صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران:

با جامعه بین الملل در ستیز شده‌ایم

۱۴۰۰/۰۷/۲۰ - ۱۰:۳۱:۴۳
کد خبر: ۱۲۴۵۵۹۵
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران گفت:

به گزارش گروه روی خط رسانه برنا، به نقل از شفقنا، دکتر بهرام امیراحمدیان، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، و کارشناس بین الملل در آسیای مرکزی درباره چالش ها و چشم انداز روابط ایران با همسایگانش در آینده می گوید: بهترین راه برای اینکه ایران بتواند از پتانسیل های خود استفاده کند خط مشی تنش زدایی و همکاری با همسایگان است. دوم اینکه ایران باید در داخل به نوعی ثبات اقتصادی برسد و مسائل خود را با محیط بین الملل حل کند. مثلا برجام که مسائل بسیار مهمی هستند بخاطر تحریم های یک جانبه آمریکا بر علیه ایران ما را در یک برهه بسیار حساسی قرار داده است. ایران نیازمند این است بین مردم و حکومت نوعی همکاری عمیقتر، قوی تر و صمیمی تر از گذشته ایجاد شود، سیاست جمهوری اسلامی ایران باید به گونه ای باشد که بتواند در داخل انسجام ملی مورد نظر و آرامش را ایجاد کند و فضای مفاهمه بوجود بیاید و این فضا بتواند در داخل هم انباشتگی نیروهای داخلی ایران صورت بگیرد و وقتی ایران قدرتمند شد بتواند در محیط بین الملل به ویژه در مورد همسایگان به همکاری برسد.

متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا آینده با دکتر امیراحمدیان می خوانید:

_ چالش ها و تهدیداتی در کشورهای پیرامونی ایران وجود دارد که اخیرا شاهد یکی از این چالش ها در حوزه شمال ایران میان کشورمان و آذربایجان بودیم. بعضی از این چالش ها به نظر مدت دار و زمان بر هستند و برخی نه. با توجه به بر سر کار آمدن دولت جدید آیا باید استراتژی بلند مدتی در رابطه با همسایگان تدوین شود؟ آیا در این مسیر به امضای پیمان نامه هایی جدید نیاز است؟

در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره جدید گفته شده است که اولویت در همکاری با همسایگان است. مفهوم این است که شبکه های ارتباطی و امکانات ایران و کشورهای همسایه و سازمان های همکاری های منطقه ای مثل اکو، سازمان شانگهای و اتحادیه اوراسیا و … از منظر حقوقی و فیزیکی فراهم است. بنادر و کرویدور ها و راه های ارتباطی دیگر هم فراهم هستند اما برای اینکه این توان ها به کار گرفته شود لازم است جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود بتواند همکاری کشور های همسایه را جلب کند. در شرق ایران در افغانستان مشخص نیست در آینده چه وضعی پیش می آید و طالبان چه نوع حکومتی خواهد داشت و مسائلی متعدد وجود دارد. در عراق هم مشکلات متعددی وجود دارد، در آذربایجان و شمال ایران درگیری بین ارامنه و آذربایجانی ها وجود دارد و ترکیه به سمت اروپا نگاه می کند و پاکستان به نوعی درگیر مسائل داخلی و منطقه ای خود است.

بهترین راه برای اینکه ایران بتواند از پتانسیل های خود استفاده کند خط مشی تنش زدایی و همکاری با همسایگان است

ایران باید در داخل به ثبات اقتصادی برسد

ایران نیازمند این است بین مردم و حکومت نوعی همکاری عمیقتر، قوی تر و صمیمی تر از گذشته ایجاد شود

در چنین جو پر آشوبی بهترین راه برای اینکه ایران بتواند از پتانسیل های خود استفاده کند خط مشی تنش زدایی و همکاری با همسایگان است. دوم اینکه ایران باید در داخل به نوعی ثبات اقتصادی برسد و مسائل خود را با محیط بین الملل حل کند. مثلا برجام که مسائل بسیار مهمی هستند بخاطر تحریم های یک جانبه آمریکا بر علیه ایران ما را در یک برهه بسیار حساسی قرار داده است. ایران نیازمند این است بین مردم و حکومت نوعی همکاری عمیقتر، قوی تر و صمیمی تر از گذشته ایجاد شود، یعنی در حقیقت به نظر می رسد  سیاست جمهوری اسلامی ایران باید به گونه ای باشد که بتواند در داخل انسجام ملی مورد نظر و آرامش را ایجاد کند و فضای مفاهمه بوجود بیاید و این فضا بتواند در داخل هم انباشتگی نیروهای داخلی ایران صورت بگیرد و وقتی ایران قدرتمند شد بتواند در محیط بین الملل به ویژه در مورد همسایگان به همکاری برسد. لازمه این کار هم ایجاد حسن تفاهم و گفتگو است.

