اسطوره ای دیگری نیز بودند.
در بین کلیه اسطوره های ایرانی،«دیوسفید» تنها دیو باستانی است که کاووس، پادشاه ایران را در بند کرده است. رستم پس از مبارزه ای سخت موفق به کشتن دیو سفید و رها یی پادشاه ایران«کاووس » از بند می شود.
« اکوان دیو » با تغییرظاهرش به اسبان کیخسروپادشاه ایرانی حمله می برد و اسبان را می کشد وغارت می کند. رستم در نبردی سهمگین اکوان دیو را می کشد.
اژدها مخلوق افسانه ای دیگری است که درجنگی طولانی به دست رستم کشته می شود.
تاثیرهمیشگی این اسطوره ها و افسانه هادرتاریخ و فرهنگ ایران غیرقابل انکار است.
راز بقای زبان و فرهنگ ایرانی به همراه کلیه مفهوم های اجتماعی و سنت های غنی را می توان در حفظ مستقیم یاغیرمستقیم این افسانه ها و اسطوره ها جستجو کرد..