باید به سمت گشایش فضای گفتگو برویم

دولت آقای رییسی باید به پتانسیل داخلی بپردازد

مسائلی وجود دارد که باید تنش زدایی شود و کشور ها بتوانند این حسن نیت ایران را درک کنند و به نظر می رسد در این زمینه جمهوری اسلامی ایران باید کوشش زیادی داشته باشد. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اعلام شده که ما می خواهیم با همسایگان در تعامل بیشتری باشیم و به این منظور باید سمت گشایش فضای گفتگو برویم. از همه مهمتر در داخل باید از این توان ها استفاده کنیم. به نظر من فضایی که می طلبد با این چهارچوب فکری و کاری و با دقت بیشتر و با صرفه جویی در هزینه هایی که لازم نیست و با کم کردن از فعالیت های غیر ضروری و غیر لازم باید به اینجا برسیم. در داخل به برنامه هفتم وارد می شویم ضمن اینکه برنامه آمایش سرزمینی را داریم. این برنامه طولانی مدت است و با چین قرارداد ۲۵ ساله همکاری های استراتژیک را امضا کرده ایم. با روسیه یک قرارداد همکاری های استراتژیک بیست ساله را تمدید کرده ایم و هم از لحاظ حقوقی و عملی باید در این مسیر دست به دست هم بدهیم و جلو برویم. به کار گیری نیروهای فعال داخل کشور و شناخت این نیروها، نیرو هایی که پراکنده هستند و به کار گرفته نشده اند بخصوص در کرونا و بیکاری که ایجاد کرده و هم در مورد برخی نگاه ها و دیدگاه ها نسبت به برخی گروه ها و مردم، لازمه این است که دولت آقای رییسی به این پتانسیل داخلی بپردازد. این پتانسیل ها باید شناسایی و به کار گیری شود و در داخل کشور فضایی ایجاد کند که سرمایه داری به کار برگردد و پول هایی که به سمت بورس بازی و معاملات ارزی و … می رود به سمت تولید برگردد. تا زمانی که این بسترها فراهم نشود امکان جذب پتانسیل های رها شده و این سرمایه ها و توان های پراکنده وجود نخواهد داشت. یکی از این موارد می تواند در چهارچوب برنامه آمایش سرزمینی ساماندهی شود. به هر حال در شرایط کنونی که دولت جدید کار می کند باید هم و غم و کوشش هایش بر این مسیر باشد. مسائلی که در دولت های قبلی بود و رفاهی بود امروز وجود ندارد و آن پول و سرمایه امروز نیست. بنابراین نیرو های ملی ایران در داخل می توانند بسیار کمک کننده باشند.

_ منطقه خاورمیانه همواره محل مناقشه قدرت های بزرگ بوده است و هر کدام از کشور ها به نوعی به یکی از قدرت های بزرگ تمایل دارند. در کشور ما کسانی که تمایل به شرق دارند افرادی که به غرب متمایل بودند را متهم می کردند و بر عکس. در مجموع ایران چه سیاستی باید اتخاذ کند تا ضمن ایجاد توازن بین شرق و غرب استقلال خود را حفظ کند. آیا این مساله به سیاست گذاری زیرکانه ای نیاز است؟

امروز چین با غرب در ستیز نیست

شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی در آغاز انقلاب، به این مفهوم بود که سیاستی متوازن اتخاذ شود که در این سیاست ایران به جایی وابستگی نداشته باشد. در دوره جنگ سرد از بلوک غرب و بلوک شرق یاد می شد و عده ای از کشور ها در این میانه مانده بودند و عدم تعهد ها بودند و جمهوری اسلامی بعد از انقلاب به این مجموعه پیوست. با فروپاشی اتحاد شوروی فضای دیگری باز شد و این شرق دیگر آن شرق قبلی نبود. مفهوم نه شرقی و نه غربی به فراموشی سپرده شد و با تحمیلات آمریکا و غرب بر ایران، ایران به سمتی رفت که موازنه قدرت ایجاد کند تا بتواند در مقابل این طیف بایستد و به سمت کشورهایی رفت که با غرب در ستیز هستند و روسیه و چین در این مسیر تعریف می شوند. امروز چین با غرب در ستیز نیست. موضوع این است که ما امروز یک نظم بین الملل داریم و هر بازیگری که در نظم بین المللی خودش را ادغام می کند می تواند وارد صحنه بازی شود. چین با وجود اینکه دومین اقتصاد بزرگ جهان است البته اگر در مفهوم اقتصاد بخواهیم ثروت کشور ها را در نظر بگیریم، چین با توجه به جمعیت یک میلیارد و سیصد میلیون نفری که دارد جزو کشورهای فقیر جهان است و رفاهی که در غرب وجود دارد در چین نیست. حتی در قطر که یک فرد می تواند ماهیانه پنجاه هزار دلار از جامعه سهم ببرد در چین حتی یک پنجم ان هم سهم یک چینی نیست.

ما در ایران بعد از نه شرقی نه غربی، با جامعه بین الملل در ستیز شدیم

ولی موضوع این است که چین بر این اعتراف دارد که نظم بین الملل را قبول داریم ولی با آن در ستیز نیستیم بر آن انتقاد داریم. اما ما در ایران بعد از نه شرقی نه غربی، با جامعه بین الملل در ستیز شدیم و نشستیم و گفتیم نظم بین الملل را قبول نداریم و خودمان هم نظمی نداشتیم و این نظم را تعریف نکردیم و به آن نرسیدیم و هماهنگ هم نکردیم که بگوییم حالا که غرب و شرق را قبول نداریم پس چه چیزی را قبول داریم. در جمهوری اسلامی لازم است دولتمردان و سیاست مداران بنشینند و بگویند حالا که ما در عرصه بین الملل حضور داریم و می خواهیم کار کنیم و نظمی بر آن مترتب نیستیم این مساله نظم بین الملل را چه کار کنیم؟ این جا است که برای بازی در این عرصه به ما نقش می دهند و نقشی به اندازه سهم ما در اقتصاد جهانی و به اندازه توان ما از نظر نظامی و استراتژیک می دهند و اگر بتوانیم جایگاه خودمان را خوب تعریف کنیم این جایگاه مطلوب ما چه چیزی است؟ اگر مطلوب ما هست مطلوب دیگران هم هست یا نه؟ چرا روابط ما با جمهوری آذربایجان خوب و حسنه نیست؟ با ترکیه چه مساله ای داریم؟ با ترکمنستان مشکل داریم، با اعراب خلیج فارس مشکل داریم.

چرا فکر می کنیم چین باید آمریکا را رها کند و با ما دوست باشد؟!

ما باید سعی کنیم جایگاه خود را در اقتصاد، سیاست و محیط بین الملل تعریف کنیم

در دولت سیزدهم باید این را برای خودمان معین کنیم که حالا که همه تخم مرغ هایمان را در سبد چین و روسیه می گذاریم چین بیشترین حجم مبادلات را با آمریکا دارد و هیچ گاه به این دلیل که حداکثر بیست میلیارد دلار روابط اقتصادی با ایران دارد آمریکا را با ۶۰۰ میلیارد دلار روابط اقتصادی بخاطر ما کنار نمی گذارد. چین جمعیت عظیمی دارد، برای تغذیه و رفاه این جمعیت چین باید تولید کند و برای فروش این تولیدات چین باید بازار داشته باشد چرا فکر می کنیم چین باید آمریکا را رها کند و با ما دوست باشد؟! هر کشوری شرکای خود را تعریف می کند. ما باید بعد از این سعی کنیم جایگاه خود را در اقتصاد، در سیاست و در محیط بین الملل و در سازمان های بین المللی تعریف کنیم. وقتی ببینیم نقش ما چقدر است می توانیم ببینیم باید با چه کشورهایی کار کنیم. چون تعریف نکرده ایم با این مشکلات روبرو هستیم مشکلات کنونی شرایط سختی ایجاد کرده است اگر نخواهیم برنامه مدونی داشته باشیم نمی توانیم انتظار داشته باشیم شرایط بهبود پیدا کند.

هر دولتی آمده دولت قبلی را نفی کرده و نتوانسته برنامه ادامه دار و ممتدی داشته باشد

حرکت های تند و رادیکالی ما را عقب می اندازد

در داخل کشور نیازمند ایجاد فضای مفاهمه هستیم

با کنار رفتن دولت روحانی سیاست ها و برنامه ها و نقشه راه ما تغییر می کند اگر هر دولت جدیدی امتداد راه قبلی ها باشد ما را به این سر منشا می رساند. ما می گوییم در چین باستان چندین امپراطوری گذشت تا آن دیوار تمام شد ولی ضرورت دیوار بر سر جایش بود چون می گفتند هدف این است و هر امپراطوری می آید این دیوار باید بر سر جایش باشد. حرکات ما در دولت های مختلف ادامه هم نبود هر دولتی آمده دولت قبلی را نفی کرده و گفته کار این درست نبوده و نتوانسته برنامه ادامه دار و ممتدی داشته باشد و حرکت های سینوسی انجام داده و این مساله منجر به این شده است که هر کسی از نو شروع کرده است. تکلیف طرح های ملی و طرح های نیمه تمام استانی چیست؟ آیا سازمان عریض و طویل دولت که تولید ناخالص ملی را می بلعد و سهم بزرگی را دولت مصرف می کند سهم ما چیست؟ ماشین دولت همانطور سر جایش مانده و عریض تر و طویل تر شده است. بازنگری در این شیوه ها به شکلی است که ما نمی توانیم بگوییم به سرعت به اهدافمان می رسیم. اگر با احتیاط و با برنامه به اهداف نزدیک شویم هیچ هدفی آنقدر دور نیست. ولی ابتدا باید یک سرفصلی را برای خودمان تعریف کنیم. باید چیزی باشد که بگوییم همین را جلو می بریم ولی حرکت های تند و رادیکالی ما را عقب می اندازد به نظر می رسد در داخل کشور نیازمند ایجاد فضای مفاهمه هستیم که نیرو های ملی را به کار بگیریم و از توان آنها استفاده کنیم و اینکه چگونه اقتصاد و سیاست و جامعه را باز مهندسی کنیم و بهره مند شویم.

_ کدام حوزه در منطقه تهدیدات بیشتری برای ایران در آینده محسوب خواهد شد؟ و بهتر است از امروز روی آن کار شود؟

برای روابط با سایر کشورها باید گفتگو داشته باشیم

ما با آذربایجان هیچ وقت گفتگو های زیادی نداشتیم

تهدیدات همیشگی نیستند، منافع هم به همین صورت است و همیشگی نیستند. ما باید ببینیم می خواهیم به کجا برویم؟ وقتی می خواهیم با کشوری رابطه برقرار کنیم باید ببینیم آنها به چه چیزی فکر می کنند. نباید فکر کنیم همه چیز همانطور که ما فکر می کنیم انجام می شود. این که درست نیست ما می گوییم کدهای ژئوپولیتیکی و یاید ببینیم منافع مشترک ما چیست و جاهایی که تضاد داریم کجا ها هستند. اما برای روابط با سایر کشور ها باید گفتگو داشته باشیم ما با آذربایجان هیچ وقت گفتگو های زیادی نداشتیم و در سطوح پارلمانی و دانشگاهی و روشنفکرانه و هنرمندانه و چه و چه گفتگویی نداشتیم و همیشه در سطح دولت کار کرده ایم. ما حتی در حد پارلمانی هم کار نکرده ایم گروه های دوستی پارلمانی داریم ولی نتوانسته ایم از این ظرفیت ها استفاده کنیم.

_ در حالیکه اشتراکات زیادی بین ایران و همسایگانش وجود دارد..

قبل از گفتگو ابتدا باید گفتگو را در داخل گسترش داده باشیم

اگر به طالبان می گویید دولتی همه شمول ایجاد کند آیا ما خودمان دولتی همه شمول تشکیل داده ایم؟

باید در رادیو و تلویزیون فضایی ایجاد کنیم که همه در داخل به سمت آن جذب شوند

همین که باب گفتگو های انتقادی و گفتگو با همسایگان در سطوح مختلف باز شد گام بزرگی برداشته شده است

بله ولی این اشتراکات سبب نشد که آنها را به کار بگیریم و از آنها استفاده کنیم. باب گفتگو باید باز شود و قبل از گفتگو ابتدا باید گفتگو را در داخل گسترش داده باشیم. آیا در داخل بین گروه های مختلف قومی و مذهبی و یا در سطوح  دانشگاهی با هم گفتگو داریم؟ این مساله بسیار مهمی است و باید در داخل چنین فضایی ایجاد کنیم‌. آیا دولت آقای رییسی می تواند چنین کاری بکند؟ نقدی که وجود دارد این است که اگر به طالبان می گویید دولتی همه شمول ایجاد کند آیا شما دولتی همه شمول تشکیل داده اید؟ آیا همه هستند و گروه هایی را حذف نکرده اید؟ حتی به نظر می رسد کسانی که مخالفت دارند نیز باید در گروه ها باشند تا بدانیم آنها چه خواسته هایی دارند. پس اهمیت گفتگو بسیار بالا است یعنی عنصری اساسی است. موضوع دیگر این است که رسانه چقدر کاربرد دارد و چقدر خواننده دارد؟ آیا گوش شنوا دارد؟ اتفاقی که باید بیفتد این است که باید در رادیو و تلویزیون فضایی ایجاد کنیم که همه در داخل به سمت آن جذب شوند و چون رسانه ملی همیشه ریزش می کند نتوانسته نقش خود را به خوبی ایفا کند. آقای رییسی اگر بتواند رسانه ملی را در دوره جدید واقعا ملی کند و مشارکت دیگران را جذب کند تا آنجا حضور داشته باشند می تواند بهترین تاثیر گذاری را داشته باشد. شبکه های اجتماعی هیچ تضمینی برای درست یا درست نبودن محتوایشان ندارند. کل روزنامه های ما به کمتر از چند صد هزار تیراژ رسیده اند درحالی که ما ۲۵ میلیون خانواده داریم از این رو فضای فرهنگی و رسانه ای بسیار مهم است. باید در محیط های دانشگاهی فضا برای نقد هم باز باشد. موضوعات آنقدر زیاد است که من نمی دانم از کجا باید شروع کرد‌. به نظر من همین که باب گفتگو های انتقادی و گفتگو با همسایگان در سطوح مختلف و گروه های مختلف باز شد گام بزرگی برداشته شده است. من نمی دانم آیا ما با پاکستان گفتگو داریم یا نه. در مورد افغانستان امروز طالبان آنجا حاکم شده است و مردمی بر سر نماز کشته شدند کدام اسلامی و حتی کدام حکومت غیر اسلامی و غیر دینی این جنایت را مرتکب می شود؟! کسی که چنین کاری می کند چه باوری دارد و ذهن او را چطور شستشو داده اند و چطور می توان این جنایت را از ذهن او خارج کرد؟

_ اما برخی در داخل ایران برآورد می کنند که طالبان می تواند حکومت برقرار کند..

برآورد ها اشتباه است. یعنی آنچه تخمین زده شده درست نیست و اگر خوب بررسی می کردند متوجه می شدند که طالبان چه حرکتی خواهند کرد. مراکز متعدد مطالعاتی و مراکز متعدد تصمیم گیری وجود دارد که این ها مشکل ایجاد کرده است و این مسائل و مشکلات ادامه دارد و چیزی توسط ما حل نمی شود.

آقای رییسی در داخل باید انسجامی بوجود بیاورد

من تجربه ای شخصی دارم ما در مرکز گفتگوی تمدن ها فعالیت داشتیم وقتی با خارجی ها نشست داشتیم از ما می پرسیدند شما که می خواهید گفتگوی تمدن ها را به راه بیندازید که بالاتر از گفتگوی فرهنگ ها است خودتان با خودتان گفتگو دارید؟به نظر می رسد آقای رییسی در داخل باید انسجامی بوجود بیاورد و اعلام شود که بیایید با هم یک دل بشویم و گفتگو کنیم و ببینیم مشکلات ما در کجا هست و کسانی که در خارج هستند و اندیشمندان همه بیایند و صحبت بکنیم. یعنی فراخوانی داده شود و اگر بتوان این کار را انجام داد بسیار ارزشمند است. اگر برنامه ای وجود داشته باشد از هر طرف نکته ای را می گیرید و ماتریکسی پهن می کنید و می بینید که کدامیک به کدامیک می خورد، بالاخره هر کاری راهی دارد. باید به هر چیزی با دقت نزدیک شد و برنامه داشت. اگر مساله ای را تعریف کنید و به جای خودش برای اجرای آن سرمایه گذاری کنید می شود کار کرد. برنامه های زیادی وجود دارد. من در برنامه های ۵ ساله توسعه کشور بودم و می دیدم که وقتی که بهترین موقع استفاده از تولید است اطلاعات مختلفی وجود دارد که از مبادی گوناگونی تولید شده و برنامه ریز نمی داند باید چه بکند.

نظر شما